«اصل جامعنگری» در پاسخگویی به سئوالات و شبهات دینی، با تأکید برآموزههای قرآنی
By:
Aug 15, 2017
درآمد
از مهمترین اصولی که در قرآن مورد اهتمام آیات الهی است و پاسخهای قرآنی بر آن استوار گردیده، اصل جامعنگری است. این اصل میگوید، پاسخگوی سؤالات و شبهات دینی باید جامعیت لازم را در گستره مخاطب، ابعاد وجودی مخاطب (شامل بُعد بینشی، عاطفی و رفتاری) سطوح پاسخگویان، ابعاد مادی و معنوی پاسخگویان، همچنین نوع پاسخ، کیفیت پاسخگویی، اصول و روش پاسخ، و نیز همه ابعاد پاسخ را منظور کند. در این صورت پاسخها نباید مقطعی و موردی و برای رفع تکلیف بوده و به یک بعد از ابعاد مسئله توجه کند. شیوه آیات الهی است که در پاسخ مخاطبان از جنبههای مختلف پاسخ و پرسشگر غفلت نکند و به گستره پرسشگران با سطوح مختلف و نگرشهای مختلف توجه نماید. این اصل میتواند به توانمندی مبلغان و استادان معارف اسلامی در پاسخ، مدد رساند.
یکسونگری؛ آسیب پاسخگویی
بیان عمومی قرآن به عنوان مادر معارف دینی، که فرمود: «وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْ ءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَهً وَ بُشْرى لِلْمُسْلِمین»[2] و نیز آیهای که فرمود: «ما أَنْزَلْنا عَلَيْکَ الْکِتابَ إِلاَّ لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فيهِ وَ هُديً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُون»[3] در کنار آیاتی که نگاه بخشی و گزینشی به آیات را نفی و نهی میکند، بیانگر آن است که پاسخ گوی پرسشهای دینی باید نگاهی جامع داشته باشد و این نگاه را باید همواره به عنوان اصلی اساسی در پاسخ خود، مراعات نماید. در آیات الهی این نگاه بخشی نفی شده، آنجا که فرمود: «أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَتَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ ۚ فَمَا جَزَاءُ مَن يَفْعَلُ ذَٰلِكَ مِنكُمْ إِلَّا خِزْيٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ۖ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يُرَدُّونَ إِلَىٰ أَشَدِّ الْعَذَابِ»[4].
اینکه در معارف دینی به جهت مصالح مختلف به همه ابعاد دین توجه نکنیم و یکسونگر باشیم، هشداری است که قرآن آن را مطرح نموده وپاسخگویان پرسشهای دینی و مخاطبانی که در مقام پذیرش معارف دینی قرار گرفتهاند، باید بدان توجه کنند. قرآن این یکسونگری و نگاه بخشی به معارف را در این آیات بیان نموده است: «وَيَقولونَ نُؤمِنُ بِبَعضٍ وَنَكفُرُ بِبَعضٍ وَيُريدونَ أَن يَتَّخِذوا بَينَ ذٰلِكَ سَبيلًا أُوْلَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ حَقّاً …»[5] در این آیه ایمان یهودیان و مسیحیان را مورد نقد قرار داده و از اینکه برخی حقایق را پذیرفته و برخی را رها کردهاند هشدار میدهد.
یکی از آسیبهایی متوجه پاسخگویان پرسشهای دینی این است که به معارف اسلامی نگاه جامع ندارند؛ از طرفی در پاسخ به پرسشهای اخلاقی یا اعتقادی یا فقهی، صرفاً به همان بُعد پاسخ توجه کرده و جامعیت لازم را مدّ نظر قرار نمیدهند. مواجهه قرآن توجه به همه ابعاد وجودی است و از طرفی همه مباحث را در نظر گرفته هم به جنبههای مادی و معنوی و هم به ابعاد آخرتی انسان توجه دارد.
به عنوان نمونه در قرآن ضمن اینکه مسئله هدایت و گمراهی، ایمان، انذار و تأثیر تبشیر میپردازد، این امور را به همه ارکان وجودی و اعضا و جوارح انسان پیوند میزند، و قلب را بر همه امور و اعضا و جوارح دیگر مقدم میدارد. لذا یک پاسخگو باید توجه داشته باشد که به گونهای به امر پاسخگویی بپردازد که همه اعضا و جوارح پاسخگو را درگیر نماید. بر اساس قرآن پاسخگو باید ضمن توجه به مهمترین اجزای وجود انسان در مسئله هدایت و پذیرش پاسخ و اولویت قائل شدن به «قلب» نسبت به بقیه، پس از آن به مسئله «سمع» و سپس به «بصر» و دیگر اعضا و جوارح توجه نموده، آنها را در امر پاسخگویی مؤثر بداند.
وجوه جامعنگری در امر پاسخگویی به سئوالات و شبهات دینی، با تأکید برآموزههای قرآنی، عبارتند از:
1. گستره مخاطبان
یکی از نکاتی که باید مورد توجه پاسخگویان پرسشهای معارفی و دینی قرار گیرد، توجه به گستره مخاطبان است. در امر پاسخگویی، سؤالات هیچ کس مستثنی نشده و نمیتوان به بهانه اینکه برخی از افراد زمینه پذیرش ندارند یا اینکه سؤالاتشان از روی عناد یا انکار است، پرسشهای آنان را نادیده گرفت. البته این نکته ضروری است که بر اساس اصل تناسب باید مناسب هر کس و به تناسب ویژگیهای او پاسخ را با محتوا و روش مناسب ارائه کرد؛ ولی نمیتوان به بهانههای واهی از گستره مخاطبان پاسخگویی کاست و به شکل گزینشی به امر پاسخگویی مبادرت ورزید.
یک مبلغ پاسخگو یا استاد معارفی که در کلاس درس با مخاطب روبروست، ممکن است طیف گستردهای از مخاطبان را داشته باشد که برخی در درجه عالی ایمان و اخلاق و برخی در نهایت عناد و ستیزهجویی با معارف دینی باشند؛ اما باید بداند نگاه دین نگاهی جامع و شامل به همه آنهاست و برای هرکدام نسخهای دارد. البته این نکته قابل توجه است که در قرآن هم امیدی به هدایت برخی افراد نیست و تعبیراتی چون «اولئک کالانعام» یا «هی کالحجاره» یا «صُمٌّ بُكْمٌ عُمْی فَهُمْ لاَ یعْقِلُونَ» بیانگر حال اینچنین افرادی است؛ ولی این بیان به معنای آن نیست که شخص هیچ مسئولیتی در قبال آنها ندارد. میبینیم در آیاتی که بهانههای بنیاسرائیل مطرح شده، چگونه حضرت موسی(ع) پاسخهای الهی را در کمال سعه صدر در پاسخ به آنها و رفع بهانه ارائه نموده است.
از مهمترین آسیبهایی که متوجه افراد و نهادهای پاسخگوست، برخورد گزینشی با سؤالات است. روحانی یا استاد یا معلمی که متولی پاسخگویی به امور معارفی و دینی است نباید در برخوردها یکجانبهنگر باشد و حتی در پاسخ، بین افراد تفاوت قائل شود. او باید برای همه افراد نسخهای متفاوت داشته باشد.
یکی از اصولی که در امر پاسخگویی حائز اهمیت است، اصل فراگیری است. اصل فراگیری به ما میگوید نباید نسبت به هیچ پرسشی و نسبت به هیچ پرسشگری غفلت ورزید؛ ما هم در قرآن و هم در روش معصومان(ع) چنین فراگیری مخاطب را ملاحظه میکنیم. قرآن هم پاسخ به مؤمن را مهم میداند و هم توصیه برای پاسخ به معاندان و حتی سفیهان نموده است؛ به عنوان نمونه در آیه 142 سوره بقره خداوند، پیامبر را از پرسش و شبهه افراد در تغییر قبله آگاه میکند و میفرماید: «سَیقُولُ السُّفَهَاءُ مِنَ النَّاسِ ...قُل لِله المَشرِق و المَغرِب». در این آیه نادانان از یهود مورد خطاب، این پرسش را مطرح میکنند که چرا مسلمانان از بیتالمقدس روگردانند؛ و در ادامه پاسخ مورد نظر را خداوند برای پیامبرش بیان میکند و در صدد پاسخگویی برمیآید.
2. سطوح مخاطبان
توجه به سطوح مخاطبان از مواردی است که باید منطبق بر اصل جامعنگری اتفاق افتد. رهاکردن سطوح عامه به بهانه تلاش علمی و از طرفی بیتوجه به نکات و دقایق علمی به بهانه سادهگویی مسئلهای است که مورد توجه باید قرار گیرد. بنای قرآن توجه به همه سطوح عقلی و فکری مخاطبان است؛ لذا هم برای عامه مردم بیان و استدلالهای ساده میآورد و هم برای دانشمندان و اندیشمندان استدلالهای پیچیدهتری را بیان میکند. از اینرو، زنان، مردان، کودکان، بزرگسالان، دانشمندان، عامه مردم و افراد در حِرَف و پیشههای مختلف مورد توجه قرآن و معارف اسلامی است. در کلاسهای درس معارف یا منبرهایی که علمای دین برگزار میکنند باید چنین جامعیتی مورد توجه قرار گیرد و در کنار اصل تناسب چنین جامعنگری تحقق یابد. از اینرو قرآن در پاسخهایش با خطاب: یا ایها الناس، یا ایهاالانسان،یا ایها الذین آمنوا، یا ایهاالنبی، و یا با خطاب قرار دادن انسانهای گناهکار، فاسق، مشرک، وحتی کافر، دامنه خطاب خود را شامل همه انسانها ساخته و برای همه آنها در مقام پاسخگویی بر آمده است؛ از طرفی هم استدلالهای ساده بیان میکند و هم برای دانشمندان استدلالهای پیچیدهتری را عنوان میسازد.
ازطرف دیگر، این سطح در مورد اقسام مخاطبان نیز قابل توجه است؛ به عنوان نمونه یکی از مباحث اخلاقی و فقهی ما بحث انفاق است. در سوره بقره وقتی از انفاق و اینکه چه چیز را و به چه کسی انفاق کنند، چنین جامعیتی مورد توجه قرار گرفته و دایره انفاق به افراد خاصی محدود نمیشود؛ «یسْئَلُونَکَ ما ذا ینْفِقُونَ قُلْ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَیرٍ فَلِلْوالِدَینِ وَ الْأَقْرَبینَ وَ الْیتامی وَ الْمَساکینِ وَ ابْنِ السَّبیلِ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَیرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلیمٌ».[6]
آنچنان که در پاسخ پرسشی که خدا مطرح نموده دایره انفاق جامع والدین و خویشان و یتیمان و مساکین و در راه ماندگان است، در این آیه نزدیکترین افراد به شخص تا دورترین آنها که در راه ماندهاند مورد توجه قرار گرفته این افراد در سطح اقربا و شهروندان شهر و دیار خود تا شهروندانی در نقاط دیگر را در بر دارد و بیانگر توجه جامع قرآن به مباحث اخلاقی است. آنچنان که معلوم است این جامعیت گاهی در یکی از ابعاد اخلاقی یا اعتقادی یا فقهی است و گاهی جامع بین آنهاست.
3. ابعاد وجودی مخاطبان
توجه همه جانبه به ابعاد وجودی انسان، از مصادیق جامعنگری در پاسخگویی به سؤالات دینی است. چنین جامعنگری اقتضا میکند که پاسخگو به همه ابعاد مادی معنوی، روحی – جسمی، فکری _ عاطفی، رفتاری و بعد دنیوی و اخروی پرسشگر توجه کند و مبتنی بر این جامعیت به امر پاسخگویی بپردازد. در برخی موارد یکجانبهنگری و عدم چنین جامعنگری منجر به عدم ارتباط موثر پاسخگو با مخاطبان خود میشود. این توجه و مراقبت نسبت به اصل جامعنگری هم در ارتباط مؤثر با مخاطبان کار ساز است، هم میتواند با کمترین هزینه منجر به رشد و تعالی علمی و عملی افراد شود.
3-1.بعد مادی و معنوی
قرآن در مواجهه با پرسشهای افراد هم به منافع مادی و دنیوی انسان توجه دارد و هم به ملاحظات اخروی و معنوی او. این گونه نیست که اسلام و قرآن در بیان معارف الهی و پاسخ به سؤالات کلیدی افراد از ابعاد مادی غفلت ورزیده و یکسره به مباحث معنوی بپردازد؛ یا توجه دادن آن به آخرت او را نسبت به منافع و مضار دنیوی بیتفاوت گرداند. از طرفی در پاسخ نیز اینگونه است و بنایش این است که با بیان همه جانبه موضوع افراد را به انتخابی شایستهتر رهنمون شوند.
3-2.ابعاد بینشی، گرایشی و عاطفی
گاهی به همه ابعاد وجودی مخاطب در پاسخ به پرسشهای دینی توجه نمیشود. توجه یکجانبه و بخشی به حوزه معرفتی صرف، یا غلبه بعد عاطفی بدون توجه به حوزه شناختی یا تمرکز بر بُعد رفتاری بدون مدنظر قرار دادن دوحوزه دیگر، مسیر پاسخویی را به انحراف کشانده و نمیتواند مقصود و هدف پاسخگویی را محقق سازد. لذا توجه به ابعاد جسمی بعد شنیداری دیداری و ظاهری شخص در کنار ابعاد بینشی و عاطفی و رفتاری، همه وهمه در پاسخگویی مهم است. البته از این نکته نباید غافل بود که ممکن است به تبع شرایط و مورد پاسخگویی نحوه تعامل و پاسخ در مرحله سمع یا بصر مقدم شود؛ مثلاً آیه «إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَٰئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا»[7] بیانگر تقدیم سمع به بصر و بصر به فؤاد است که ابتدا از سمع و در نهایت از فؤاد پرسش میشود. البته اینجا از آن جهت که سمع و بصر به منزله مدخل قلب هستند، مقدم شده و حائز اهمیتاند؛ مؤاخذند ولی باید توجه نمود که قلب به عنوان محور گرایشها و حب و بغضها میتواند چنین از سمع، بصر و اعضای دیگر بر آنها تأثیر گذاشته و باعث شود سمع و بصر سامان یافته شوند و به هر جا و هر چیزی گوش و بصر نسپرند. از این جهت سمع و بصر مخاطب، میتواند زمینه فهم درست یا غلط را فراهم آورد؛ لذا پاسخگو باید در نوع نگاه حرکات دست و نوع تعامل رفتاریش با پرسشگر دقت لازم را بعمل بیاورد. استادی که با نگاه جامع همه ابعاد ظاهری و باطنی و شئون پاسخگویی را مراعات نکند، توفیق چندانی در پاسخ نخواهد داشت.
4. محتوای پیام و پاسخ
در تقسیم كلی مفهومی متمایز، مباحث قرآنی، شامل موضوعات اعتقادی و اخلاقی و احكام و حقوق است[8]. بخشینگری به معارف اسلامی یکی از آفتهایی است که حتی پژوهشهای معارفی را هم در بر گرفته؛ و کتب مختلفی به شکل مستقل به ابعاد فقهی یا اخلاقی یا کلامی معارف اسلامی توجه کردهاند و کتبی در این زمینه تالیف نمودهاند. تلاش فقه سنتی بنا بر مشهور بر محور حدود 500 آیه از قرآن میباشد.[9] حتی بعضی بر آنند كه مقدار تحقیقی آیات احكام 359 آیه است[10]و بعضی دیگر حدود 340 آیه را در «كنز العرفان فی فقه القرآن»«فاضل مقداد»شماره كردهاند.[11]
اما به تعبیر برخی محققان ژرفنگر در آیات و روایات ذیل آیات، ما را به حوزه وسیعتری در تحقیقات فقهی قرآنی سوق میدهد كه آیات اعتقادی اخلاقی، قصص و حتی آیات آخرت را در بر میگیرد تا آنجا كه این باور قوت میگیرد كه همه آیات قرآن ظرفیت بهرهبرداری از جهات مختلف اعتقادی، اخلاقی و فقهی را داراست و بر پیشانی هیچ آیهای انحصار در حوزهای خاص مقرر نگردیده است. اولاً، محدود كردن مباحث فقهی به تعدادی آیات خاص، فاقد دلیل معتبر قرآنی و روایی است؛ و ثانیاً، سیره استنباطی اهل بیت(ع) از قرآن، بر خلاف آن میباشد.[12]
این آسیب برای پرسشگران گاه اتفاق میافتد که در بیان مسائل اخلاقی از ابعاد فقهی فروگذار میکنند و یا بر عکس، در بیان مسائل فقهی به جنبههای اعتقادی یا اخلاقی و یا حتی عاطفی مسئله توجه ندارند. از اینرو ضروری است که در پاسخ، چنین جامعیتی لحاظ گردد، همانطور که در قرآن چنین اتفاقی صورت گرفته؛ به عنوان نمونه در پرسش از شراب و قمار که به صراحت در قرآن مورد پرسش قرار گرفته: «یسئلونک عن الخمر و المیسر»[13] جنبه عاطفی و روانی و در عین حال توجه به منافع دنیوی و مادی شراب مورد غفلت واقع نشده است و قرآن با بیانی لطیف پاسخگوی به این پرسش شده است: «قُلْ فِیهِمَآ إِثْمٌ كَبِیرٌ وَمَنَفِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَا اءَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِمَا». در این پاسخ مراعات ابعاد مادی و منافع دنیوی در کنار بیان اخلاقی حکم شرعی و فقهی را تسهیل و جنبه پذیرش آن را در مخاطب بیشتر میکند. در اصل پرسشگر با نگاهی واقع بینانهتر میتواند به درک موضوع و پذیرش حکم شرعی تن دهد.
البته این نکته ضروری است که ممکن است موضوع پاسخ، فقهی یا اخلاقی یا اعتقادی یا موضوعات دیگر باشد، باری اصل جامعیت و فراگیری مارا وادار به مراعات همه جنبههای دیگر موضوع ساخته تا با توجه به آن به هدف پاسخگویی به سؤالات معارفی به شکل سهلتری نائل آییم.
4. اصول وروشهای پاسخگویی
نکته دیگر در اصل جامعیت، جامعیت در اصول است. نباید پاسخگو در ضمن مراعات اصل هدفداری، از اصل جامعنگری، یا هدفمندی یا اصل وظیفهگرایی در پاسخ غفلت ورزد. از طرفی در روشها نیز باید چنین جامعیتی منظور گردد. ممکن است در یک پاسخ چند روش با هم مورد توجه قرار گیرد یا برای گزینش یک روش مناسب همه روشهای مورد نظر محک بخورد. آنچنان که در قرآن ملاحظه میکنیم مجموعه مباحث و معارف قرآنی به تعبیر قرآن در قالب حكمت، موعظه حسنه و جدال أحسن (نحل:125) آمده است. در روایتی از امیرمؤمنان(ع)، آیات قرآنی از حیث موضوعی به «امر، زجر، ترغیب، ترهیب، جدل، مَثَل و قصص» تقسیم شده است.[14] بعضی از محققان آن را به معنی اقسام خطاب و بیان الهی پذیرفته، و اصول معارف الهی را عمدتاً در مَثَل منحصر كرده است.[15] طبعاً «امر و زجر» احكام الزامی، ترغیب و ترهیب احكام اخلاقی و موعظه حسنه است. «جَدل» با توجه به موارد كاربرد قرآنی آن در همه موارد عقاید، اخلاق و احكام جریان دارد؛ به ترتیب: (آل عمران/ 65، یس/47؛ آل عمران /93). قرآن كریم، عهدهدار پاسخگویی به شبهات مخالفان لجوج در همه زمینههای دین میباشد.
«مثل» تنزّل حقایق و مفاهیم غامض و دور از دسترس، در قالب استدلالِ همه كس فهم و نمونهها و الگوهای ملموسِ قابل درك است كه با توجه به كاربرد قرآنیاش غالباً موارد عقاید: خداشناسی، جهانشناسی، انسانشناسی، جامعهشناسی، آخرتشناسی، پیامبرشناسی و… فلسفه احكام (بقره/261) را در برمیگیرد.[16]
«قصص» با توجه به محتوایش، مجموعه «عقاید، اخلاق و احكام» را در قالب بیان سیره انبیاء و اولیاء» در خود جای داده است، كه با هر سه روش: حكمت، موعظه حسنه و جلال احسن، همراه است؛ خصوصاً كه در ذیل حدیث شریف مذكور از امیرمؤمنان(ع) «قصص» به مجموعه «شرائع و سرگذشت انبیاء و امتهایشان در گذشته، مجادلات آنها» و «حوادث زمان پیامبر(ص) و مدح و ذم افراد» و «حوادث آینده اعم از آخرالزمان و قیامت و بهشت و جهنم» تفسیر شده است.[17]
پس در «جدل و قصص»، ردّپای تمام موضوعات دینی از جمله احكام الزامی مشاهده میشود. در محور «مَثَل»، جهتِ غالب امور عقاید و فلسفه احكام است؛ لیكن میتواند راهنمای فقیه به یك نكته و یا نكات فقهی و یا اخلاقی باشد؛ ترغیب و تزهیب نیز جهت غالباش، اخلاقیات و موعظه حسنه است و لیكن از عقاید و أحكام الزامی تهی نمیباشد مانند: مائده/105،حشر/9و18؛ و اساساً: نمیتوان آیات قرآن را به نحو خالص، مختص به یك حوزه نمود؛ چرا كه خدامحوری، اساس آیات قرآن میباشد (عقاید) و مفهوم آیه نیز چیزی جز نشان الهی نیست. تذكر به ذات مقدس الهی نیز دلها را منقلب نموده متحول میسازد (انفال/2).
آنچنان که معلوم است در شیوهها و روشهای بیان معارف نیز باید جامعیت لازم را لحاظ نمود و از همه ظرفیتهای روشی بهره برد.
پینوشتها:
. [2] . نحل: 102.
[3] . نحل:64 .
[4] . بقره : 85.
[5] . نساء: 151-152.
[6] . بقره: 215.
[7] .اسراء: 36 .
[8] . عبدالله جوادی، شریعت در آینه معرفت،ص143، محمد یعقوب كلینی، کافی، كتاب علم،ج1،ص32
[9] . حسینی گرگانی، تفسیر شاهی(آیات الأحكام)، ج 1،ص7؛ محمود شهابی،ادوار فقه، ج2، ص 257
[10] . حسینی،همان، ج1، ص7.
[11] . حسین كریمی،آیات احکام، فصلنامه پژوهشهای فقه و مبانی حقوق، ش1،ص 98.
[12] . نقی پور فر، نقش جامع نگری به قرآن در دستاورد فقهی و شرائط فقاهت، کرسیه نظریه پردازی.
[13] .بقره: 219 .
[14] . مجلسی،همان، ج90، ص 5.
[15] . علامه طباطبائی، المیزان، ج3،ص74-75.
[16] . نقی پور فر، همان.
[17] . مجلسی،بحارالانوار، ج9، ص67-66.