
اشاره:
توجه به الزامات تقابل با شبهات دینی به طور عام و شبهات مهدویت به طور خاص متناسب با اقتضائات فرهنگ اسلامی بسیار مهم است. معنای اندیشهورزی و نظریهپردازی در این حوزه، صورتبندی یک «انگاره» و «رهیافت» متفاوت است؛ چرا که لازمه تقابل و مواجهه با شبهات، برآمدن و برگرفتن مبانی، مبادی، روشها، غایات و پاسخهای فرهنگی از متن معارف نظری و تفکر اسلامی است. این روند، جریانهای بیدارگر را واجد هویت مستقل و متفاوتی میکند. یکی از گامهای اولیه و اساسی در زمینه اندیشهورزی در حوزه تقابل با شبهات، الزامات پاسخ به شبهات است. نشریه معارف خوانش مبسوط و ساختارمند پاسخ به شبهات مهدویت را در این چارچوب و تلقی، دارای معنا و ضرورت میداند.
طلیعه سخن
مواجهه صحیح و هوشمندانه با شبهات دینی «تربیت دینی» را در جامعه به همراه دارد. هر چقدر تربیت دینی قویتر باشد، و به اصطلاح روانشناسان «درونی شده» و «رسوخ یافته» باشد، دینداری فرد نیز پایداری بیشتری خواهد داشت. امیرمؤمنان؟ع؟ میفرماید: «ثَباتُ الدّینِ بِقُوّه الیَقینِ[2]»؛ پایداری در دین به قوت یقین است. همچنین آن حضرت میفرماید: «بِالیقینِ تَتِمّ العِبادَه[3]»؛ عبادت، با یقین کمال مییابد.
نکته مهم این است که یقین چیزی غیر از علم(شناخت) محض است و از این رو نباید آن را با معلومات دینی و انباشتن آنها در ذهن، یکسان دانست. حفظ کردن و به خاطر سپردن امور و آگاهی از آنها هیچ گاه به معنای یقین به آنها نیست. یقین مرتبه ای از معرفت است که شدیداً با عمل و احساس پیوند دارد؛ چه با وجود یقین است که شک از قلب و روح آدمی رخت بر میبندد. ایجاد «شک» و «تردید» مهمترین برونداد «شبههآفرینی» است. با این بیان جای تعجبی نیست که کسی در جامعه دینی مدعی ایمان باشد، اما ایمان در عمل و احساس او بروز نیابد و در هنگامههای خطیر، تردید او را فرا گیرد. امیرمؤمنان؟ع؟ در این زمینه میفرماید: «إیّاک و الشک فإنّه یفسد الدین و تبطل الیقین[4] »؛ از شک برکنار باش که دین را تباه و یقین را باطل میکند.
شبهه (ماهیتشناسی و شاخصهشناسی)
در بحثهای مربوط به آموزه مهدویت، منظور از «شبهه»؛ گزارش، استناد و یا تحلیلی است که با اختلاط یا ایجاد مشابهت میان واقع و دروغ تشخیص واقعیت را در عرصه آموزه مهدویت دشوار میکند.
نباید از نظر دور داشت که میان «پرسش» و «شبهه» تمایز وجود دارد. شبهه ماهیتی تهاجمی و تخریبی دارد و پرسش ماهیتی ارتقایی و فهمی دارد. از سویی دیگر شبههگر سوء نیت و خبث باطنی دارد و پرسشگر خبث باطنی و نیت سوء ندارد.
نمودار تمایزات شبهه و پرسش
مهمترین شاخصههای شبهات در عرصه آموزه مهدویت به تخریب اعتقادات مردم در این عرصه بر میگردد. باید توجه داشت که شبهه با پاسخ منطقی پایان نمییابد. چرا که شبههگر به دنبال پاسخ نیست. تمامی تلاش مدعیان مهدویت این است که شبهات در فضایی غیرپاسخگو رشد کند. آنان شبهات را در فضای مجازی و برای توده مردم به ویژه جوانان مطرح میکنند و از طرح شبهه در فضای پژوهشی و علمی هراس دارند. بهرهبرداری از شذوذات، آسیبها و موهومات در عرصه مهدویت از دیگر شاخصههای شبهات در عرصه آموزه مهدویت است. شبههگران استناد به کتابهای غیرمعتبر، روایاتهای ضعیف را دستور کار خود قرار میدهند. سوءاستفاده از فضای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی یکی دیگر از مهمترین ویژگیهای شبههگران در عرصه آموزه مهدویت است. از آنجا که شبههگران درصدد تخریب عقاید و باورهای مردم در عرصه آموزه مهدویت هستند ساختار شبهه را قابل فهم و روان طرح میکنند تا همه بتوانند با آن ارتباط برقرار سازند.
نمودار ویژگیشناسی شبهات دینی
یافتههای این جستار در الزامات پاسخدهی به شبهات مهدویت
برای آنکه سنخ رفتار ائمه؟عهم؟ در تقابل با مدعیان دروغین مهدویت را روشن سازیم و زوایای گوناگون این اندیشه را آشکار سازیم، بایسته است شاخصههای مواجهه ائمه؟عهم؟ را در تقابل با مدعیان دروغین به درستی بشناسیم؛ چرا که آگاهی از این شاخصهها و وقوف بر آن، به فهم دقیق این مسئله، کمک فراوانی میکند.
نمودار الزامات پاسخ دهی به شبهات مهدویت
1. توجه به رویکرد پیشگیرانه در مواجهه با شبهات (غلبه ریشهیابی بر عارضه بینی)
در فرایند مبارزه با یک شبهه یا بدعت، گاهی مشکل حس میشود و زمانی درک میگردد؛ اگر چه در نظر ابتدایی این دو نزدیک به هم هستند، اما بین حس و درک تفاوت جدی وجود دارد؛ احساس یعنی «عارضهبینی» و ادراک یعنی «ریشهیابی»؛ به عبارت دیگر، حس به معنای ادراک ظاهری و درک به معنای ادراک واقعی است. از اینرو، تمییز این دو برای مواجهه با شبهات، امری حیاتی است و بازنشناختن این دو از هم، موجب خواهد شد که خطمشیها در جهت رفع عارضهها شکل گیرند و از حل مسائل و مشکلات اصلی غافل شویم.
قابل ذکر است که رویکرد ائمه؟عهم؟ در مواجهه با شبهات پیشگیرانه بوده است. برای نمونه «پردهبرداری از توطئه شبههگران» در حقیقت روشنگر رویکرد پیشگیرانه ائمه؟عهم؟ در تقابل با شبهه افکنان در عرصه مهدویت بوده است. در روایات بسیاری ادعای دروغین واقفیه پیرامون مهدویت امام کاظم؟ع؟ پیشبینی شده بود. شاید امام باقر؟ع؟ اولین کسی باشد که انحراف در شیعه بعد از شهادت امام کاظم؟ع؟ را بیان کرده باشد. حمزه بن الزیّات از حُمران بن أعیَن نقل میکند که امام باقر؟ع؟ به آنان فرمودهاند: شیعهای نیست که اسم او و پدرش نزد ما نوشته نشده باشد مگر آنان که از ما روی برمیگردانند. و حُمران با تعجب میپرسد مگر میشود شیعیانی بعد از معرفت از امامان رویگردان شوند؟ حضرت در پاسخ میفرمایند: «بله و تو آنان را درک نمیکنی». حمزه بن الزیّات میگوید ما در این روایت بحث و مجادله میکردیم تا این که پیرامون آن نامهای به امام رضا؟ع؟ نوشتیم و از کسانیکه از امامان روی بر میگردانند پرسیدیم. در پاسخ حضرت واقفه را نام بردند.[5]
«زدودن بهانههای شبهه افکنان» نیز به رویکرد پیشگیرانه ائمه؟عهم؟ در تقابل با شبهات را نشان میدهد. تلاش گسترده امام صادق؟ع؟ در مراسم تشییع و تدفین اسماعیل برای اعلام عمومی مرگ او از این جمله است. زراره بن اعین نقل میکند ساعاتی بعد از مرگ اسماعیل و پیش از کفن و دفن او امام صادق؟ع؟ حدود سی تن از اصحاب و یاران خود را درباره مرگ اسماعیل شاهد گرفت. شهادت گرفتن امام صادق؟ع؟ برای مرگ اسماعیل بعد از غسل و کفن کردن، بعد از گذاشتن لحد و بعد از آن در قبر، قبل از خاک ریختن و بعد از آن نیز تکرار شد.[6] این اقدام پیشگیرانه حضرت در حقیقت برای انکار ادعای مهدویت وی از سوی دیگران بوده است.
2. تمییز میان شبههافکن و شبههزده (تلاش برای هدایت شبهه زدگان و برخورد شدید با شبهه افکنان)
در مواجهه با شبهات مهدویت میان کسانی که فریب مدعیان را میخوردند و کسانیکه با یقین به حقیقت، ادعای دروغی را مطرح میکردند باید تفاوت قائل بود. در مواجهه با فریبخوردگان باید سعی داشت حتیالامکان با برهان و دلیل و بیان عقاید صحیح و مناظره آنان را هدایت کرد.
در مقابل، در مواجهه با شبههافکنان باید با قاطعیت با آنان برخورد کرد. در توضیح باید افزود که تصمیمگیری آنگاه مؤثر و کارا خواهد بود که از درجه قاطعیت و ثبات لازم برخوردار باشد. قاطعیت معقول و ثبات پس از بررسی جوانب مختلف مسئله، نقش مهمی در حل و فصل امور و دستیابی به اهداف مورد نظر دارد. اگر سستی و تردید و احتیاط بیش از حد در تقابل با شبهه افکنان وجود داشته باشد، اهداف ارزشی در زمان مناسب خود انجام نمیگیرد و صدمات جبرانناپذیری به وقوع میپیوندد. یکی از مسائلی که ضرورت قاطعیت در تصمیمگیری و از دست ندادن فرصتها را بیشتر مینمایاند، این است که زمان، محدود است و فرصتها به سرعت از دست میروند و دیگر امکان برگشت آن فرصتها وجود ندارد.
البته قاطعیت به معنای دقت نکردن در اتخاذ تصمیم، بررسی نکردن جوانب مختلف مسئله، تصمیمگیری عجولانه، استبداد، برخورد خشن و عدم انعطاف در تصمیم نیست، بلکه قاطعیت به این معناست که وقتی اطلاعات لازم در مورد یک مسئله جمعآوری شد، نظرات و پیشنهادهای مختلف به دست آمد، بهترین راه حل مشخص شد و زمینه اجرای عمل فراهم بود، باید با قاطعیت کامل و ثبات لازم، تصمیم مناسب اتخاذ شود و با جدیت به مرحله اجرا در آید.
امیرمؤمنان امام علی؟ع؟ به منظور تبیین اهمیت و ضرورت قاطعیت و ثبات و جدیت در تصمیم، قاطعیت را یکی از صفات برجسته پیامبران الهی میداند.[7] امامان معصوم؟عهم؟ نیز بعد از سنجیدن همه زوایای یک مسئله و جوانب مختلف آن به برخورد قاطع با مدعیان پرداختند.
در اینجا میسزد به شواهد تاریخی در سیره ائمه؟عهم؟ در این زمینه اشاره داشته باشیم. ائمه؟عهم؟ در مواجهه با شبههزدگان درصدد هدایت آنان بودند. برای نمونه سید حِمیَری[8] از شعرای پرآوزه شیعه از معروفترین کسانی است که در گفتوگو با امام صادق؟ع؟ هدایت شده است. وی بر مذهب کیسانی بود. برخی از اشعار وی سابقه اعتقادات کیسانی وی را تأیید میکند.[9] اما شعر مشهور وی بر تشیع جعفری وی دلالت دارد:
تَجَعفَرتُ باسمالله و اللهُ اکبرُ و أیقنتُ أنّ اللهَ یَعفو و یَغفِرُ
و دِنتُ بِدینٍ غیر ما کنتُ دانیاً بِهِ و نهانی سیدُ الناسِ جعفَرُ[10]
شیخ صدوق،[11] شیخ مفید [12]و ابنشهر آشوب اخبار امامی شدن وی توسط امام صادق؟ع؟ را نقل کردهاند. در اشعاری که وی خطاب به امام جعفر صادق؟ع؟ سروده،[13] از مهدی منتظر ؟عج؟ و غیبتش یاد کرده و امید ظهورش را دارد. [14]
«حسین بن بشار» از جمله کسانی است که تحتتأثیر واقفه بوده و با تلاش امام رضا؟ع؟ هدایت شده است. وی میگوید: پس از رحلت امام کاظم؟ع؟ در حالیکه منکر شهادت امام کاظم؟ع؟ بوده است نزد امام رضا؟ع؟ رفته و پس از گفتوگو با امام، ضمن تصدیق شهادت امام کاظم؟ع؟، امامت امام رضا؟ع؟ را نیز پذیرفته است. [15]
«عثمان بن عیسی رواسی»[16] از جمله کسانی است که تحتتأثیر تلاشهای امام رضا؟ع؟ از مذهب واقفه برگشته است. بنا به برخی از اخبار، وی سرانجام موفق به توبه شد و اموال و وجوهات را به امام رضا؟ع؟ تحویل داد؛ و بنابر خوابی که دیده بود، به همراه دو پسرش از کوفه خارج و به حیر (کربلا) رفت و تا آخر عمر در آنجا به عبادت مشغول بود و همانجا از دنیا رفت و دفن شد و فرزندانش به کوفه بازگشتند.
از سویی دیگر ائمه؟عهم؟ هنگامی که برهان، دلیل، بیان عقاید صحیح، مناظره و اتمام حجت در مورد سران ادعاگر کارساز نبود تصمیمات شدیدی را اتخاذ میکردند. البته به نظر میرسد در تقابل ائمه؟عهم؟ با جریانات انحرافی درون شیعی این تصمیمات اتخاذ میشده است و در مورد کسانی که از بزرگان شیعه بوده و دارای اعتقادات انحرافی بودند به شدت اجرا میشده است.
اوج برخوردهای قاطع با مدعیان دروغین مهدویت در مواجهه امام رضا؟ع؟ با واقفیه دیده میشود. در تحلیل این امر توجه به این نکته اساسی لازم است که شدیدترین برخورد ائمه؟عهم؟ در مواجهه با جریانات انحرافی در تقابل با جریانات انحرافی درون مذهبی بوده است. نهی از رفت و آمد با واقفیه،[17] درخواست دشمنی هر چه تمامتر با آنان، [18]نهی از تعامل اقتصادی با آنان[19]و تکفیر و لعن واقفه[20] از جمله مهمترین موارد برخورد قاطع امام رضا؟ع؟ با واقفه میباشد.
3. سنخشناسی شبهات مهدویت
آنچه شایان توجه میباشد این است که شبهات مهدوی، با وجود همانندی و همسویی بیشتر مصادیق آن در گستره تاریخ اسلام، در ذات خود یکی نیستند، بلکه به لحاظ ماهوی و نیز لحاظ جانبی، طیفی از ادعاهای متفاوت را تشکیل میدهند.
شبهات مهدوی از حیث ساختار بر شش گونه میباشند. برخی از شبهات مهدوی از سنخ «شبهات احیایی» و به عبارتی احیای شبهات منسوخ شده در گذشته هستند. انبوه شبهاتی که ناصر القفاری در کتاب «اصول المذهب الشیعه الامامیه الاثنیعشریه عرض و نقد» مطرح میسازد این گونهاند.
برخی دیگر از شبهات مهدوی از سنخ «شبهات مبنایی» هستند. عمده شبهاتی که اهلسنت در زمینه مهدویت علیه شیعه مطرح میسازند اینگونهاند. اساساً در مقوله امامت اهلسنت مبنایی با شیعه اختلاف دارند. در میان قدمای اهل سنّت «ابن خلدون» و در میان متأخرین «محمد رشید رضا» در تفسیر المنار و «احمد امین مصری» در ضحیالاسلام با استناد به چند ادعای کلی که آنها را مستدل نساخته و تنها در حد ادعا باقی گذاردهاند، در آموزه مهدویت تشکیک کردهاند.[21] «تعارض روایات مهدویت»، «عدم ذکر روایات مهدوی در کتاب بخاری و مسلم»، «تبعات منفی مهدیباوری در تاریخ اسلام»، «بنیان شیعی تفکر مهدویت» و «خرافی بودن مهدویت»، از مهمترین نکاتی است که رشیدرضا و احمد امین در رد آموزه مهدویت به آن استدلال میکنند.[22] نکته حائز اهمیت در پاسخ این عده اعتراف انبوهی از دانشمندان حدیثپژوه اهلسنت است که به حجیت، بلکه تواتر احادیث مهدویت اعتراف دارند. البته اینان از معروفترین منکران مهدویت میباشند. در این راستا «محمد محییالدین عبدالحمید» احادیث مهدویت را از اسرائیلیات میپندارد. «سعد محمد حسن» در کتاب المهدیه فی الاسلام آنها را ساخته شیعیان میداند. «عدّاب محمود الحمش» در کتاب المهدی المنتظر فی روایات اهل السنه و الشیعه دراسه حدیثیه نقدیه و «محمد فرید وجدی» در دایرة المعارف القرن العشرین، تمامی روایات مهدوی را ضعیف السند و مجعول میدانند.[23] به هر جهت خدشه در روایات مهدوی در ترازوی تحقیق امروزین مقبول نمیافتد و چنان وزنی نمیآرد.
برخی از شبهات نیز «شبهات روششناسانه» است. برای نمونه نص محوری افراطی سبب طرح برخی از شبهات در عرصه مهدویت میشود. برخی از شبهات نیز «شبهات معناشناسانه» است. به عبارتی عدم فهم دقیق یک مفهوم پی ریز یک شبهه میشود. بسیاری از شبهات در عرصه «غیبت امام عصر ؟عج؟ اینگونهاند.
برخی از شبهات نیز «شبهات مغالطهای» هستند. جریانهای انحرافی درون نظیر کیسانیه، واقفیه، بابیه و... با استناد به روایات ضعیف، تقطیع روایات، نقل قول ناقص، سرایت دادن حکم جزء به کل و ... شبههای را پیریزی میکنند.
برخی از شبهات نیز، «شبهات اتهامی» هستند. این شبهات بدون هیچ اساسی اتهامی را متوجه آموزه مهدویت میکنند.
نمودار سنخشناسی شبهات مهدوی
4. عدم تعارض و تناقض در پاسخ دهی به شبهات (خلق دستورکار مشترک)
وجود دیدگاهها و آرای مختلف در رویكرد به مسئله مهدویت ، سبب شده است كه دیدگاههای متفاوتی، تبلیغ و ترویج شود؛ به همین دلیل ما همواره شاهد نوعی تعارض و حتی تناقض در متون مختلف مهدوی هستیم به عنوان نمونه مقوله علائم ظهور از مهمترین مقولههای آموزه مهدویت است که اختلاف فراوانی پیرامون چگونگی پرداختن به آن در جامعه علمی وجود دارد.
5. بازپیرایی معارف مهدوی در پاسخ دهی به شبهات
برخی از مبلغان دینی بدون بازتولید و بازاندیشی در محتواهای خاصی كه از كتب مهدویت میگیرند و بیان بدون برنامهریزی این محتواهای خام نه فقط فرهنگ انتظار و مهدویت را گسترش نمیدهند كه حتی در برخی موارد شبهه بیشتری هم ایجاد میكنند. از سویی این عده با تكیه بر احساسات و هیجانات، دینداری سطحی و عامیانه و گاه، بدون چارچوب فكری را گسترش میدهند و بسیاری از پاسخهایشان نه در قالب جوابی عمیق در زمینه مهدویت كه بیشتر سطحی و مبتنی بر احساسات است. متأسفانه امروزه پاسخدهی به شبهات مهدوی جز یك تتبع سطحی برای اسقاط تكلیف، ارزش دیگری برای برخی ندارد!
6. اجتناب از پاسخهای کهنه به شبهات جدید
در عین اینکه باید به ارزش میراث بهجای مانده از پیشینیان توجه داشت و ارزیابانه و عالمانه به آن وفادار بود و نیز به دستاورد فکری اندیشمندان احترام گذاشت و در مقام اصطیاد و گزینش یافتههای معرفتی دیگران بود، خود نیز، درصدد تأمل و تولید و ارائه اندیشههای تازه و مستقل باشیم. و به شبهات جدید پاسخهای نو و جدید بدهیم.
سخن پایانی
اندیشه اصلاح، ارتقا و رشد فرهنگی در عرصه آموزه مهدویت برای پیشگیری از پیدایش شبهات، دست کم به دو پیشفرض نیازمند است: یکی اینکه وضعیت کنونی تقابل و مواجهه با شبهات، دچار کاستیها، اشکالات و نارساییهایی است که باید اصلاح شده و تغییر یابد؛ دیگر اینکه تصوری ذهنی برای وضعیت مطلوب و سامان یافته، وجود داشته و بایستگیهای رویکرد مطلوب تعیین شده باشد. در حالیکه پیشفرض نخست، بدیهی و وجدانی تلقی میشود، دومین پیشفرض در هالهای از ابهام و اختلاف نظر قرار دارد.
پینوشتها:
[1] . عضو هیأت علمی دانشگاه معارف اسلامی.
[2] .آمدی، غررالحکم و دررالکلم، ج3، ص 350.
[3] . همان، ص 201.
[4] . همان،ج2، ص 287.
[5] . کشی، اختیار معرفه الرجال، ص 762.
[6] . نعمانی، الغیبه، ص 487.
[7] . «و لکِن الله سُبحانَه جَعَل رُسُلَه اولی قُوّه فِی عَزائِمِهم»؛ خداوند سبحان، پیامبران و فرستادههای خود را در تصمیمها دارای قدرت و قاطعیت قرار داد. نهجالبلاغه، خطبه 129.
[8] . برای اطلاع تفصیلی از زیستنامه، شخصیت و سبک شعری وی ر.ک: ابن عبد ربه، العقد الفرید، ج3، ص 211؛ ابن معتز، طبقاتالشعراء، ص 32.
[9] . سید حمیری، پیش از اصلاح عقایدش، در بیتی، محمد حنفیه را مهدی خوانده و از او درخواست رجعت کرده است: إمام الهدی قل بی متی أنت آیب / فمنّ علینا یا امام برجعه.ر.ک: سید حمیری، دیوان، ص 63.
[10] . به نام خدای متعال جعفری شدم. الله اکبر. و یقین کردم که خدای میبخشد و میآمرزد. و به دینی قبل از آنچه سابقاً معتقد بودم، عقیده پیدا کردم. سید و آقای همة مردم، جعفر، مرا از دین سابق نهی نمود.
[11] . صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ص 20.
[12] . مفید، الارشاد، ص 96.
[13] . «وَ أُشهِد رَبّی أَنَّ قولَکَ حُجَّه علی الخَلقِ طُرّأ مِن مُطیعٍ و مُذنِبٍ / بِأنّ وَلِیَ اللهِ و القائِمَ الّذی تَطَّلِعَ نَفسِی نَحوَهُ و تَطَرَّبی / لَهُ غَیبَهٌ لابُدَّ أَن سَیَغیبَها فَصَلّی عَلَیه مِن مُتَغَیِّبِ / فَیَمکُثُ حِیناً ثُمَّ یُظهِرُ أمرَهُ فَیَملَأُ عَدلاً کُلّ شَرقِ و مَغرِبِ». ابنشهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، ج1، ص 323.
[14] . گفتنی است که ابوالفرج اصفهانی و نیز مسعودی گزارشهایی آوردهاند، مبنی بر اینکه سیدحمیری با اعتقاد کیسانی از دنیا رفت. آنان معتقدند که این اشعار را غلام وی قاسم الخیاط سروده و به وی نسبت داده است.ر.ک: ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج7، ص 250؛ مسعودی، مروج الذهب، ج3، ص 79.
[15] . (کشی،بیتا:746).
[16] . برای اطلاع تفصیلی پیرامون عثمان بن عیسی رواسی و روایات مدح و ذم در مورد وی ر.ک: ناصری، الواقفیه دراسه تحلیلیه، ج1، ص 274.
[17] . همان، ص 787.
[18] . همان، ص 762.
[19] . همان، ص 756.
[20] . همان، ص 759.
[21] . بیشتر مطالبی که رشید رضا پیرامون امام مهدی عج دارد، در تفسیر المنار جلدهای 6، 9 و 10 و در ذیل آیات 157 سوره نساء، 187 اعراف و 33 توبه است. احمد امین نیز در ضحی الاسلام فصلی را اختصاص داده با عنوان عقیده المهدی عندهم - شیعه- که با تحلیلی بی پایه به نقد مهدویت میپردازد. وی کتاب مستقل دیگری در این زمینه دارد با عنوان المهدی و المهدویه
[22] . در این زمینه ر.ک: رشیدرضا، المنار، ج9، ص 499 و ج10، ص 392؛ و احمد امین، ضحی الاسلام، ج3، ص 241.
[23] . برای مطالعه بیشتر ر.ک: مهدی اکبرنژاد، بررسی تطبیقی مهدویت در روایات شیعه و اهل سنت، ص 307.