
دکترعلی برخورداری*
درآمد
قصد دارم نوشتهام را با استفاده از مفردات عنوان بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی، غنی کنم. بیانیه همانند سند نیست، چون سند اساسا ناظر به بخش خاصی از کلان مسئله کشوری است که توسط یک مجمع تخصصی تهیه شده و تاریخ مصرف و مخاطب خاص دارد. در حالیکه بیانیه تاریخ مصرف ندارد و مخاطبش توده و عموم جامعه است و بایسته است که نخبگان حساسیت مردم به این مسئله را ایجاد کنند.
حال چرا گفته شده "بیانیه گام دوم؟" بیانیه اساساً به مفهوم گام است و گام یک حرکت است، نه انشاء که در کلاسها مطرح شود. پس بیانیه باید به حرکت در بیاید و از ایستایی خارج شود. چیزی که بیانیه را پویا میکند، نکتهای است که در دل بیانیه آمده است؛ که همان حرکت جهادی است و بار اصلیاش نیز با جوانان است. اگر از این سطح، بیانیه را کمتر بگیریم، در واقع دچار تقلیلگرایی شدهایم و سطح آن را به یک انشای زیبا و مانیفست آرمانی برای یک جامعه رخوتزده تنزل دادهایم.
با این وصف، در ذات ترکیب «گام دوم» چهار عنصر نهفته است؛ یکی حرکت، دیگری جهت حرکت، سوم نوع حرکت و بالاخره آرمان و قله.
عنصر اول(حرکت):
گام دوم یعنی گام اول تمام شده؛ یعنی ما یک نقطه شروعی داشتیم که به واسطه حرکت مستمر و دائمی توانستهایم از محل رهایی فاصله بگیریم و به نقطه عطف بعدی برسیم. وقتی اول انقلاب را آغاز کردیم هیچ تجربهای از نظامسازی نداشتیم ولی الان از نقطه صفر و از راههای رفته به الگوهای راه رفتن رسیدهایم. یعنی هم حرکت کردیم و هم اندوخته و تجربه داریم. به عبارت دیگر ما بعد از گام اول و سیر چهل ساله، حرکت خود را فرموله کرده و به قواعد علمی آن دست یافتهایم و. به اصطلاح از سیرها به سیرهها رسیدهایم.
عنصر دوم(جهت حرکت):
آیا گام دوم، گام جدیدی است؟ پاسخ این سئوال میتواند لغزنده باشد. اگر جواب مثبت باشد نیاز به توضیح دارد. جدید بودن به چه معناست؟ آیا به معنای عدول از مبانی اولیه و شالودهاست؟ یا تعریف دیگری دارد؟
گام دوم، یک گام نو هست به این معنا که؛ «جوانان» قصد دارند با استفاده از تجربه چهلساله، مسیرهای جدید و راههای نرفته را بپیمایند. همه میدانیم که مخاطب قطعی و مجری اصلی در بیانیه گام دوم جوانان هستند. با این تعریف، جدید بودن گام دوم به معنای عوض شدن آدمهاست نه تغییر جهت و سویه حرکت. یعنی در گام دوم، بار انقلاب به دوش جوانان است و جدید بودن به معنای طرح ایدههای جدید و تازه نفس بودن و قبراق و سرحال بودن نیروی انسانی است.
در ذات ترکیب «گام دوم» چهار عنصر نهفته است؛ یکی حرکت، دیگری جهت حرکت، سوم نوع حرکت و بالاخره آرمان و قله. عصاره بیانیه در چهار درک و فهم و باور مندمج است: درک عظمت حادثه انقلاب، درک عظمت راه طی شده و باور به عظمت چشمانداز آینده؛ یعنی تشکیل تمدن نوین اسلامی که عامل ایجادی و ایجابی هرسه فقره قبلی به درک و باور به نقش عظیم جوانان بسته شده است.
اما گام دوم به معنای دیگری جدید نیست! یعنی قرار نیست که اهداف و مبانی و سیرهها تغییر کنند. اهداف و جهت حرکت، همانها هستند و فقط چگونگی و سرعت حرکتها عوض میشود. با این تقریر منطق گام دوم مشخصتر میشود: اساساً بیانیه گام دوم یک اصلاح جزئی نیست بلکه از جنس انقلاب اول است و حرکتی بزرگ و جهشی است، ولی نه در اصول و مبانی. آرمانها و اهداف عوض نشده، فقط با توجه به شرایط کنونی باید نوع و چگونگی بهدست آوردنش، تغییر کنند! این یعنی تغییر تاکتیک. تبیین بیشتر این بخش در مبحث «آرمان» در پی میآید.
بیانیه همانند سند نیست؛ چون سند اساسا ناظر به بخش خاصی از کلان مسئله کشوری است که توسط یک مجمع تخصصی تهیه شده و تاریخ مصرف و مخاطب خاص دارد. در حالیکه بیانیه تاریخ مصرف ندارد و مخاطبش توده و عموم جامعه است و بایسته است که نخبگان حساسیت مردم به این مسئله را ایجاد کنند.
عنصر سوم( نوع حرکت):
مدیریت جهادی در بیانیه گام دوم 27 مرتبه تکرار شده است که بسیار قابل توجه است. میخواهم از این تکرار پرمنطق این نتیجه را بگیرم که نوع حرکت در گام دوم مبتنی بر" روحیه جهادی، حرکت جهادی و مدیریت جهادی" است. یعنی اگر بخواهیم گام دوم متمایز از گام اول باشد، باید حرکت دوم مبتنی بر تفکر جهادی، روحیه جهادی، کار جهادی، فرهنگ جهادی، مدیریت جهادی و سازمان و نهاد جهادی باشد.
دلیل این نوع حرکت چیست؟ با یک حساب سرانگشتی به این حقیقت روشن میرسیم. انقلاب ما بر میراث شوم عقب مانده حکومت شاهان بهپا شد و بعد از آن هشت سال جنگ و تخریب را بر ما تحمیل کردند و به محاصره و تحریم اقتصادی و جنگ اقتصادی کشیده شدیم. رشد و توسعه سریع و چشمگیر جهان پیرامونی را به این وضعیت کشورمان اضافه کنید. با این حساب، برای جبران گذشته و رسیدن به لبه رقابت جهانی آیا حرکتی جز جهش جهادی و تلاش شبانهروزی و بیوقفه میتواند ما را به رشد و رقابت با دنیا برساند؟
بنابراین حرکت آینده ما به مدیرانی بستگی دارد که اصل اولی آنان مبارزه با فساد، عدالتخواه، جهادگر، با ایمان، منیعالطبع و پاکدست و دوری جستن از مسابقه اشرافیت و وسوسه مال و مقام و حرص و لقمه حرام باشد.
عنصر چهارم( آرمان):
انگیزش هر حرکت بزرگی، حتماً از ایده بسیار مهمی نشات میگیرد. طبق این اصل، باید آرمان والا را بشناسیم تا این خیزش و جنبش و جهش اتفاق بیفتد. این کدامین قله است که چنین قدم و گام بزرگی را طلب میکند؟ پاسخ این سئوال در بیان صریح و فصیح رهبر فرزانه انقلاب آمده است: «هدف هر مسلمان باید ایجاد تمدن اسلامی نوین باشد. ملتهای اسلامی ظرفیتهای عظیمی دارند که اگر از این ظرفیتها استفاده شود، به اوج عزت خواهد رسید. ما باید به این بیاندیشم و فکر کنیم. ایجاد تمدن عظیم اسلامی هدف نهایی ماست[1]».
این چهار عنصر، نوع مواجهه ما را با بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی مشخص میکند: برخی بیانیه را به مثابه دفاع از عملکرد نظام میدانند. برخی دیگر آن را به معنای مقایسه نظام اسلامی با حکومت شاه به حساب میآورند. عدهای نیز بیانیه را توصیههایی مهم برای ادامه راه قلمداد میکنند. جمعی آن را نوشتهای امید آفرین میدانند و شماری هم آن را باز تذکر آرمانها، هویتبخشی مجدد، درد دل با مردم و بیان شرایط واقعی جامعه تلقی کردهاند.
همه این موارد، هم هستند و هم نیستند. یعنی همه اینها صحیح است، به شرطی که یک ستون فقرات برای بیانیه در نظر بگیریم که همه این برداشتها و قرائتها در سایه آن اصل و پایه، صحتسنجی شوند و آن اصل همان آرمان «تشکیل تمدن نوین اسلامی» است.
با این تبیین، عصاره بیانیه در چهار درک و فهم و باور مندمج است: درک عظمت حادثه انقلاب، درک عظمت راه طی شده و باور به عظمت چشمانداز آینده؛ یعنی تشکیل تمدن نوین اسلامی که عامل ایجادی و ایجابی هرسه فقره قبلی به درک و باور به نقش عظیم جوانان بسته شده است.
پینوشتها:
*. barkhordari_ali@yahoo.com.
[1]. بیانات 27/6/1398.