
مقدمه:
قبل از ورود به بحث روششناسی، بایسته است چیستی و ویژگیهای شبهه و تفاوت آن با پرسش تبیین گردد.
شبهه از ریشه «ش ب ه» است. اهل لغت نوشتهاند: «الشَّبَه: ضرب من النحاس يلقى عليه دواء فيصفر، و سمي شَبَها، لأنه شُبِّهَ بالذهب[1] » و در اصطلاح شبهه را از آن جهت که شبیه حق است شبهه نامند. چنانکه حضرت علی؟ع؟ میفرماید: «وَ إِنَّمَا سُمِّيَتِ الشُّبْهَةُ شُبْهَةً لِأَنَّهَا تُشْبِهُ الْحَقَّ».[2] گرچه واژه «شبهه» عیناً در قرآن به کار نرفته اما از ریشه «ش ب ه» دوازده واژه در قرآن آمده که برخی از آنها به معنای اصطلاحیِ شبهه است.[3] همچنین واژگان مرتبط با شبهه از ماده «لبس» و... در قرآن آمده که بر معنای اصطلاحی شبهه دلالت دارد. در التحقیق میخوانیم: «ما يقال من قولهم لبست عليه الأمر و لابست الأمر، بمعنى الاختلاط و الاشتباه: فانّ الإلباس على أمر واقع، مرجعه الى الخلط و الإشكال و إيجاد الاشتباه و ستر الحق[4]». شبههگر بر باطل خویش، لباس حق میپوشاند و آن را شبیه حق جلوه میدهد. از این رو خدای سبحان از چنین کاری نهی فرموده: «وَ لا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْباطِلِ»[5] و القاء کنندگان شبهه را مؤاخذه کرده و میفرماید: «يا أَهْلَ الْكِتابِ لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُون».[6]
از نگاه قرآن بین شبهه و سؤال تفاوت وجود دارد. گرچه ممکن است از ابزار پرسش برای القاء شبهه استفاده شود اما حقیقت آن دو با هم متفاوت است. قرآن کریم به پرسیدن سفارش کرده است: «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ[7]» چنانکه پیامبر اسلام؟ص؟ فرمودهاند: «سَائِلُوا الْعُلَمَاءَ[8]». و از امام جعفرصادق؟ع؟ روایت شده: «انّ هَذَا الْعِلْمَ عَلَيْهِ قُفْلٌ وَ مِفْتَاحُهُ السُّؤَالُ[9]» آیات متعددی نیز پرسش مردم از پیامبر؟ص؟ و پاسخ ایشان را مطرح کرده است.[10]
مهمترین ویژگیهای شبهه عبارت است از: 1. خلط بین حق و باطل 2. شکزایی 3. جهلافزایی. از اینرو باید به دانشمندان مراجعهکرد تا از شک در امان ماند و از جهالت نجات یافت. از اینروست که بر پایه آموزههای وحیانی ریشه هلاکت انسانها نپرسیدن است.[11] بر پایه برخی روایات، کفر بر چهار ستون «الْفِسْقِ وَ الْغُلُوِّ وَ الشَّكِّ وَ الشُّبْهَة[12]» بنا شده است. حضرت علی؟ع؟ در تبیین ستونِ کفر بودن شبهه میفرماید: «شبهه بر چهار شعبه است: شادمانی به زينت دنيا يا رأيهاى فاسدهاى كه نزد خود زينت داده، و خودآرائى (به أباطيل)، و بازگرداندن كج (و نامستقیم را مستقیم جلوه دادن)، و در آميختن حق به باطل، و اين به آن جهت است كه زينت انسان را از بيّنه(و برهان روشن) باز دارد، و خودآرائى مايه افتادن در شهوت است، و كجى صاحب خود را به انحراف بزرگى بكشاند، و آميختن حق به باطل تاريكيهایى است روي هم انباشته[13] ».
بایستههای مواجهه با شبهات قرآنی و روایی
مواجهه با شبهات در حقیقت ورود به میدان مبارزه با دشمن است. یک سوی میدان، شبههسازان و سوی دیگر مردمانی هستند که شبهات برای آنها تولید شده و در دسترشان قرار گرفته است. این مردمان به دو گروه تقسیم میشوند: 1. دانشمندان خبره 2. سایر مردم. هر یک از این دو گروه در مواجهه با شبهات وظایفی دارند. نکته قابل توجه اینکه هر دو گروه موظف به تفقه در دین هستند تا گمراه نشوند. چنانکه امام جعفرصادق؟ع؟ فرمودهاند: «لَاخَيْرَ فِيمَنْ لَا يَتَفَقَّهُ مِنْ أَصْحَابِنَا يَا بَشِيرُ إِنَّ الرَّجُلَ مِنْهُمْ إِذَا لَمْ يَسْتَغْنِ بِفِقْهِهِ احْتَاجَ إِلَيْهِمْ فَإِذَا احْتَاجَ إِلَيْهِمْ أَدْخَلُوهُ فِي بَابِ ضَلَالَتِهِمْ وَ هُوَ لَا يَعْلَم[14]». اما از آنجا که همگان توان دستیابی به تخصص ویژه و سطح بالای علمی در این زمینه را ندارند بر پایه آیه نفر[15] گروهی مأمور به کسب دانش و مهارتهای تفقه در دین هستند و سایر مردم باید از طریق مراجعه به آنها در امر فهم دین بکوشند. چنانکه پیامبر اکرم؟ص؟ فرمودهاند: «لَا خَيْرَ فِي الْعَيْشِ إِلَّا لِرَجُلَيْنِ عَالِمٍ مُطَاعٍ أَوْ مُسْتَمِعٍ وَاعٍ[16]».
بایستههای مواجهه با شبهات به دو دسته تقسیم میشود:
1. در رابطه با خودِ شبهات:
1.1. لزوم تفکیک بین شبههسازان و مخاطبان شبهه:
اندیشمندان، علما، اساتید فن و به طور کلی متولیان پاسخ به شبهات در جامعه با دو طیف روبرو هستند: 1. شبههسازان 2. سایر مردم که در معرض شبههاند. از آیات و روایات دانسته میشود روش مواجهه با شبهه بر اساس این دو طیف متفاوت است. زیرا در دسته اول، هدف از ایجاد شبهه، شکزایی و تزلزل اعتقادی در مردم به منظور ضربه زدن به دین و باورهاست. اما در طیف دوم، بیان شبهه به منظور فهم درست و روشنگری و جهلزدایی است. از اینرو روایات از طیف دوم به «ایتام آلمحمد؟عهم؟» و «ضعفاء امت» یاد کرده و پاسخ به سؤالات مردم را ضروری دانسته است. عمده شبهات از طرف طیف دوم در قالب پرسش و اشکال مطرح میشود. در اهمیت پاسخ به چنین پرسشهایی همین بس که حضرت علی؟ع؟ در میانه میدان جنگ، به پرسش اعتقادی سؤال کنندهای پاسخ دادند و هدف از جنگیدن را اصلاح باورها برشمردند.[17] در منابع روایی، مصادیق متعددی از این قبیل از همه معصومان ؟عهم؟ گزارش شده که بیان آنها در این مختصر نمیگنجد. بنابراین سیره اهلبیت ؟عهم؟ چنین بوده و اهتمام داشتن به چنین امری از سوی اندیشمندان و علمای جامعه، در حقیقت پیروی از سبک زندگی اهلبیت ؟عهم؟ است.
1.2. لزوم فهم دقیق شبهه از طریق تبارشناسی و دستهبندی شبهه.
یکی از کارهای لازم در مواجهه با شبهه، تبارشناسی و دستهبندی شبهات است تا شبهه بهتر شناخته شود و خاستگاه و فضای پدیدار شدن آن بررسی گردد. گاهی شبههای در فضای جامعه منتشر میشود که در نگاه اول، جدید مینماید اما پس از بررسی مشخص میشود ریشه در تفکر و مکتبی دارد که در زمانهای دور وجود داشته و اندیشمندان گذشته پاسخ آن را دادهاند.[18] تبارشناسی شبهه، از ابهت شبهه میکاهد و آستانه مردم را در پذیرش پاسخ آن بالا میبرد. دستهبندی شبهات قرآنی و روایی نیز بسیار کارآمد است. پژوهشگر در مواجهه با انبوه شبهات ممکن است دچار سردرگمی شود اما دستهبندی شبهات باعث میشود پاسخ به شبهات را آسان نماید. در شبهات قرآنی و حدیثی نیز باید دستهبندی انجام گیرد زیرا روایات با قرآن از حیث نص و صدور تفاوت دارد و این مهم در پاسخ به شبهه تأثیرگذار است. به عنوان نمونه در مواجهه با شبهات قرآنی، با توجه به محوریت شبهات درباره مباحث علوم قرآنی و مباحث تفسیری به دو دسته اصلی تقسیم میشوند. مباحث علوم قرآنی ناظر به مصدر قرآن نظیر (مباحث وحی، فرهنگ زمانه، نقش انسانی در پدیداری قرآن (طوطی و زنبور، نبوغ فردی) و ...) و مباحث ناظر به متن قرآن (اعم از تاریخ جمع قرآن، نظم و پیوستگی آیات و سور، تناقض آیات، قرائات و ...) مطرح میشود. مباحث مربوط به تفسیر شامل معارف مطرح شده در آیات است که در حیطههای آیاتالاحکام، آیاتالقصص، آیاتالاخلاق و... قابل بررسی است. شبهات روایی نیز به طور کلان به دو دسته شبهات سندی و شبهات متنی قابل دسته بندی است. در مقام پاسخگویی ابتدا باید اعتبارسنجی حدیث از حیث مخبری و خبری انجام شود و خانواده حدیثی روایت بررسی گردد.
2. صلاحیت پاسخ دهندگان شبهه؛
صلاحیتهای پاسخ دهندگی به سه دسته بینشی، گرایشی و گفتاری- رفتاری تقسیم میشود:
الف. صلاحیتهای بینشی
پاسخ دهنده شبهه باید از حیث بینشی در سطح مطلوبی باشد و بصیرت لازم را نسبت به دین و... داشته باشد. برای دستیابی به چنین بصیرتی، به دو بال دانش و تقوا نیاز دارد تا در راستای دانشمند عامل بودن تلاش کند.
در بعد دانشی دو محور حائز اهمیت است:
1. دارا بودن شأنیت علمی؛ در عرصه قرآن و روایات کسی میتواند به شبهات پاسخ دهد که دارای تخصص تفسیری و حدیثی باشد و نسبت به علومی که از شرایط مفسر و محدّث است نظیر ادبیات عرب، منطق، مبانی و قواعد فهم قرآن و روایت، روشها و گرایشهای تفسیر و حدیث، نظام هندسی و ساختار آیات، خانواده حدیث، علوم قرآن، روششناسی تفسیر ترتیبی و موضوعی، جریانشناسی تفسیر و حدیث، طبقات مفسران و محدّثان، تاریخ تفسیر و حدیث، منابع تفسیری و حدیثی، علم رجال، درایةالحدیث، فقهالحدیث و سایر علوم مرتبط با تفسیر قرآن و حدیث، شناخت کافی و وافی را داشته باشد.
2. تسلط به هر دو شیوه سنتی و جدید برای پاسخ به شبهات:
برای مواجهه با شبهه باید دانست اکثر شبهات قرآنی و حدیثی از قدیم مطرح بوده و پاسخهای مناسبی برای آنها در منابع مختلف وجود دارد اما امروزه شبهات به دلیل پیشرفت تکنولوژی در رنگ و لعاب جدیدتر و جذابتر و گستردهتر در دسترس همه مردم جامعه قرار داده میشود. از اینرو پاسخ به آنها علاوه بر علمیت، به تکنیک و مهارت نیز نیاز دارد. امروز در دورانی هستیم که کودک و بزرگ همه در معرض اطلاعات فراوان سایتها و... هستند و تجربه نشان داده که پیشگیری از ورود اطلاعات، ناکارآمد بوده است. نکته مهم این است که کسی میتواند بهترین مواجهه را با شبهات داشته باشد که ضمن تسلط بر شیوههای علمای گذشته و آشنایی با منابع ایشان، از ابزار جدید نیز بهرهمند شود. به عنوان مثال برای کاربست شیوه نظارت آیات بر یکدیگر و تشکیل پرونده آیات مرتبط درباره یک شبهه، بتواند از روش سنتی کتابخانهای و نیز نرم افزارهای مرتبط و بانکهای مختلف اطلاعاتی بهره ببرد.
ب. صلاحیتهای گرایشی
علاوه بر داشتن شوق به پاسخگویی و نیز اشتیاق به هدایت انسانها و تقویتِ حس انسان دوستی و... میبایست نسبت به قرآن و متون روایی علاقه قلبی وافر داشته باشد و انیس قرآن و ادعیه و... باشد به طوری که مخاطب را نیز به پیگیری پاسخ شبهه، تهییج نماید و صادقانه و خالصانه بودن پاسخگویی را درک نماید و به قرآن و روایات علاقمند شود.
ج. صلاحیتهای گفتاری- رفتاری:
یکم. کاربست بایستههای اخلاق اسلامی در گفتار اعم از ادب در بیان و...
دوم. کاربست بایستههای اخلاق اسلامی در رفتار نظیر: کنش و واکنش حلیمانه و مهربانانه[19] در قالب چهره و حرکات دست و...، رعایت حریم عفاف و... .
سوم. کسب مهارتهای پاسخگویی به شبهات اعم از مهارت در ساحت مخاطب نظیر درک مقتضای حال، استماع و...، در ساحت شبهه نظیر شناخت حیلهها و ترفندهای شبههسازان، مهارت زمانشناسی و مکانشناسی و... و در ساحت فردی نظیر تقویت فن بیان، مهارت اسکات خصم و...[20]
کاربست روش مناسب مواجهه با شبهات قرآنی و حدیثی
روشهای متعددی از آیات قرآن و روایات برای مواجهه با شبهات قرآنی و حدیثی قابل اصطیاد است. بر پایه یک دستهبندی کلان، روشهای مذکور به دو روش مبنایی و بنایی تقسیم میشود:
روش مبنایی: بر پایه این روش، مبانی شبهه بررسی و تحلیل و پاسخ داده میشود. به عنوان نمونه شبهه «نسبت دادن گناهان به پیامبران در قرآن و روایات»، نظیر آیه شریفه «لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ ما تَأَخَّر»[21] و «قالَ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسي فَاغْفِرْ لي فَغَفَرَ لَه»[22] و... از طریق رد مبنای عدم عصمت پیامبران پاسخ داده میشود. بنابراین اثبات عصمت پیامبران در پاسخ به چنین شبهاتی به عنوان روش مبنایی کارآمد است. در برخی از آیات قرآن کریم روش مبنایی در پاسخ به شبهات به کار رفته است.[23] همچنین بر پایه مبنای زبانشناختی، زیباییشناختی و... پاسخهای مبنایی به تناسب قابل ارائه است.
روش بنایی: مبتنی بر مبنای مشترک یا پذیرش اولیه مبنای شبهه کننده که در جدل و... متداول است، روش بنایی استوار میگردد. در این روش دیگر به مبانی پرداخته نمیشود بلکه بر پایه مبنای مشترک بین دو طرف(حقیقی یا فرضی) آنچه که بر آن مبنا بنا نهاده شده، بررسی میگردد و ایرادهای آن بیان میشود. مانند پاسخی که در قرآن به ادعای یهود و نصاری مبنی بر پسران خدا بودن ایشان آمده است.[24] بر فرض پذیرش پسر خدا بودن ایشان، پاسخ داده میشود که پس چرا خدا شما را به خاطر گناهانتان عذاب مینماید. همچنین در سوره انعام[25] نیز این روش قابل اصطیاد است.[26]
در تقسیمی دیگر روش مواجهه با شبهات به روش نقضی و حلی تقسیم میشود. در روش نقضی با آوردن یک یا چند مورد نقضی، استدلال شبهه کننده و ادعای او باطل میشود. چنانکه در برخی روایات در پاسخ به شبهات عدم امکان زنده بودن امام زمان؟عج؟ با چنین طول عمری، به آیه «وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى قَوْمِهِ فَلَبِثَ فيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلاَّ خَمْسينَ عاماً فَأَخَذَهُمُ الطُّوفانُ وَ هُمْ ظالِمُون»[27] استناد شده است که پاسخی نقضی برای شبهه مذکور به شمار میآید. اما در روش حلی که از لحاظ تقدم و تأخر، بعد از روش نقضی به کار گرفته میشود مغالطات و ایرادهای شبهه نظیر وجود تضاد عقیدتی و... بیان میگردد.
همچنین روش طرح پرسش،[28] اسکاتی،[29] مثال زدن[30] و... در قرآن و روایات برای مواجهه با شبهات به کار رفته است.
پینوشتها:
.[1] فراهيدى، كتاب العين، ج 3، ص 404.
[2]. شريف الرضي، نهج البلاغه خطبه 38.
[3]. واژگانی که از ریشه «ش ب ه» در قرآن مجید به صورت اسم و فعل به کار رفته عبارت است از: «الف. اسم: مُتَشابِهاً (بقره: 25، انعام: 141، زمر: 23)؛ متشابهات(آلعمران: 7)، مشتبِها(انعام: 99)، متشابِه(انعام: 99 و 141) ب. فعل: تشابَهَ (بقره: 70، آلعمران: 7، رعد: 16)؛ تَشابهَت(بقره: 118)؛ شُبِّهَ (نساء: 157).
.[4] حسن مصطفوى، التحقيق، ج10، ص160.
[5]. بقره: 42.
[6]. آلعمران: 71.
[7]. نحل: 43 و انبیاء: 7.
[8]. مجلسى، بحار الأنوار، ج1، ص198، ح5.
[9]. کلینی، الكافي، ج1، ص40، ح3، بَابُ سُؤَالِ الْعَالِمِ وَ تَذَاكُرِه.
[10]. نظیر آیه «يَسْئَلُونَكَ ما ذا يُنْفِقُونَ قُلْ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَيْر (بقره: 215)؛ یسْئَلُونَكَ عَنِ الْيَتامى قُلْ إِصْلاحٌ لَهُمْ خَيْرٌ».(بقره: 220)؛ «يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْأَنْفالِ قُلِ الْأَنْفالُ لِلَّهِ وَ الرَّسُول». أنفال: 1.
.[11] امام جعفرصادق؟ع؟ فرموده است: «إِنَّمَا يَهْلِكُ النَّاسُ لِأَنَّهُمْ لَا يَسْأَلُونَ». بحارالأنوار، ج1، ص198، ح6.
[12]. الكافي ج2، ص391، ح1، بابُ دَعَائِمِ الْكُفْرِ وَ شُعَبِه.
[13]. «وَ الشُّبْهَةُ عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ... ». الكافي، ج2، ص393، ح1، بَابُ دَعَائِمِ الْكُفْرِ وَ شُعَبِه.
[14]. الكافي، ج1، ص33، ح6، بَابُ صِفَةِ الْعِلْمِ وَ فَضْلِهِ وَ فَضْلِ الْعُلَمَاء.
[15]. «وَ ما كانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُون» توبه: 122.
[16]. الكافي، 1، ص33، ح7، بَابُ صِفَةِ الْعِلْمِ وَ فَضْلِهِ وَ فَضْلِ الْعُلَمَاء.
[17]. «دَعُوهُ فَإِنَّ الَّذِي يُرِيدُهُ الْأَعْرَابِيُّ هُوَ الَّذِي نُرِيدُهُ مِنَ الْقَوْم». شیخ صدوق، التوحيد، ص 83، ح3، باب معنى الواحد و التوحيد و الموحد.
[18]. مانند شبههای که برخی طرفداران فمنیسم در چند سال اخیر به آیات ازدواج مطرح کردند که دقیقا تکرار شبهه ابن ابی العوجاء زندیق در زمان امام جعفرصادق؟ع؟ بود و حضرت به خوبی به آن پاسخ داده بودند. ناصرمكارم شيرازى، تفسير نمونه، ج 4، ص 154-155.
[19]. چنانکه در قرآن درباره پیامبر اکرم؟ص؟ آمده است: «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَليظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِك». (آلعمران: 159). پاسخ دهنده نباید به گونهای رفتار کند که مراجعه کنندگان از اطرافش متفرق شوند و تمایلی به شنیدن پاسخ او نداشته باشند. بلکه باید با نرمی و مهربانی ایشان را به سوی خویش جذب نماید.
[20]. در این باره به روایاتی که مناظراتی را با ائمه؟ع؟ یا اصحاب ائمه انجام داده نظیر مناظره فرد شامی با اصحاب امام جعفرصادق؟ع؟ (الكافي،ج1، ص171) و مناظره اسحاق کندی با اصحاب امام حسن عسکری؟ع؟(ابن شهر آشوب مازندرانى، مناقب آل أبيطالب؟ع؟، ج4، ص424). مراجعه شود.
[21]. فتح: 2.
[22]. قصص: 16.
[23]. نظیر آیات 66 و 67 /مریم.
[24]. مانند آیه 18/ مائده.
[25]. انعام:40 و 41.
[26]. در تفسیر منسوب به امام حسن عسکری؟ع؟ ص 530، ذیل عنوان«احتجاج الرسول؟ص؟ و جداله و مناظرته»، روش بنایی نیز به کار رفته است.
[27]. عنکبوت: 14.
[28]. نمل آیات 60 تا 64، ملک آیات 25 تا 30 و ...
[29]. نظیر پاسخ حضرت ابراهیم ؟ع؟ به نمرود: «قالَ إِبْراهيمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتي بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِها مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذي كَفَر».(بقره: 258) و پاسخ امام رضا؟ع؟ به جاثلیق. شیخ صدوق، عيون أخبار الرضا؟ع؟،ج1، ص159-158.
[30]. نظیر آیه «إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ». آلعمران: 59.