
شبهه
شبهه را برخی این گونه تعریف کرده اند: « هر اشکال، پرسش یا ابهامی که در برداشتها، تحلیلها، تصمیمات و رفتارهای مرتبط با سعادت فرد یا جامعه منشاء خطا و اشتباه در شناخت حق از باطل گردد.»[1]
تعریف دیگری نیز پیشنهاد شده که عبارت است از : « هر گفتار، متن و پیامی که در یکی از باورها و بنیادهای اعتقادی یا تعالیم عملی دین، خدشه وارد سازد یا منشاء خطا و اشتباه در شناخت حق شود «شبهه» نامیده میشود.»
به همین جهت در فرهنگ دینی به شدت درباره شبهه و آثار آن هشدار داده شده است. چنان که امام علی؟ع؟ فرمودند: «احذر الشبهة و اشتمالها على لُبستها، فان الفتنة طالما اغدفت جلابيبها و اغشت الابصار ظُلمَتها؛ از حوادث پيچيده و شبهه ناك و غلط اندازيهاى گيج كننده اينگونه حوادث برحذر باش، كه از دير زمان، كار فتنه اين بوده كه پردههاى سياه خويش را گسترده و با تاريكى خود ديدهها را نابينا سازد.»[2]
زمینههای شکل گیری شبهه
بسیاری از شبهات، بطور طبیعی و بنابر زمینههای درونی یا بیرونی شخص شبهه پذیر، در ذهن و دل او شکل میگیرد و منشاء اثر میگردد. در این جا به دو زمینه اجتماعی - فرهنگی و زمینه فردی به اختصار اشاره میشود:
الف. زمینههای اجتماعی و فرهنگی
زمینه و خاستگاه اصلی شکل گیری شبهه در ذهن و دل جامعه، ضعف بنیه معرفتی و اعتقادی جامعه، بدفهمی، کج فهمی و فقدان تحلیل روشمند، عمیق و جامع نخبگان فکری جامعه در باب مفاهیم و معارف دینی و نیز نارسایی و کاستی در جریان اطلاع رسانی و ضعف تحلیل مسائل اجتماعی است. از این رو به منظور کنترل و پیشگیری از زمینههای شکل گیری شبهه در جامعه باید چاره اندیشی و تدبیر شود.
البته زمینههای اجتماعی و فرهنگی خاصی هم در شکل گیری شبهه به طور مستقیم مؤثرند که مهم ترین آنها عبارت است از :
1. رفتار غلط نخبگان: تغییر در رفتار گروههای مرجع در جامعه یا رفتار و منش مدیران و نخبگان و بروز تعارض میان عمل و گفتار آنان، منشاء پیدایش شبهه در ذهن مشاهده کنندگان میشود.
2. چرخش گفتمانی فرهیختگان (یا مجموعه نخبگان) : هنگامی که آرمانها و منطق انقلابی و اسلامی، بتدریج جای خود را به آرمانها، شعارها و منطق فرصت طلبانه و بازی قدرت میدهد، جامعه دچار شبهههای فراوانی میگردد.
3. ظهور تفکر التقاطی: اگر مراجع فکری جامعه و تولیدکنندگان اندیشه دینی، دچار التقاط باشند، خود به خود زمینه بروز شبهه در اندیشه ورزان فراهم میشود. در صورتی که این اندیشه التقاطی در بخشهایی از نظام آموزشی یک جامعه و در لایههای زیرین مراکز فکری، فرهنگی و هنری وجود داشته باشد، ناچار آثار خود را در پیدایش شبهه بروز خواهد داد.
4. تضارب فکری: وجود فضای آزاد فرهنگی و فکری در جامعه، ضمن اینکه امری حیاتی و ضروری است ولی گاه بر اثر ضعف بنیه فکری جامعه و سوء مدیریت فرهنگی، زمینههای بروز شبهات را فراهم میآورد.
5. تبادل فکری: یکی از زمینههای شکل گیری شبهه، وجود جریان مبادله و تعامل فکری-فرهنگی جامعه با سایر مراجع است. انتقال نظریات، افکار و اندیشههای جدید به فضای فرهنگی و فکری جامعه، همواره میتواند پرسشهای شبهه برانگیزی را برای اقشاری از جامعه مطرح سازد. تدابیر فرهنگی مناسب در شیوه انتقال و تعامل، زمینههای شبهه سازی را کاهش میدهد ولی هیچگاه نمیتواند آن را به طور کامل منتفی سازد. در عین حال نمیتوان و نباید به این بهانه جریان مبادله فکری را متوقف یا کند ساخت زیرا این امر با توجه به سرعت جریان تولید اندیشه در جهان، اولاً از تحرک و پویایی فکری جامعه میکاهد و ثانیاً پیامدهای درازمدت آن در تقویت جنبههای شبهه ساز افکار جدید و عدم آمادگی جامعه برای مقاومت در برابر آن، به مراتب آسیب زائی بیشتری خواهد داشت.
6. فقدان یا ضعف شرایط و مراکز مناسب برای طرح و بحث آزاد مباحث فکری و اجتماعی.
7. عدم اطلاع رسانی شفاف و صحیح توسط مراکز مسئول.
8. دفاع ضعیف، سست و بد از باورها، ارزشها و عملکردها.
9. عدم کارآمدی و ضعف مدیریت: یکی از مهمترین زمینهها و خاستگاههای شکل گیری شبهه، مواجهه و مشاهده کاستیها و آفات مدیریتی و اجرایی است که در تحقق و جا افتادن شبهات اجتماعی و سیاسی بسیار مؤثر است. این زمینه به طور مستقیم در یک نظام سیاسی دینی، به شبهات اعتقادی و فکری نیز سرایت کرده و آنها را نیز تقویت میکند.
ب. زمینههای فردی
برای شکل گیری و گسترش شبهه، زمینههای شبهه پذیری نیز باید وجود داشته باشد وگرنه بدون وجود این زمینهها، هیچ پرسش یا ابهامی نمیتواند به تردید وسستی در باورها منتهی شود. در بخش قبل به مهمترین زمینههای اجتماعی و فرهنگی شبهه پذیری اشاره شد. اکنون به برخی از زمینههای فردی میپردازیم. توجه داریم که این دو بخش در واقع کاملاً به هم پیوند داشته و بطور متقابل در هم تأثیر گذارند:
1. ساده اندیشی: افراد زود باور، ساده لوح و منفعل بیش از کسانی که از ذکاوت و تیزبینی برخوردارند در معرض شبهه پذیری قرار دارند.
2. اعتماد مطلق به دیگران: ضعف اعتماد به نفس در مباحث فکری و اجتماعی و اکتفای به آنچه دیگران میگویند، به خصوص روحیه تقلید و عدم نقادی، زمینه ی شبهه پذیری را افزایش میدهد.
3. ضعف علمی و عدم آگاهی: همان گونه که قبلاً اشاره شد، ضعف بنیه فکری افراد زمینه ی شبهه پذیری است و در مورد افراد هم، عمق معرفت دینی و آگاهیهای اجتماعی، مانع بزرگی برای شبهه پذیری خواهد بود.
4. ضعف اخلاقی و کاستیهای رفتاری: کسانی که خود به فروغلتیدن در مسیر انحطاط اخلاقی و پیروی از تمایلات نفسانی گرایش دارند و در پی کسب ثروت و قدرت و رفاه و راحتی برای خود میباشند، بیش از دیگران شبهه پذیرند. این افراد شبهات را جاده صاف کن شهوات خود میبینند و بنابراین از آن استقبال میکنندو آن را با آب و تاب به دیگران منتقل میسازند! تقوای حقیقی، مانع بزرگ و مؤثری برای شبهه پذیری است.
5. کاوشها و تأملات شخصی: تفکر اگر بر مبانی و مبادی صحیح استوار باشد و در چارچوب روش درست تحقق یابد، هرگز به نتیجه باطل منتهی نمیشود. در یک استدلال برهانی، هنگامی که مقدمات و روش صحیح باشد، نتیجه هم قطعاً صحیح خواهد بود. ولی کنکاشها و تأملات شخصی افراد همواره از قواعد متقن و صحیح فکری و منطقی پیروی نمیکند، لذا احتمال نتایج غلط منتفی نیست و این خود یکی از زمینههای طبیعی بروز شبهه است. البته برای مقابله با این زمینه تولید شبهه، هرگز فکر نکردن توصیه نمیشود، بلکه مراقبت در روش تفکر، طرح نتایج تأملات و کنکاشها با دیگران و استفاده از مشورت فکری برای تصحیح و تکمیل یافتهها، مورد تأکید قرار میگیرد.
منابع تولید شبهه
در یک دسته بندی کلی و کلان میتوان منابع تولید شبهه را به سه دسته تقسیم کرد :
1. دشمنان فکری یا سیاسی؛
2. رقبای فکری یا سیاسی؛
3. دوستان غافل یا جاهل.
متفکران و نظریه پردازان محقق واندیشمند که کار خود را صرفاً برپایه چارچوبهای علمی استوار میسازند هرگز در صدد تولید شبهه برنمی آیند. آنان در صدد احراز واقعیت و بیات آن میباشند و بیان واقعیت هرگز به شبهه نمیانجامد. زیرا شبهه موجب اشتباه و خطای در تشخیص حق و باطل میشود ولی آنچه حقیقتاً علمی و بر مبنای واقعیت بیان شود، هیچگاه به باطل رهنمون نمیشود.
اگر گاهی ملاحظه میشود که نظریات و تحقیقات علمی منشاء شبهه میگردد، بدان جهت است که :
- آن نظریه به عنوان یک نظریه ی علمی مطرح میشود ولی در حقیقت بر مبنای ایدئولوژیک و ارزشی، خطا و غیرحق بنیان نهاده شده و بنابراین دچار اشکال در مبانی نظری است.
- جنبههایی از آن نظریه ی علمی مورد سوء استفاده دشمنان یا رقبای فکری و سیاسی قرار گرفته و نحوه ی انتقال و بیان آن موجب شبهه گردیده که اگر همه ابعاد و جنبههای آن نظریه بیان میشد، شبهه ساز نمیبود.
- آن نظریه پیش از آن که به اثبات رسیده باشد به عنوان نظر و یافته ی علمی مطرح گردیده است.
شیوههای مواجهه با شبهه
اداره تبلیغ نوین (مشاوره و پاسخ سابق)
مواجهه با شبهه، مسئله ای بسیار حساس و دقیق است. برخلاف گمان رایج، مواجهه مؤثر و صحیح با شبهه، همیشه در مقابله مستقیم با آن و اقدام به پاسخ صریح، خلاصه نمیشود. این تنها یکی از شیوههای مواجهه است. بطور کلی میتوان شیوههای مواجهه با شبهه را در راهکارهای زیر دسته بندی کرد :
1. نادیده انگاری و جدی نگرفتن شبهه: برخی شبهات چنان است که شبهه شدن و تأثیرگذاری گسترده آن در گروی جدی گرفتن و طرح صریح آن است. در مواجهه با این قبیل شبهات باید به ریشهها و انگیزههای آن پرداخت و بدون برخورد مستقیم با آن و با تبیین و ارائه مباحثی که حاوی پاسخ ضمنی شبهه ی مورد نظر است، با آن مقابله کرد.
2. پاسخ عملی به شبهه: برخی شبهات – بخصوص در عرصه مباحث اجتماعی- به پاسخهای عملی و عینی نیاز دارد. مثلاً اگر «نقدناپذیری حکومت دینی» یک شبهه رایج در باب نظام سیاسی اسلام است، باید با عرضه ی صحیح نمونههای نقدپذیری و اعلان مسئولان و متصدیان حکومت برای پذیرفتن نقدها و پیشنهادها و تعیین و اعلام راههای ارائه آن، این شبهه را زائل کرد.
3. بررسی انگیزههای طراحان شبهه و مقابله با آن: در مورد شبهاتی که مراکزی یا کسانی آن را تولید و مطرح میکنند و میتوان انگیزه آنان را از این کار بدست آورد، این راهکار مصداق مییابد. گاه با تضعیف یا تصحیح انگیزههای آنان، خود به خود این شبهه کمرنگ و بی اثر میشود و گاه نیز با افشای انگیزههای شیطانی طراحان شبهه، این مراکز یا اشخاص، خود مورد سؤال قرار میگیرند.
4. شناخت مراکز شبهه افکن و افشای آن: در برخی موارد، ارائه اسناد و مدارکی که مراکز شبهه افکن را معرفی میکند، طرح و رواج آن شبهه را در جامعه، مشکل یا کند میسازد. مثلاً «شبهه انتصابی بودن بخشی از حاکمیت در نظام جمهوری اسلامی» با تبیین مستند و موجه منابع سازنده آن –که دستگاههای سیاسی و فرهنگی استکباری است- تضعیف خواهد شد.
5. تأکید بر درستی جنبههای مثبت یا مقدمات صحیح شبهه: در بعضی شبهات، نکاتی به عنوان مقدمه یا کبرای کلی یک موضوع بکار گرفته شده که کاملاً صحیح است. در این موارد اگر همان نکات، برجسته و تبیین شود. جهت شبهه افکنی آن کمرنگ و یا اصلاً روشن خواهد شد. لذا در این شبهات، نباید جهت مثبت شبهه افکن را مورد حمله و نقد قرار داد.
6. تصرف در محتوای شبهه: برخی شبهات به گونه ای است که تنها با معنی خاص مورد نظر شبهه افکنان، تأثیر منفی خواهد داشت ولی اگر آن معنی تغییر یابد و یا تصحیح و تکمیل شود، به مطلب حق و درستی تبدیل خواهخد شد. در این موارد بجای پرداختن به پاسخ شبهه – با معنی ناقص یا غلط و یا جهت دار شبهه افکنان- میتوان به تصرف در محتوای شبهه پرداخت و اصلاً با طرح کنندگان آن، همنوایی و همراهی کرد! مثلاً در مواجهه با این شبهه که : « تمرکز قدرت موجب فساد است و بنابراین ولایت مطلقه زمینه ی فساد خواهد شد» باید به این ترتیب محتوای شبهه را اصلاح کرد که «تمرکز قدرت و ثروت زمینه فساد است و لذا ولی امر فقیه و عادل باید در رأس حاکمیت قرار داشته باشد تا از سوء استفاده ی مراکز قدرت و ثروت در جامعه، پیشگیری نماید.»
7. مواجهه فعال و طرح شبهاتی که مخالفان را به پاسخگویی وادارد: برخی شبهات بر مبنای نظری خاص استوار است که کاملاً غیرمنطقی و قابل نقد است. در این موارد باید با نشان دادن نهافتها و خلأهای آن مبانی و طرح شبهات و پرسشهایی که مخالفان را به چالش میکشد، نشانه گیری مخاطب را متوجه منبه شبهه افکن ساخت و او را نسبت به آن منبع، شبهه دار نمود.
8. عادی سازی اصلِ « وجود شبهات در جامعه» برای مخاطب: حقیقت این است که همواره در کنار جریان فکری و اجتماعی حق، جریان باطل هم وجود داشته و همچون کفِ روی آب – که لازمه سیل خروشان ودر حال حرکت است- آن را همراهی میکرده است.[3] تبیین این واقعیت برای مخاطب، وجود و طرح مستمر شبهاتی را برای تضعیف و انزوای جریان حق، امری عادی میسازد که خود به خود از تأثیرگذاری آن بر روی ذهن و رفتار مخاطب خواهد کاست.
9. طراحی راهکارها و برنامه فکری بلند مدت، میان مدت و کوتاه مدت برای پاسخ به شبهه: مواجهه با شبهات ریشه دار و مزمن، اگر با طراحی اقدامات زنجیره ای، مرحله ای و متوالی همراه باشد و با جریان سازی مناسب فکری بتواند مخاطب را گام به گام به تبیین و حل شبهه نزدیک کند، قطعاً آثاری ماندگار و عمیق تر خواهد داشت. در این موارد نباید نگارش یک مقاله یا انتشار یک کتاب را برای پاسخ، کافی انگاشت. طیفهای گوناگون مخاطبان و تفاوت ذائقهها و سلیقهها و نیز ضرورت حل تدریجی برخی شبهات عمیق فکری، برنامه ریزی و سازماندهی متناسب را ضروری میسازد.
10. ابداع یک نظریه : پاسخ و تبیین یک شبهه، اگر در قالب نظریه ای که مستدل و موجه تلقی میشود، ارائه گردد از نأثیر بیشتری بر مخاطب برخوردار خواهد بود. همانگونه که برخی شبهات در قالب نظریههای علمی، طرح و ارائه میشود، در پاسخها هم باید از این شیوه به درستی استفاده کرد.
11. مواجهه اخلاقی: در مواجهه با برخی شبهات، شیوه برخورد در پاسخ حضوری یا کتبی، بسیار تعیین کننده و مؤثر است. کسی که شبهه ای را طرح میکند، شیوه برخورد پاسخ دهنده، رعایت ادب و انصاف و نیز حسن خلق و بیان نرم و مطمئن او را به عنوان یک شاخص برای حقانیت مواضع فکری و اجتماعی ولی تلقی میکند.
12. بیان تاریخچه یک نظریه: در بسیاری از موارد، تبیین تاریخچه و سرگذشت یک نظریه –که محمل و بهانه شبهه یا شبهاتی قرار گرفته است- و نقد و تحلیل آن، مناسب ترین شیوه مواجهه با شبهه است.
13. ایدئولوژی زدایی از یک نظریه: گاه نظریه ای که حاوی دیدگاههای اعتقادی و مواضع فلسفی خاص است، به عنوان یک نظریه علمی صرف، مورد سوء استفاده شبهه افکنان قرار میگیرد. در این موارد تبیین و برجسته سازی خطوط و عناصر اعتقادی و فلسفی آن نظریه، خود به خود شبهه ی مخاطب را خواد زدود.
14. تبدیل شبهه به پرسش یا ابهام و سپس پاسخ دهی: همان گونه که اشاره شد، تأثیر شبهه به زمینه ای مناسب نیاز دارد که بدون ضعف و کاستی اندیشه ای و علمی، حاصل نخواهد شد. بنابراین مواجهه با مخاطب از جایگاه حل شبهههای او، به معنی شبهه پذیری مخاطب تلقی خواهد شد که معمولاً موجب دفع او میگردد. لذا باید قبل از پاسخ مستقیم به شبهات، آن را در قالب پرسش یا ابهامی که برای مخاطب شبهه ساز شده است، مطرح کرد و سپس با رعایت ملاحظات مورد نیاز، به پاسخ پرداخت.
چند نکته :
- در پاسخ به شبهه باید از همه ابزارها و قالبهایی که در شبهه افکنی استفاده میشود، بهره برد.
- در پاسخ به شبهه باید : «انگیزه ی شبهه افکنی»، «زمینهها و ظرفیت مخاطب» و «شرایط اجتماعی» لحاظ شود.
- در مورد یک شبهه، ممکن است بیش از یکی از راهکارهای فوق در مخاطب تأثیرگذار باشد. لذا استفاده همزمان از چند راهکار – بهخصوص برای شبهات رایج و نافذ- باید مورد توجه قرار گیرد.
سنخشناسی و اولویتسنجی شبهات
به نظر میرسد بطور کلی شبهات در عرصههای زیر قابل طبقه بندی است :
1. دین و ضرورت و فایده ی آن در دوران معاصر؛
2. اصول و ارزشها و احکام اسلامی (تاریخ اسلام، کلام، فقه و...)؛
3. عناصر شیعی باورها و عقاید و فرهنگ دینی جامعه (جریان غدیر و سقیفه، خدمات خلفای جور، اختصاصات فقهی شیعه، عصمت ائمه معصومین ؟عهم؟، شهادت حضرت فاطمه؟س؟، حماسه عاشورا و ...)؛
4. استنباط مباحث دینی، کارکرد حوزههای علمیه، اصل ضرورت روحانیت و ... ؛
5. مباحث مربوط به انقلاب اسلامی ایران ؛
6. کارکرد و کارآمدی نظام جمهوری اسلامی، مدیریت و رهبری آن و پایههای حقوقی وساختاری آن.
بدیهی است هرگروهی از شبهات توسط مراکز خاص و با انگیزههای متفاوت از هم مطرح میگردد و مخاطبان مشخصی را نیز هدف قرار میدهد. قطعاً برای شبهه یابی در عرصههای فوق و پاسخ دهی آن، منابع و پژوهشگران ویژه ای بنا به اقتضای موضوع باید مدنظر قرار گیرد.
ملاکهای اولویتبندی پاسخگویی:
چه ملاکهایی برای پاسخ دهی در اولویت است؟
1. شبهاتی که نسبت با سایر شبهات از نظر موضوع، تقدم داشته باشد. زیرا برخی شبهات فرعی با پاسخ آن، خود به خود منتفی میگردد.
2. شبهاتی که در جهت ایجاد تزلزل در باورها و انحراف در رفتار مخاطب، تأثیر بیشتری دارد.
3. شبهاتی که محدوده طرح و شیوع آن، گسترده تر باشد.
4. شبهاتی که گروه مخاطبان آن از تأثیرگذاری اجتماعی بیشتری برخوردار باشند از قبیل فرهیختگان، مدیران، دانشجویان، طلاب.
[1]. ر. ک: جزوه شبهه شناسی و شیوههای علمی و اصولی مواجهه با آن، آبان 1381، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
[2]. نهج البلاغه، نامه 65 ؛ ناصر مکارم شیرازی، پیام قرآن، ج11، ص 65.
[3]. ر.ک : رعد: 17