تمدن نوین اسلامی بسترها و موانع تحقق
By:
Sep 12, 2018
اشاره
مهدی امیدی دانشیار و عضو هیأت علمی مؤسسه آموزشی ـ پژوهشی امام خمینی(ره) است. ریاست پژوهشکده انقلاب اسلامی پژوهشگاه بینالمللی المصطفی، مدیریت گروه فلسفه سیاسی انجمن مطالعات سیاسی، مدیریت فرهنگنامه فلسفه سیاسی و قائم مقام گروه فلسفه سیاسی دایرهالمعارف علوم عقلی اسلامی را در کانامه علمی ـ اجرایی خود دارد. از ایشان تا کنون آثاری چون: «آیین عرفی؛ جستارهایی انتقادی در بنیادهای سکولاریسم»، «جهانیشدن و جهانیسازی»، «مردم و حکومت اسلامی از منظر علامه طباطبایی» انتشار یافته است.
معارف
لطفاً در ابتدای گفتگو، تعریف و تبیین خود را از «تمدن نوین اسلامی» ارائه فرمایید.
تمدن را میتوان به صورت مفهومی انتزاعی یا فرایندی عینی تاریخی در نظر گرفت. از حیث مفهومی، تعریفی واضح و روشن از این واژگان در دست نیست؛ هر چند برای آن دو معنای عام و خاص لحاظ نمودهاند. در معنای عام گفته شده که «تمدن»، تجسم عینی و مادی فرهنگ و ایدئولوژی است. طبق این معنا حیات بشر از دو لایه معنوی و مادی، یا نرمافزاری و سخت افزاری شکل گرفته است و تمدن همان بعد مادی، سخت افزاری و ساحتِ نازله حیات بشری است. اما تمدن در معنای خاص، تغییر در کل حیات بشری اعم از حیات مادی و معنوی، و فردی و اجتماعی معرفی شده است. تمدن در عصر حاضر به معنای دوم یعنی تغییر در همه ساحات زندگی است. این تغییر هم ناظر به ضعفهای نظری و عملی و آسیبهای اجتماعی فراروی یک یا چند جامعه دارای اشتراکات فرهنگی است و هم ناظر به بحرانهایی است که در تمدن رقیب به وقوع پیوسته و آثار و پیامدهای آن به جامعه هدف تسری یافته است.
«نوین» بودن تمدن اسلامی از این رو است که هدف تغییر در آن همه ساحات زندگی فردی و اجتماعی است و در پی مدیریت همه پدیدههای انسانی و طبیعی است. از اینرو هم به ضعفها و آسیبهای اجتماعی معاصر خود وقوف دارد و هم بحرانهای برآمده از تمدن معاصر غرب را مورد توجه قرار داده است و در تلاش است تا از طریق تحول در بنیادهای گرایشی، بینشی و کنشی جامعه ساختارهایی را به وجود آورد که قادر باشد ضعفها و آسیبهای موجود را رفع نموده و راه حلهایی برای برون رفت از بحرانهای معاصر ارائه نماید.
وجه «اسلامیت» تمدن، حاکی از روح حاکم بر تمدن است. تمدن اسلامی با محور قرار دادن نظام توحیدی اسلام که روح حاکم بر آن است، تداوم حرکت انبیاء الهی در جهت رفع آسیبهای اجتماعی و حل بحرانهای ناشی از آن و برقراری عدالت است. از منظر قرآن کریم، پس از وحدت بدوی که میان انسان های اولیه در عقلانیت فطری وجود داشته است، آنها به تدریج دچار اختلاف شدند. بروز اختلاف و تمایزهای اساسی در نوع تمایلات، عقلانیت و کنشهای اجتماعی انسانها از یکسو و جهتدهی تدریجی این تمایزها به سمت نظام تمایلات، عقلانیت و روابط توحیدی توسط انبیاء الهی از سوی دیگر، سبب بروز تمدن شده است؛ «كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ...»(بقره: 213) از اینرو «انبیاء الهی» آغازگر شکلگیری تمدن بودهاند و «وحی»، «بنیاد فرهنگی تمدنسازی» به معنای عام تمدن و «تمدنساز» به معنای خاص آن بوده است. از منظر قرآن، سرانجام تمدن نیز به حاکمیت اهل تقوا خواهد انجامید و آنها بر جهان مسلط خواهند شد؛ «وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِين»(اعراف: 128) بر این اساس میتوان گفت که تمایز تمدنها در روح حاکم بر آنها است و روح تمدن اسلامی، حاکمیت الهی و توحیدی است.
از نظر شما بستر تحقق تمدن نوین اسلامی بهعنوان غایت شکلگیری انقلاب اسلامی، چه میباشد ؟ (نیازمندیها)
پاسخ به این پرسش نیازمند ارائه چند مقدمه است؛
اولاً: تمدن با ساحات زندگی فردی و اجتماعی انسانها پیوند دارد و دارای چهار رکن اساسی است: الف. رکن گرایشی یا بعد نظام تمایلات اجتماعی؛ ب. رکن بینشی یا بعد نظام باورها و آرمانهای اجتماعی؛ ج. رکن کنشی یا بعد نظام روابط اجتماعی و پدیدههای اجتماعی (سبک زندگی)؛ د. رکن چینش یا بعد نظام ساختاری و نهادهای سیاسی و اجتماعی. تا هنگامی که توافق جمعی و همراهی ارادهها بر این ارکان شکل نگرفته باشد نمیتوانیم شاهد ظهور تمدن باشیم؛ چرا که تمدن مظهر توافق ارادههای اجتماعی است.
ثانیاً: تمدن با عقلانیت در پیوند است. تمدن اسلامی از سه نوع عقلانیت بهرهمند است: الف. عقلانیت پایه که در سنتهای اجتماعی جامعه ریشهدار است و در یک فرایند طولانی تاریخی به دست آمده است، لذا باید مورد توافق و احترام آحاد جامعه از جمله نخبگان اجتماعی قرار بگیرد و هرچه بیشتر تعمیق و گسترش یابد؛ ب. عقلانیت جمعی که در حوزه محاسبهگری، تصمیمسازی و برنامهریزی اجتماعی مورد نیاز است و در اداره و مدیریت جامعه باید مورد استفاده قرار گیرد؛ ج. عقلانیت هدفساز و جهتآفرین که باید در سطح کلان جامعه، تعادلی میان عقلانیت پایه و عقلانیت جمعی برقرار سازد.
اگر چه هر سه سنخ از عقلانیت به عقلانیت فطری (عقل سلیم) ارجاع مییابند اما وجود این سه سنخ عقلانیت و اهتمام خاص به هر یک از آنها ضرورتی قطعی است. تا هنگامی که به عقلانیت پایه بیمهری صورت میگیرد یا عقلانیت آن نفی میشود و یا عقلانیت جمعی مورد پذیرش قرار نگیرد و یا عقلانیت جهتآفرین مورد طرد قرار گیرد، تمدن تحقق نخواهد یافت.
ثالثا: تمدن طی یک فرایند تاریخی طولانی صورت میگیرد. جمهوری اسلامی با عبور از مقاطعی از این فرایند، مراحلی را نیز باید پشت سر گذارد. تغییر حاکمیت گذشته که از طریق انقلاب اسلامی صورت گرفت، گام نخست؛ و تشکیل حکومت اسلامی تحت عنوان جمهوری اسلامی، گام بعدی در این فرایند بوده است. گام سوم تشکیل دولت اسلامی است که از جهات متعددی متمایز از دولت مدرن در تمدن معاصر غرب است. گام چهارم تشکیل جامعه اسلامی است که بر اساس آن باید آحاد جامعه بر اساس فرهنگ اسلامی تربیت شده و تعلیم یابند. گام نهایی تمدن اسلامی است.
از نظر شما آسیبهای حاکم بر فضای اندیشهای، سیاستگذاری و اجرایی تحقق «تمدن نوین اسلامی» چیست؟
این آسیبها را میتوان بر دو قسم آسیبهای ناشی از عوامل داخلی و آسیبهای ناشی از عوامل خارجی تقسیم کرد.
مهمترین آسیبهای متأثر از عوامل داخلی عبارتند از: 1.رویکرد جزیرهای به مسائل اجتماعی و عدم اتخاذ رویکرد تمدنی در ساحتهای مختلف فکری و عملی. 2.بیتوجهی به ضرورت توجه همزمان به عقلانیت پایه، عقلانیت جمعی و عقلانیت هدفساز. 3.تفرقه و عدم توافق جمعی بر ساحات مشترک گرایشی، بینشی، کنشی و ساختاری جامعه. 4. نقص در مراحل حرکت تمدنی و عدم تکمیل مراحل مورد نیاز در فرایند تحول تمدنی.
مهمترین آسیب متأثر از عوامل خارجی را میتوان تلاش غرب برای جلوگیری از روند حرکت تمدنی جمهوری اسلامی دانست. جهان غرب برای ممانعت از پایهریزی تمدن اسلامی، دو اقدام سلبی و ایجابی را در دستور کار قرار داده است. در جنبه سلبی شورش علیه جمهوری اسلامی و اسلام سیاسی را هدف قرار داده است. شورش علیه کلیسا که در غرب باعث جدایی همه ساحات زندگی از دین شد، امروز به شورش علیه جمهوری اسلامی بدل شده است. هدف غرب آن است که با کمک عوامل خود و ابزارهای رسانهای و ارتباطی و نیز تحریمهای شکننده، مردم را علیه نظام جمهوری اسلامی بشوراند تا نه تنها اهداف تمدنی نظام اسلامی تحقق نیابد بلکه جامعه اسلامی به سمت جامعه به شدت سکولار و ضد مذهب جهت یابد. اسلام هراسی و ایران هراسی و نیز ایجاد داعش در این راستا قابل ارزیابی است؛ چرا که با رفتارهای افراطی، وحشیانه و ضد انسانی نیروهای داعش بنا بود طبق نقشه غربیها و به طور خاص آمریکاییها، در یک فرایند طولانی از زمان (حداقل سی سال)، نسلی در جهان اسلام شکل بگیرد که نه تنها منفور از اسلام داعشی باشد بلکه از خود اسلام نیز نفرت داشته باشد و از آن تبری جوید.
در جنبه ایجابی نیز تلاش غرب آن است که با ترویج مظاهر و نمادهای غربی و هنجارهای مورد پذیرش غرب و نیز تمجید از الگوهای رفتاری مورد تأیید خود، سبک زندگی غربی را در جامعه اسلامی به صورت مطالبه عمومی درآورد.
نسبت و یا سنخیت ایده تمدن نوین اسلامی را با اعتقاداتی چون مهدویت تبیین فرمایید.
همانطور که در ضمن عرایض قبلی مطرح شد، تمدن نوین اسلامی استمرار حرکت انبیاء الهی جهت برقراری عدالت گسترده و فراگیر است. شکلگیری انقلاب اسلامی و جهتگیری آن به سمت تمدن نوین اسلامی گامی مهم در جهت زمینهسازی برای ظهور عدالتگستر جهانی یعنی حضرت حجت(عج) است.
از سوی دیگر بازتعریف انسان از خود، از هستی و رابطه انسان با هستی از مقدمات ضروری برای تغییر نظام تمایلات، نظام عقلانیت و نظام روابط و مناسبات انسانی و نظامات سیاسی و اجتماعی در گستره جهانی است. تمدن نوین اسلامی با ارائه تعریفی نوین از انسان و جهان و مناسبات میان انسان و جهان در صدد است تا اولاً ضرورت تغییر نظامهای موجود را تبیین نماید و ثانیاً با فراخوان نیروهای آزاداندیش جهان و استفاده از اندیشه و عمل آنها، تلاش نماید بسترهای اولیه برای تغییرات بنیادین در هر یک از این نظامها را فراهم سازد. در نتیجه چنین تغییراتی است که زمینه برای عدالت فراگیر و جهانی مهدوی فراهم خواهد شد.
از نظر شما مهمترین وظیفه دانشگاه و نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری (استادان و گروههای معارف اسلامی، دفاتر نمایندگی نهاد و مبلغان) در راستای شکلگیری تمدن اسلامی چیست؟
روسای دانشگاهها و نیز مسئولین نهاد نمایندگی در دانشگاهها میتوانند با همافزایی، زمینههای فکری لازم را برای جهش تمدنی جمهوری اسلامی فراهم سازند. این هدف را میتوان از طریق فراخوان نیروهای خوش فکر حوزوی و دانشگاهی به ویژه اساتید دانشگاه و حوزه برای ارائه نشستهای تمدنی – برگزاری مناظرات علمی پیرامون تمدن و استلزامات تمدنی – تبلیغ سبک زندگی اسلامی در دانشگاهها- بررسی و نقد سبک زندگی غربی، تشویق اساتید و دانشجویان به تلاش بیشتر برای تدوین علوم انسانی اسلامی و جهاد علمی در عرصههای مختلف دانش و فناوری پی گرفت.
با تشکر از شما استاد فرهیخته.
سوتیتر
مهمترین آسیبهای داخلی تحقق «تمدن نوین اسلامی»: 1.رویکرد جزیرهای به مسائل اجتماعی و عدم اتخاذ رویکرد تمدنی در ساحتهای مختلف فکری و عملی. 2.بیتوجهی به ضرورت توجه همزمان به عقلانیت پایه، عقلانیت جمعی و عقلانیت هدفساز. 3.تفرقه و عدم توافق جمعی بر ساحات مشترک گرایشی، بینشی، کنشی و ساختاری جامعه. 4. نقص در مراحل حرکت تمدنی و عدم تکمیل مراحل مورد نیاز در فرایند تحول تمدنی.
مهمترین آسیب متأثر از عوامل خارجی را میتوان تلاش غرب برای جلوگیری از روند حرکت تمدنی جمهوری اسلامی دانست. جهان غرب، دو اقدام سلبی و ایجابی را در دستور کار قرار داده است. در جنبه سلبی، شورش علیه جمهوری اسلامی و اسلام سیاسی را هدف قرار داده است.هدف غرب آن است که با کمک عوامل خود و ابزارهای رسانهای و ارتباطی و نیز تحریمهای شکننده، مردم را علیه نظام جمهوری اسلامی بشوراند تا نه تنها اهداف تمدنی نظام اسلامی تحقق نیابد بلکه جامعه اسلامی به سمت جامعه به شدت سکولار و ضد مذهب جهت یابد.