گزارشي از ايام اقامت شهيد بهشتي در آلمان
By:
Jan 1, 1970
1برگرفته از كتاب: سيره شهيد دكتر بهشتي، اثر غلامعلي رجايي، نشر شاهد، 1381.1
تا سال 1344در خارج از كشور، هيچ تشكل اسلامي وجود نداشت، لذا وقايع 15خرداد 42 توسط بلندگوهاي شرق و غرب و طبق ميل رژيم پهلوي منعكس ميشد و لذا لازم بود پايگاههاي اسلامي در خارج ايران باشد تا حقايق داخلي ايران را منعكس كنند.
شهيد آيتالله سيدمحمد حسينيبهشتي با سفارش و درخواست آيتالله ميلاني عازم آلمان شد و مسئوليت مسجد ايرانيان را برعهده گرفت. نخستين اقدام وي تبديل نام مسجد به مركز اسلامي هامبورگ بود، لذا با حضور مسلمانان غيرايراني، مسجد رونق خاصي گرفت. وي شخصيت ارزندهاي داشت، سنجيده حرف ميزد و معلم بود. وي از جمله افرادي بود كه قبلاً خوب فكر ميكرد و بعد خوب حرف ميزد و بر همين اساس در فاصله كوتاهي محور تمام اعضا و فعاليتهاي انجمنهاي اسلامي آلمان شد و همگي بر آرا و نظريات او حساب خاصي باز ميكردند. در مجامع اروپايي لازم بود زن مسلمان با حجابي كامل به عنوان زني زنده، فعال و پرتلاش معرفي شود. آيتالله بهشتي همسرش را در جريان فعاليتهاي مختلف و جلسات گوناگون شركت ميداد و به وي تنها به عنوان فردي كه به امور خانه رسيدگي ميكند نمينگريست و براي او به عنوان يك زن مسلمان، شخصيت مستقلي قائل بود.
فعاليتهاي شهيد بهشتي در هامبورگ آلمان
- تدوين پيشنويس اساسنامه اتحاديه انجمنهاي اسلامي دانشجويان اروپا (گروه فارسيزبانان)
- دادن هويت مستقل به انجمن اسلامي دانشجويان فارسي زبان.
-مناظره با سران كليسا. مناظره مهمي با اسقف اعظم اتريش كاردينال koeimy در حضور دانشجويان دانشگاه وين داشت كه با استدلال قوي آن را به نفع اسلام تمام كرد.
- راهاندازي نشريه مكتب مبارز و قدس به سفارش ايشان و توسط اعضاي ايراني اتحاديه در مقابل هفتهنامه اعضاي حزب توده ايران در اروپا. نشريه مكتب مبارز موجب انسجام دانشجويان مسلمان ايراني در برابر گروههاي غيرمذهبي شد.
- دور نگه داشتن اتحاديه انجمنهاي اسلامي در آلمان از آسيب ساواك.
- تأليف كتاب "نماز چيست" و چاپ آن در آلمان و ايران.
- مناظره با تودهايها. وي دعوت مناظره و جلسه پرسش و پاسخ دانشجويان تودهاي را پذيرفت.
تودهايها جلسه را در طبقه دوم يك مشروبفروشي گذاشته بودند. سيد عليرضا بهشتي ميگويد وقتي وارد شديم ما را به طبقه بالا بردند. نگاهي به اطراف كرديم، ديديم بساط سيگار و آبجو روي ميزها پهن است و هر كس با يك يا چند دختر دور يك ميز نشستهاند و سيگار ميكشند و مشروب ميخورند. پدرم وقتي وارد شد چون هميشه در سفرها حصيري به عنوان جانماز همراه داشت. گفت من نمازم را نخواندهام، حصير را پهن كرد و در آن فضا به نماز ايستاد. پس از نماز بحث شروع شد. مجري برنامه سؤالات زيادي خواند و جلسه را ترك كرد و پدرم را با آن جمعيت و حدود 70 سؤال تنها گذاشت! يكي از افراد سؤالي كرد كه بيشتر جنبه دستانداختن داشت. او گفت: آقاي بهشتي! ميگويند در بهشت رودهايي از عسل روان است. تكليف من كه به عسل علاقه ندارم چيست؟! همه خنديدند! پدرم چند لحظه مكث كرد و سؤال را اينگونه پاسخ داد كه جَوّ را حسابي كنترل كرد. ايشان گفت: اول بايد ببينيم شما را به بهشت راه ميدهند بعد ببينيم با مشكل شما كه از عسل خوشتان نميآيد چه بايد كرد! البته توضيحات ديگري هم داد. پس از اتمام جلسه كه پايين آمديم ايشان خواست سوار ماشين شود، يكي از اعضاي شركتكننده كه احتمالاً مست بود قصد داشت از پشت با چاقو به پدرم حمله كند كه يكي از بچههاي انجمن اسلامي او را گرفت و خواست پليس خبر كند كه پدرم فرمود اين حواسش سرجايش نيست رهايش كنيد. كاري نكرده است كه نياز به دخالت پليس باشد.
- ديدار با دانشجويان مختلف ايراني و غيرايراني. بعضي ماركسيستها كه قصد اذيت وي را داشتند مراسم را به گونهاي ترتيب ميدادند كه سر ميزشان آبجو باشد و حرمت او شكسته شود. اما او تحمل ميكرد و ميگفت اينها ايراني هستند و من هم اگر احساس كنم هنوز 10% اينها مسلمان هستند و تعصب ايراني و مسلماني خودشان را حفظ كردهاند ولي 90% را از دست دادهاند بايد كاري كنم با اين ارتباط، 10% آنها به 15% تبديل شود. و حضور در مجلس شراب آنگاه حرام است كه قصد انسان از اين كار لهو و لعب باشد اما بعضي از اينها به قصد آزار من مشروب سر ميز ميگذارند. پس قصد لهو و لعب ندارند و من به قصد مباحثه در اين جلسات شركت ميكنم نه قصد ديگر. نگاه متفاوت وي به اين قضيه مايه تعجب همگان بود.
- مسلمان شدن عدهاي به دست وي از جمله پرفسور فرانك كه در هانوفر، مسلمان شد و زن ايراني گرفت.
خانمي به شهيدبهشتي نامه نوشت و اظهار داشت من مسيحي هستم. خيلي دلم ميخواهد مسلمان شوم ولي نميخواهم از كليسا خارج شوم. وي در پاسخ نوشت اگر شما به اسلام ايمان بياوريد لازم نيست از كليسا خارج شويد. در همان جا نيز ميتواند به احكام اسلام عمل كرد.
- به تصويب رساندن ورود دروس ديني اسلامي در تركيب درسهاي دانشآموزان آلماني تا اگر در بعضي مناطق، بچههاي مسلمان يا حتي غيرمسلمان بخواهند درس ديني داشته باشند، ناچار نباشند مسيحيت و ساير اديان را مطالعه كنند بلكه متون اسلامي هم داشته باشند.
- رفع مشكلات ايرانيان مقيم آلمان و سركشي به خانوادهها.
- گشادهرويي، خوشمجلسي و همصحبتي
با همه به خصوص كساني كه خيلي كشش مذهبي نداشتند حتي با خارجيهايي كه به مسجد رفت و آمد ميكردند خيلي خوشبرخورد بود تا رابطه آنها با مسجد قطع نشود.
- ترغيب دانشجويان ايراني به ازدواج با دختران ايراني. شهيدبهشتي به دانشجويان ايراني مقيم آلمان ميگفت: هر چه زودتر ازدواج كنيد، تا در دام ازدواجهاي ناموفق اينجا نيفتيد. بيشترازدواجهايي كه با زنان آلماني ميشد به شكست ميانجاميد. توصيه ميكرد هر چه سريعتر برويد و از ايران زن بگيريد. درعين حال در مقابل پرسش برخي دانشجويان كه ميگفتند آيا ميتوانيم با توجه به اينكه شرائط ازدواج دائم را نداريم با دختران آلماني ازدواج موقت انجام دهيم؟ ميفرمود: بله به شرط اينكه معتاد نشويد. دخترهاي اينجا خيلي راحت در اختيار افراد قرار ميگيرند. اعتياد به اين معناست كه امروز با فلان خانم هفته ديگر با يكي ديگر و ... . اين اعتياد خيلي بد است. يكي از بچههاي دانشجو ميگفت: اين كار خلاف شرع است زيرا تا ما بيائيم به آنها ياد بدهيم كه ازدواج موقت چيست! به گناه ميافتيم. وي پاسخ داد: بله اين بستگي به خود شما دارد كه نبايد به مسائل شرع بيتوجهي كنيد و در مقدمات اين كار به گناه بيفتيد. اگر بپرسيد طبق ضوابط شرع مقدس ما ميشود اينها را عقد موقت كرد پاسخ مثبت است. اما چگونگي انجام و تحقق آن با خودتان است.
- تأكيد بر اينكه اتحاديه دانشجويان مسلمان در اروپا (گروه فارسيزبانان) بايد طوري باشد كه هر ايراني مسلمان كه به خارج از كشور ميآيد احساس كند پناهگاهي دارد كه ميتوان به آنجا رفت و آمد كرد.
- مستقل نگه داشتن اتحاديه به لحاظ مالي.
- عدم پذيرش مسئوليت سرپرستي اتحاديه و اصرار بر اينكه نقش مشاورهاي داشته باشد و اداره آن با حوزه دانشجويان باشد. او ميخواست اعضاي اتحاديه رشد كنند و نگاهشان فقط به وي نباشد.
- رفع اختلاف خانوادگي؛ در مسجد هامبورگ همسران آلماني بعضي ايرانيان مشكلات خانوادگي خود را با وي در ميان ميگذاشتند و راهحل ميخواستند. به عنوان نمونه، خانمي آلماني كه به دليل ازدواج با يك ايراني، مسلمان شده بود به وي مراجعه كرد و گفت: شوهرم اجازه نميدهد كه من با مرد غريبه در مجلس رقص حاضر شوم ولي خودش ميرود و با زن ديگري ميرقصد، اگر اين كار در اسلام بد است چرا خودش اين كار را ميكند؟ دكتر بهشتي فرمود: حرف شوهر شما درست است اين كار براي شما جايز نيست البته براي شوهرتان هم جايز نيست با زن نامحرم برقصد. وقتي كاري از نظر اسلام بد باشد حكم آن براي همه يكسان است. ايشان آن خانم را قانع كرد بعد شوهر او را نيز خواست و به او تذكر داد.
- نظم و تيزبيني؛ وي دقيقاً ساعت 8 در دفتر مركز اسلامي هامبورگ مشغول كار ميشد. اتفاقاً شخصي براي تبليغ به آلمان آمده بود. صبح روز اول، ساعت 30/8 به مسجد آمد. دكتر بهشتي به او گفت: فلاني ما كارمان را ساعت 8 شروع ميكنيم، او هم گفت: بله من زودتر آمدم ولي وسيله پيدا نشد. دكتر گفت: من به اين حرفها كار ندارم؛ ما كارمان را ساعت 8 شروع ميكنيم شما هم بايد ساعت 8 اينجا باشيد. اين صراحت باعث نگراني او شد و به يكي از افراد گفت: دكتر بهشتي داراي دقت قلب است نه رقت قلب! دكتر كه خيلي تيزبين بود دستور داد كت و شلواري برايش بخرند تا با لباس روحانيت به دفتر نيايد. بعدها كه اين شخص مسائل مختلفي پيدا كرد معلوم شد چقدر دكتر بهشتي در شناخت افراد، دقيق و نكتهسنج بوده است.
- توصيه به رعايت احكام شرعي؛ آلمانيها عادت دارند اگر كسي ميخواهد سيگار بكشد فوراً فندكشان را براي او آتش ميكنند و در پذيرايي جلو ميهمان مشروب و ليوان ميگذارند. دكتر بهشتي به اصحاب و دانشجويان ايراني توصيه ميكرد، شما تا ميتوانيد بر ميزهايي كه مشروب هست حاضر نشويد. (و اين كار مشكلي است چون آنجا معمولاً با مشروب پذيرايي ميكنند) شما لازم نيست در اين رفتار و احترام، مثل آلمانيها باشيد. مثلاً اگر ميخواهند مشروب بخورند شما ليوان جلويشان نگذاريد چون اين كار از نظر شرع جايز نيست.
يادش گرامي، روحش متعالي و راهش پر رهرو باد.