
اصول و قواعد پاسخ دهی به شبهات را میتوان به دو بخش اصلی تقسیم کرد: مراحل تهیه پاسخ؛ اصول و تکنیکهای پاسخ دهی.
مراحل تهیه پاسخ
پاسخ دهی همانند همه پژوهشهای دیگر حداقل دارای چهار گام و مرحله است.
1. موضوع شناسی
در این مرحله پاسخگو موظف است اقدامات زیر را انجام دهد:
الف: شناسایی درست موضوع پرسش و شبهه: یکی از لغزش گاههای مهم پاسخگویان این مرحله است. برخی از آنان به موضوع پرسش عنایت نمیکنند. مثلا در پاسخ دهی به پرسشهای فلسفی به روشی غیر عقلی و در پاسخ دهی به پرسشهای حدیثی از روش عقلی محض استفاده میکند در پرسش فقهی به جای نقل فتاوای فقها خود به نقل آیات و روایات میپردازد.
ب: تببین درست موضوع پرسش: یکی دیگر از وظایف پاسخگو این است که موضوع پرسش را خوب تلقی و سپس به خوبی تبیین کند وآن گاه در پی پاسخ گویی برآید مثلا اگر پرسش از چگونگی است نباید به چرایی پاسخ داده شود و بالعکس
ج: تعریف موضوع پرسش: پاسخگو باید قبل از پاسخ گویی موضوع پرسش را دقیقا بداند و تعریف آن برای خودش واضح باشد در غیر این صورت به جای پاسخ گویی به آنچه از او پرسیده اند پاسخی ارائه میکند که با پرسش مناسبتی ندارد.
د: تحدید موضوع پرسش: پاسخ دهنده در این مرحله باید حدود موضوع را دقیقا مشخص کند که پاسخ مطابق بر پرسش باشد. اگر موضوع پرسش تحدید نشود پاسخ یا استدلالی که در جواب آمده، اعم یا اخص از پرسش شده و نتیجه مطلوب به دست نخواهد آمد.
ه: تشخیص ارتباط موضوع با موضوعات اعم و اخص و مشابه: در این مرحله پاسخ دهنده به بررسی ارتباط موضوعی که از آن پرسش شده با موضوعات اصلی وفرعی و سر عنوانهای بحث میپردازد تا علاوه بر مشخص شدن اصول موضوعه، و مباحث وابسته، ارتباط بحث با مباحثی که به نوعی با موضوع پرسش ارتباط دارند مشخص شود.
2. سازمان دهی پاسخ
مرحله دوم و در واقع مهمترین گام در پاسخ دهی، سازمان دهی پاسخ است. محقق پس از عبور از گام اول وشناخت دقیق موضوع به گونه ای که گذشت، در این گام باید چند نکته مهم را بررسی کند:
أ. مهندسی اصلی پاسخ؛ او در این مرحله بررسی میکند که برای رسیدن به نتیجه مطلوب از چه مقدمه ای و چگونه استفاده کند. تقدم و تأخر براهین، فصول و بندهای پاسخ و نتیجه ای که باید گرفته شود از مهمترین اقداماتی است که در مهندسی اصلی پاسخ باید بدان توجه شود.
ب. بررسی روشها و تکنیک: محقق با توجه به نوع سوال، موضوع آن، مشخصات پرسشگر (سن، جنسیت، تحصیلات، شهر، کشور، ملیت و زبان، منطقه جغرافیایی، و ... ) بررسی میکند برای این پرسش و پرسشگر خاص چه پاسخی با استفاده از چه تکنیکهایی مناسب است. در پاسخگویی حضوری از تکنیکهایی بهره گیری میشود که در پاسخدهی کتبی نمیتوان از آن بهره گرفت. پاسخی که به کابران اینترنت ارائه میشود با جوابی که به کسانی که با اینترنت سرو کار ندارند داده میشود متفاوت است.
3. جمع آوری اطلاعات
در این مرحله باید اطلاعات مورد نیاز جمع آوری شود مهمترین روش جمع آوری منابع در پاسخهای مذهبی، روش کتابخانه ای است از این رو به ذکر این روش بسنده میشود. منابعی که در روش کتابخانه ای بدان مراجعه میشود عبارتند از:
منابع مکتوب: مهمترین وظیفه پاسخگو در این زمنیه عبارتند از:
الف. شناسایی منابع؛
ب. دسته بندی منابع به منابع دست اول و سایر منابع؛
ج. توجه به منابع دست اول، اصیل، معتبر و استفاده از آنها به ترتیب تاریخ و اهمیت مولف؛
د. مراجعه به کتابهای هر علم با توجه به موضوع پرسش؛ یعنی پاسخگو نباید حدیث را از کتابهای تفسیری و مطالب تاریخی را از منابعی که خود مطالبشان را از منابع دیگر گرفته اند و... نقل کند، بلکه برای نقل حدیث باید به کتابهای معتبر حدیثی به ترتیب تاریخ تألیف آن مراجعه کند. و مطالب تاریخی را از کتابهای متخصصان همان علم اخذ کند. گاه دیده میشود که برخی از نویسندگان احادیث خود را به کتابهای معاصر و... استناد میکنند. این کار باعث کاسته شدن از ارزش علمی پاسخ تهیه شده میشود.
در صورتی که ذکر مطلبی از کتب نویسندگان معاصر از جهتی اولویت داشته باشد مثلا نویسنده مطلب را از منابع اصیل نقل و نقد کرده یا بین مطالب متنوع و گاه به ظاهر مخالف جمع کرده یا به پرسشی پاسخ داده است، در این صورت باید مطلب اصلی از کتب دست اول اخذ و سپس توضیحات استاد معاصر آورده شود.
هـ. آشنایی با کلیدهای استفاده از منابع؛ کلیدهایی همچون فهرست اجمالی و تفصیلی منبع، فهرست وارههای موضوعی، فهرست واره واژگان، تک نگاریها، دائره المعارفهای تخصصی و...؛
و. توجه به آیین نگارش، ویرایش و استناد و چگونگی معرفی منابع و نویسندگان و...؛
ح. منابع نرم افزاری؛ با توجه به پیشرفت روزافزون علوم و تکنولوژی و ارائه نرم افزارهای بسیار مناسب اسلامی، هر پژوهشگری باید بتواند از این نرم افزارها به شکل بهینه استفاده کند؛ امروزه اگر پاسخگویی نتواند با نرم افزارهای اسلامی – حداقل در حد شناخت نرم افزارها و استفاده از آنها – کار کند، چنین شخصیتی را میتوان بی سواد نامید.
می توان گفت: آشنایی با اینترنت از ضروری ترین مسائلی است که یک پژوهشگر باید با آن آشنا باشد.
امروزه کمتر جوانی است که با اینترنت آشنا نیست، این آشنایی باعث شده که دشمنان دین سعی کنند از اینترنت سوء استفاده کند و از این طریق به گمراه کردن جوانان اقدام کنند. نام برخی از سایتهای ضد دین آن قدر آشناست که بسیاری از جوانان آنها را میشناسند یا از طریق جستجو به راحتی میتوانند به هزاران سایت ضد دینی و مبتذل دست یابند. در حال حاضر میلیونها نفر از جوانان ایران دارای حداقل یک وبلاگ یا کانال و گروه برای ارائه نظریات خود درباره مسائل مختلف در اینترنت و شبکههای اجتماعی و فضای مجازی هستند از این رو پاسخ گویان باید علاوه بر آشنایی با اینترنت و شبهات و سوالات موجود در سایتهای ضددینی راههای مقابله با این شبهات را بدانند و سنگ را به همان جایی برگردانند که از آنجا آمده است.[1] در این صورت است که نه تنها میتوانند به بهترین شکل ممکن برای تبلیغ دین مبین اسلام و مذهب حقه جعفریه استفاده کنند، بلکه میتوانند از مصادیق عالمان به زمان باشند که شبهات و مشتبهات به آنان حمله ور نمیشوند.[2]
4. دفاع از پاسخ
آخرین مرحله از مراحل کلی اصول پاسخ دهی که در همه پاسخها باید جریان داشته باشد دفاع از پاسخ است. پاسخگو باید ابتدا خودش پاسخی که ارائه میکند را نزد خودش بررسی و بازخوانی کند، خودش را به جای پرسشگر بگذارد و ببیند آیا با دریافت پاسخ مطرح شده، قانع میشود؟ اگر چنین نیست باید اشکال را یافته و آن را دفع کند. پس از ارائه پاسخ نیز جواب دهنده باید بتواند از پاسخ خودش دفاع کند. این مرحله نیز همانند سایر مراحل پژوهشی چون تدوین پایان نامه است که نویسنده در صورتی موفق خواهند بود که بتواند از آنچه تدوین کرده است به خوبی دفاع کند.
اصول و تکنیکهای پاسخ دهی
شناخت و توجه به این اصول بسیار حائز اهمیت است به گونه ای که گاه مراعات یک اصل از چندین صفحه نوشتن و مدت زیادی توضیح دادن، بهتر است و باعث فهم دقیقتر پرسشگر و دفع شبهات شبهه کننده میشود. این اصول بسیارند که به مهمترین آنها اشاره میشود. نکته مهمی که قبل از پرداختن به این اصول تذکر آن لازم است این است که برخی از این اصول و تکنیکها کلی و همیشگی نیستند بلکه پاسخ دهنده باید با توجه به ویژگیهای پرسش، پرسشگر و مقتضیات زمانه بررسی کند که در این پاسخ جای پرداختن به کدام اصل است و از کدام تکنیک باید استفاده کند.
1. ارائه پاسخهای نقضی
این اصل نیز از مهمترین اصول پاسخ دهی به سوالات و شبهات است. که در شبهات کابرد فراوانی دارد به گونه ای که میتوان گفت مهمترین اصل پاسخگویی به شبهات ارائه پاسخهای نقضی است.
2. ارائه پاسخهای حلی
روشن است که آن چه جواب سوال است در واقع پاسخهای حلی است که سوال را برطرف میکند و کسی نباید به ارائه پاسخ نقضی اکتفا کند زیرا پاسخ نقضی تنها استدلال شبهه گر را تخریب میکند و پاسخ حلی است که بنای محکم و مناسب حق را میسازد.
از این روست که ارائه پاسخهای حلی بسیار مهم و سیره مستمره ائمه بوده است در روایتی میخوانیم:
روزی جمعی به حضور پیامبر ؟ص؟ آمده و گفتند ما به قرآن اشکالی داریم، برای مناظره آمده ایم، پیامبر؟ص؟ فرمود: اشکالتان چیست؟ نخست گفتند: آیا تو فرستاده خدا هستی؟ پیامبر ؟ص؟ فرمود: آری گفتند: «اشکال ما از قرآن شما این است: در قرآن چنین آمده است: انّکم و ما تعبدون من دون اللّه حصب جهنّم[3]؛ شما و آنچه (از معبودانی که) جز خدا میپرستید هیزم دوزخ میباشید.» اشکال ما این است که طبق این عبارت، باید حضرت مسیح؟ع؟ نیز اهل دوزخ باشد، زیرا مسیح؟ع؟ را نیز عدّه ای میپرستند؟
پیامبر؟ص؟ با کمال میل و آرامش، سخنان آنها را گوش کرد و سپس فرمود: «قرآن بر طبق متعارف کلام عرب نازل شده است، در کلام عرب کلمه «مَن» نوعاً برای ذوالعقول (افراد صاحب عقل) استعمال میشود و کلمه «ما» نوعاً برای افراد غیر ذوالعقول (مانند حیوانات و جمادات و گیاهان) اما کلمه «الذی» هم برای ذوالعقول و هم برای غیرذوی العقول استعمال میشود، در آیه مورد اشکال شما، کلمه «ما» استعمال شده بنابراین معبودانی را میگوید که صاحب عقل نیستند، مثل بتهایی که از چوب و سنگ و گل و... ساخته شدهاند، بنابراین معنی آیه چنین میشود: «جایگاه شما غیر خدا پرستان، و معبودهایی که از بتهای مختلف ساخته اید، همگی در دوزخ میباشد»
3. احتیاط
اصل احتیاط در همه امور مهم است و در پاسخ دهی مهمتر.
برخی از مواردی که برای پاسخ دهی به سوالات آن به احتیاط بیشتری نیاز است عبارت است از:
- پرسشهای مربوط به آبرو و اختلافات؛
- پرسش مربوط به امور مالی بخصوص در مواردی که پاسخگو در معرض اتهام باشد؛
- مسائل مربوط به ایراد اتهام به افراد و گروهها؛
- پرسشهایی که به نوعی نیازمند قضاوت است و یکی از دو طرف دعوا سوالات را میپرسد.
4. ارائه مثال
اگر بخواهیم تنها چند اصل از مهمترین اصول پاسخ دهی را بیان کنیم به یقین ارائه مثال یکی از مهمترین اصول خواهد بود. ارائه مثال نه تنها در پاسخ دهی به سوالات بلکه در سخنرانیهای، نوشتن مقالات عممی، تدریس و ..... کاربرد فروانی دارد. قرآن نیز پر است از مثال.
به عنوان نمونه قرآن کریم در پاسخ مسیحیان که میگفتند: حضرت عیسی بدون پدر متولد شده و هر کس بدون پدر متولد شود فرزند خداوند است از این مثال استفاده کرده است: «ان مثل عیسی عند الله کمثل أدم خلقه من تراب ثم قال له کن فیکون»؛[4] مثل عیسی در نزد خدا، همچون آدم است که او را از خاک آفرید، و سپس به او فرمود: موجود باش ! او هم فورا موجود شد. بنابراین، ولادت مسیح؟ع؟ بدون پدر، هرگز دلیل بر الوهیت او نیست.
5. ارائه مستند و دلیل پاسخها
سیره پیامبر اکرم ؟ص؟ نیز این گونه بوده که کلام خود را در غالب موارد مستند به خداوند میفرمود. هر چند عموم آیه «و ما ینطق عن الهوی» ان هو الا وحی یوحی[5] ثابت میکند که تمام کلمات و سخنان حضرت ختمی مرتبت از جانب خداوند است و در عین حال آن حضرت کلام خود را به خداوند مستند میکرد.
امامان معصوم؟عهم؟ نیز در بسیاری از موارد کلام خود را به پیامبر مستند میکردند.[6]
ارائه مستند پاسخها فواید فراوانی دارد. پرسشگران وقتی دلیل پاسخ را میبینند با اطمینان بیشتری پاسخ را دریافت میکنند و در صورتی که مایل باشند میتوانند به سندهایی که در پاسخ آمده مراجعه کنند و اطلاعات خود را کامل کنند.
6. ارائه پاسخهای متعدد به یک پرسش
مقصود از ارائه پاسخهای متعدد این است که در پاسخ یک سوال، با توجه به خصوصیات پرسشگر، جوابهای مختلفی ارائه شود به عنوان نمونه یکی از سوالات معمایی که در بسیاری از موارد پرسیده میشود این است: آیا خداوند میتواند جهان را در تخم مرغی جای دهد بدون این که جهان را کوچک یا تخم مرغ را بزرگ کند؟
امیر المومنین؟ع؟ فرمود: عجز و ناتوانی به خداوند نسبت داده نمیشود ولی آنچه پرسیده ای امکان تحقق ندارد[7]
امام رضا؟ع؟ فرمود:بله.در کوچکتر از تخم مرغی هم میتواند جای دهد چنانکه در چشم تو که از تخم مرغ کوچکتر است جای داده است زیرا وقتی چشم خود را میگشایی زمین و آسمان و آنچه بین این دو است را میبینی و اگر خداوند میخواست تو را کور قرار میداد و نمیتوانستی ببینی [8] روشن است که پاسخ امیرمومنان به سوال فوق برهانی و پاسخ حضرت امام رضا اسکاتی است[9]
روشن است در مواردی که پرسشگر یک نفر باشد پاسخگو باید از ارائه پاسخهای متفاوت و مختلف خودداری کند و باید به یک پرسش، پاسخ یکسان و هماهنگی داده شود چنانکه در روایات منقول از امام عسگری میخوانیم: وقتی مسئله و پرسش یکی باشد پاسخ ما امامان نیز یکسان خواهد بود[10] و به نظر میرسد مقصود از روایات منقول از امیر مومنان؟ع؟ که فرمود «چون پاسخها فراوان و پریشان شود» پاسخ درست پنهان ماند. [11] نیز همین است که در پاسخ به سوال یک پرسشگر باید پاسخ واحدی ارائه شود.
نکته مهم دیگری که در این باره باید بدان اشاره شود این است که در برخی موارد پاسخگو میباید به یگ سوال چند پاسخ دهد ولی این پاسخها در طول یکدیگر و مکمل همدیگر هستند که اگر پرسشگر به هر دلیل یکی از پاسخها را باه روشنتی درک نکرد و برایش مفهوم نبود یا به نظرش اشکالی بر یکی از پاسهها وارد بود سایر پاسخهای ارائه شده خالی از اشکال بافی بماند این روش نیزگاهی در سیره معصومان دیده میشود.
7. ارجاع به دیگران
یکی دیگر ازوظایف پاسخگویان این است که در مواردی که پاسخ پرسشی را نمیدانند، پرسشگر را به کارشناسان ارجاع دهد.
8.پاسخ به اخص
در برخی موارد نیز پاسخگو باید به جای «پاسخ مطابق»، به «پاسخ اخص» اکتفا کند. نمونه بارز آن در مواردی است که وقتی به یک بخش از پرسش پاسخ داده میشود، پاسخ بخش دوم نیز به طریق اولی فهمیده میشود؛ چنانکه در آیه شریفه زیر مشرکان دو درخواست داشتند؛ ولی خداوند به جای پاسخ دهی به هر دو درخواست، به یک بخش پاسخ داده است:
«وَ إِذَا تُتْلى عَلَیهِمْ ءَایاتُنَا بَینَتٍ قَالَ الَّذِینَ لا یرْجُونَ لِقَاءَنَا ائْتِ بِقُرْءَانٍ غَیرِ هَذَا أَوْ بَدِّلْهُ قُلْ مَا یكُونُ لى أَنْ أُبَدِّلَهُ مِن تِلْقَاى نَفْسى إِنْ أَتَّبِعُ إِلا مَا یوحَى إِلىَّ إِنى أَخَاف إِنْ عَصیتُ رَبّى عَذَابَ یوْمٍ عَظِیمٍ؛[12] و هنگامى كه آیات روشن ما بر آنها خوانده مىشود، كسانى كه به لقاى ما [و روز رستاخیز] ایمان ندارند، مىگویند: قرآنى غیر از این بیاور، یا آن را تبدیل كن! [و آیات نكوهش بتها را بردار] بگو: من حق ندارم كه از پیش خود آن را تغییر دهم؛ فقط از چیزى كه بر من وحى مىشود، پیروى مىكنم! اگر پروردگارم را نافرمانى كنم، از مجازات روز بزرگ (قیامت) مىترسم!»[13]
مشركان از پیامبر؟ص؟ مىخواستند كه یا قرآن را با کتابی دیگر تعویض كند و یا آن را تغییر دهد. در تقاضاى اول هدفشان این بود كه این كتاب به كلى برچیده شود و به جاى آن كتاب دیگرى از سوى پیامبر؟ص؟ قرار گیرد؛ اما در تقاضاى دوم مىخواستند حداقل آیاتى كه مخالف بتهاى آنها بود اصلاح گردد، تا از این ناحیه هیچگونه احساس ناراحتى نكنند. پیامبر؟ص؟ در پاسخ دو تقاضاى آنها، تنها به عدم توانایى بر انجام خواسته دوم قناعت مىكند و مىفرماید: «من نمىتوانم از پیش خود آن را تغییر دهم» با این بیان، خواسته اول نیز به طریق اولى نفى شده است؛ زیرا هنگامى كه تغییر بعضى از آیات از صلاحیت پیامبر؟ص؟ بیرون باشد، تعویض مجموع این كتاب آسمانى نیز در اختیار او قرار ندارد و این نوعی فصاحت در تعبیر است كه قرآن در نهایت فشردگى و اختصار، همه مسائل را بازگو مىكند، بدون یك جمله یا یك كلمه اضافى.[14]
9. امنیت بخشی به پرسشگر
یکی دیگر از وظایف پاسخگویان این است که به پرسشگر اطمینان دهند که او با آزادی کامل میتواند پرسش خود را مطرح کند. امنیت بخشی به جویندگان حقیقت، تنها به مسلمانان اختصاص ندارد؛ بلکه برابر دستورات قرآن کریم، اگر مشرک و کافری بخواهد مطالب اسلام را بداند نیز بر مسلمانان لازم است كه برایش شرایط مطلوب و امنی را فراهم کنند تا آزادانه بتواند مسائل خود را بپرسد و باید به او اطمینان داده شود که به خاطر پرسیدن و حقجویی نه تنها به وی تعرضی نمیشود؛ بلکه مسلمانان وظیفه دارند كه به فرموده قرآن او را به محل امنی که خودش میخواهد برسانند.
قرآن کریم میفرماید: «وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكینَ اسْتَجارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى یسْمَعَ كَلامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یعْلَمُونَ»؛[15] «و اگر یكى از مشركان از تو پناهندگى بخواهد، به او پناه ده تا سخن خدا را بشنود [و در آن بیندیشد]! سپس او را به محل امنش برسان؛ زیرا آنها گروهى ناآگاهند!»
نکته مهمی که باید ذکر شود این است که فرصت پرسشگری نباید به شبههافكنى تبدیل شود؛ یعنی به پرسشگر باید فرصت داده شود؛ ولی نباید چنین فرصتی به شبههگران داده شود تا به راحتی بتوانند به دین حمله کنند؛ چنانکه این مطلب از روایت پیامبر اکرم؟ص؟ نیز قابل استفاده است.
امام صادق؟ع؟ از رسول اعظم اسلام؟ص؟ چنین نقل میکند: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ؟ص؟ إِذَا رَأَیتُمْ أَهْلَ الرَّیبِ وَ الْبِدَعِ مِنْ بَعْدِی فَأَظْهِرُوا الْبَرَاءَه مِنْهُمْ وَ أَكْثِرُوا مِنْ سَبِّهِمْ وَ الْقَوْلَ فِیهِمْ وَ الْوَقِیعَه وَ بَاهِتُوهُمْ كَیلَا یطْمَعُوا فِی الْفَسَادِ فِی الْإِسْلَامِ وَ یحْذَرَهُمُ النَّاسُ وَ لَا یتَعَلَّمُوا مِنْ بِدَعِهِمْ یكْتُبِ اللَّهُ لَكُمْ بِذَلِكَ الْحَسَنَاتِ وَ یرْفَعْ لَكُمْ بِهِ الدَّرَجَاتِ فِی الْآخِرَه؛[16] هر گاه پس از من تردید افکنان و بدعتگزاران را دیدید، بیزارى [خود] را از آنها آشكار كنید، ناسزایشان گویید و بسیار درباره آنها سخن بگویید. به آنها بد بگویید، آنها را [با برهان و دلیل] مبهوت [و ساکت] كنید كه [نتوانند در دل مردم القای شبهه كنند و] به فساد در اسلام طمع نكنند، تا در نتیجه مردم از آنها دورى كنند و بدعتهاى آنها را یاد نگیرند، و خداوند در برابر این كار براى شما حسنات بنویسد و درجات شما را در آخرت بالا برد.»
علامه مجلسی در توضیح «اهل الریب» مینویسد: گویا مراد از اهل ریب افرادی است که در دین تردید میکنند و دیگران را با القای شبهات به شک میاندازند.»[17]
10. بازخوانی پاسخهای تهیه شده
این اصل در پاسخهای کتبی بسیار مهم است. پاسخ دهنده باید پس از تهیه پاسخ، مجدداً آن را مطالعه کند تا اگر در متن اشکالی وجود دارد، آن را اصلاح کند. در منیۀ المرید در این باره میخوانیم: «باید در پاسخ نامه استفتا تجدید نظر نمود؛ آنگاه كه مفتى، پاسخ نامه استفتا را نگاشت، باید در آن تجدید نظر و دقت نماید؛ چون ممكن است احیاناً نقص و اختلالى در پاسخ نامه به نظر رسد، و یا خود مفتى نسبت به پاسخ قسمتى از جوانب سؤال، نقصى مشاهده كند. بجا است كه مفتى قبل از نوشتن نام خود در پایان نامه و ممهور كردن آن و قبل از تكمیل پاسخ، این تجدید نظر را در مورد پاسخ به عمل آورد»[18]
11. پاسخ اجمالی و تفصیلی
در مواردی که پاسخْ طولانی است، مناسب است پاسخ دهنده ابتدا پاسخ را به طور اجمالی و بدون ذکر مستندات و توضیحات بیان کند؛ سپس پاسخ کامل و تفصیلی را ارائه دهد. این روش از روشهایی است که برای یاد دادن و آموزش، بسیار مناسب بوده و به نوشته برخی عالمان علوم بلاغت، تأثیر بیان اجمالی و سپس بیان تفصیلی بیشتر است.[19]
قرآن کریم نیز در بسیاری از موارد از این روش استفاده کرده است؛ به عنوان نمونه: در سوره هود، ابتدا اجمالاً به این نکته اشاره میکند که مردم در قیامت دو دسته هستند: عدهای شقی و عدهای سعید و سپس این دو دسته را به طور تفصیلی معرفی میکند[20].
12. پاسخهای کوبنده
پاسخ دهنده در برخی از موارد و در برابر برخی از پرسشگران باید با قاطعیت و جدیت پاسخ دهد. این اصل غالباً در برابر شبهه گران یا مسخره کنندگان کاربرد دارد. به فرموده قرآن «خراصون» که غرق در جهل و نادانی خویشند، و برای فرار از زیر بار حق هر روز بهانه و سخن بی اساسی را عنوان کرده و پیوسته سوال میکنند.خداوند پاسخ جدی و تندی ارائه میدهد، نخست میفرماید مرگ بر چنین دروغگویانی [21] و پس از نقل پرسش آنان چنین پاسخ میدهد: «یوم هم علی النار یفتنون*ذوقوا فتنتکم هذا الذی کنتم به تستعجلون»[22](آری) همان روزی است که آنها را بر آتش میسوزانند* ( و گفته میشود) بچشید عذاب خود را، این همان چیزی است که برای آن شتاب داشتید.
13. جامعیت پاسخ
این اصل از مهمترین اصول و در واقع حاکم بر سایر اصول پاسخ دهی است.
14. جدیت در پاسخ دهی
پاسخگو باید به آنچه میگوید و مینویسد ایمان و باور داشته باشد و به گونهای بگوید و بنویسد که حتیالامکان این باور خود را به پرسشگر منتقل کند. سخن او باید از دل برآید تا بر دل نشیند. به عنوان نمونه: در باره پیامبر؟ص؟ چنین نوشتهاند: وقتی از رستاخیز سخن میگفت، صدایش شدید (بلند) و گونههایش قرمز میشد.[23] در روایت دیگری از جابر نقل شده است که وقتی رسول گرامی اسلام؟ص؟ [درباره قیامت] خطبه میخواند، اشک از چشمش سرازیر و صدایش بلند و ناراحتیش هویدا میشد، به گونهای که گویا مردم را از حمله [قریب الوقوع] لشکری بیم میدهد.[24]
15. گفتنِ نمیدانم
چنانکه در روایات فراوانی به این نکته تصریح شده است که به عنوان نمونه به چند روایت اشاره میشود:
1. پیامبر خدا؟ص؟ در سفارش به ابوذر فرمود: «اى اباذر! اگر درباره چیزى از تو سؤال شد كه نـمیدانـى، بـگو: نمیدانم تا از پیامدهاى آن خلاص شوى و درباره آنچه نمیدانى فتوا مده تا از عذاب خدا در روز قیامت نجات یابى.
2. امام على؟ع؟: هرگاه از دانشمند سؤالى شود كه پاسخش را نمیداند، از این كه بگوید پاسخش را نمیدانم، شرم نمیكند.» و فرمود: «هر كه «نمیدانم» را ترك گوید، به هلاكت درافتد.» و فرمود: «جمله «نمیدانم» نصف دانش است.»
شهید ثانی در این باره مینویسد: «بدان كه سخن دانشمند در گفتن «نمیدانم» منزلت وى را پایین نمى آورد؛ بلكه مایه رفعت و مزید منزلت و عظمت وى در قلوب مردم میگردد.»[25]
16. ریشهیابی سؤالات
یکی از مهمترین وظایف پاسخگوی دینی هنگام پاسخ دهی به سؤالات و شبهات، ریشهیابى تاریخى آنهاست. در این صورت وی نه تنها به زمینه شکلگیری شبهات و پرسشها دست پیدا میکند؛ بلکه میتواند پاسخهایی را که دیگران به شبهه مذکور دادهاند، نیز بیابد. همچنین با تذکر این نکته که این شبهه از قدیم مطرح بوده و دانشمندان زیادی به آن پاسخ دادهاند، هیمنه شبهه و شبههگر شکسته میشود. این مطلب درباره افرادی که با نام روشنفکری و نوگرایی شبهاتی را مطرح میکنند، بسیار مهمتر است. مثلاً وقتی بحث پلورالیزم مطرح میشود و عدهای سعی میکنند این مطلب را نو جلوه دهند و از نوآوریهای خودشان به حساب آورند، پاسخگوی مذهبی باید با ریشهیابی مطلب و قبل از ارائه هر گونه پاسخ تفصیلی به این نکته اشاره کند که پلورالیزم حداقل از چهار صد سال پیش در غرب مطرح بوده است. درباره روش شهید مطهرى در پاسخ دهی میخوانیم: «او برای بررسى پرسشها و شبههها به سراغ ریشهها و انگیزههاى پیدایش آنها میرفت و خاستگاه آنها را در دنیاى معاصر و یا در فرهنگ كهن پى میگرفت و سیر تحول آن را در ادوار تاریخ تا روزگار معاصر دنبال میكرد و مسئله را از ریشه و بُن به سامان میرساند. ایشان در بررسى شبهههاى مادىگرایان نسبت به دین و نیز مسئله قضا و قدر این نكته را به دست میدهد كه این مسائل نوپیدا نیستند؛ بلكه بسیارى از اینها از روزگار گذشته و پیش از اسلام در جامعه وجود داشته و در گذر از فرهنگها و زمانها به اشكال گوناگون جلوه كرده و علما در هر دوره به آن پاسخ دادهاند و این تبلیغات و شگردهاى دشمنان است كه به صورت شبهه جدید و بىپیشینه به عرضه آن پرداختهاند.[26]
پینوشتها:
[1] . نهج البلاغه، ج،4 ص 75، کلمه 314 از کلمات قصار
[2] . الکافی – الشیخ الکلینی، ج 1، ص 26.
[3] . انبیاء: 98.
[4]. آل عمران: 59.
[5]. نجم: 3-4.
.[6] الامالی –الشیخ الطوسی ص 589.
[7]. التوحید، الشیخ الصدوق ص 130.
[8] . همان.
[9] . تفسیر القرآن الکریم، سید مصطفی خمینی، ج 4، ص 257.
[10] . الکافی ج:7ص 85.
[11] . نهج البلاغه، حکمت 243.
[12] . یونس: 15.
[13] . این آیات درباره چند نفر از بتپرستان نازل شده است كه خدمت پیامبر؟ص؟ آمدند و عرض كردند: آنچه در این قرآن در باره ترك عبادت بتهاى بزرگ ما: لات و عزّى و منات و هبل، و همچنین مذمت از آنان وارد شده، براى ما قابل تحمل نیست، اگر مىخواهى از تو پیروى كنیم، قرآن دیگرى بیاور كه این ایراد در آن نباشد! و یا حداقل اینگونه مطالب را در قرآن كنونى تغییر ده! آیات فوق نازل شد و به آنها پاسخ گفت. (تفسیر نمونه، ج8، ص245؛ مجمع البیان، ج5، ص147).
[14] . المیزان فی تفسیر القرآن، ج10، ص26؛ نمونه، همان.
[15] . توبه: 6.
[16] . كافی، ج2، ص375؛ مسالك الأفهام، شهید ثانی، ج41، ص434.
[17] . او در ادامه مینویسد: «و گفته شده مقصود افرادی است که- همانند دانشمندان مخالف - دین خود را بر گمانها و خیالات فاسده بنا نهادهاند و ممکن است مقصود فاسقان و متضاهران به فسق باشد که باعث به تردید افتادن مردم میشوند.» (بحارالأنوار، ج71، ص202).
[18] . منیۀ المرید، ص296.
[19] . مختصر المعانی، سعد الدین التفتازانی، ص85.
.[20] هود: 105-108.
[21] قبل الخرصون؛ ذاریات، 10.
[22] . ذاریات: 13-14.
[23] . بحارالأنوار، ج2، ص301؛ أمالی، شیخ طوسی، ص337.
[24] . منتهی المطلب، علامه حلی، ج1، ص330؛ بحارالأنوار، ج61، ص256.
[25] . «الْمُتَشَبِّعُ بِمَا لَمْ یعْطَ كَلَابِسِ ثَوْبَی زُور.» (بحارالانوار، ج2، ص123).
[26] . ر. ک: مقاله « شهید مطهرى، پرسشها و رسالت حوزویان»، سیدعباس رضوى.