
جستارگشایی
اجازه دهید نگاهی به اطرافمان بیاندازیم و به خیل گسترده جوانان حاضر در شبکههای اجتماعی از منظر دانشجویان دروس معارف اسلامی بنگیریم آنگاه از خود بپرسیم نسبت این نسل با فضای مجازی چیست و از آن مهمتر، این حضور برای ما به عنوان «استادِ دروسِ معارف اسلامی» چه پیامهایی دارد؟ همچنین به پرسشی مهمتر نیز بیاندیشیم: آیا اُنس و الفت روز افزون دانشجویان با فضای مجازی، تعریفِ متعارف از «کلاسِ درسِ معارف اسلامی» را به چالش کشیده و زمان آن رسیده که تعریف و تصویری جدید از این اصطلاح ارایه دهیم؟ در این صورت آیا مفهوم و شاخصههای «استادِ درسِ معارف اسلامی» هم نیازمند بازنگری است؟
در نوشتار حاضر گرچه به طور مختصر به برخی از این پرسشها پاسخ داده خواهد شد ولی بهانه نگارش این مکتوب، طرح این پرسش بود که «آیا فضای مجازی میتواند اهداف اخلاقی و صنفی گروهها و دروس معارف اسلامی دانشگاهها را تامین کند؟». به گمان نگارنده با توجه به فراگیری فضای مجازی در زندگی انسان امروز، پاسخ پرسش بالا مثبت است و چندان نیاز به شرح و بسط ندارد؛ چرا که همه آشکارا میبینیم که هر شهروند جامعه ما مانند شهروندان دیگر جوامع، و هر یک از اساتید دروس معارف اسلامی در دانشگاهها، مانند میلیونها هموطن خود، هر روز مجبورند بسیاری از کارهای روزمره خود از وظایف شغلی تا پرداخت قبوض خدماتی، سفرهای درون شهری با تاکسیهای آنلاین و حتی خرید ضروریات زندگی خود را با استفاده از فضای مجازی انجام دهند. با فراگیر شدن ویروس کرونا (Covid-19) نیز برگزاری کلاسهای حضوری در دانشگاهها محدود شده و همه اساتید، از جمله اساتید معارف اسلامی، درسهای خود را با استفاده از پلتفرمهای خاص تدریس در فضای مجازی انجام میدهند. بنابراین، وقتی که فضای مجازی میتواند در خدمت برآورده کردن نیازهای شخصی اساتید معارف اسلامی باشد به طریق اولی میتواند در خدمت وصول به اهداف کلان درسی آنها نیز باشد.
نکته دیگر اینکه گرچه گروه معارف اسلامی در دانشگاهها متکفل ارایه چندین درس است ولی آنچه در این مقاله ارایه میشود بیشتر نگاهی اخلاقی به اهدافِ کلانی است که برای این دروس در نظر گرفته شده است. از آنجا که طبیعتاً مخاطب این نوشتار، اساتید دروس معارف اسلامی هستند و کم و بیش با اهداف درسهای خود آشنایی دارند، این اهداف نیاز به شرح و بسطی ندارد بلکه صرفاً اشارهای به آنها میشود که زمینهساز بیان مقصود اصلی این مقاله باشد.
ضرورت بحث حاضر از آنجا ناشی میشود که طبق برخی بررسیها و پیمایشهای انجام شده[1] درصد قابل توجهی از دانشجویان از نحوه برگزاری دروس معارف اسلامی رضایت ندارند. طبیعتاً این نارضایتی موجب موضعگیری منفی نسبت به این دروس و اساتید آن و در نتیجه بازماندن درسهای معارف اسلامی از وصول به اهداف خود میشود. به همین خاطر بایست ضمن شناسایی علل و عوامل بروز این وضعیت، برای بهبود آن چارهاندیشی کرد.
در این راستا، «ابزارهای مناسب» برای دروس معارف اسلامی باید شناسایی و اساتید آن نسبت به بهرهگیری از آنها توجیه شوند. یکی از مهمترین این ابزارها «فضای مجازی» است. این موضوع را میشود و باید از ابعاد و منظرهای مختلفی بررسی کرد ولی در مکتوب حاضر سعی شده از منظر اخلاقی نقش این فضا در وصول اساتید معارف اسلامی به اهداف خود بررسی شود.
با توجه به آنچه گفته شد، پاسخ به پرسشی که ابتدای بحث مطرح شد را مثبت فرض کرده و سؤال دیگری را که به نظر میرسد مهمتر و اساسیتر است مطرح میکنیم: فضای مجازی «چگونه» میتواند اهداف اخلاقی و صنفی گروهها و دروس معارف اسلامی دانشگاهها را تامین کند؟ پاسخ به این پرسش مبتنی بر این است که ببینیم اصولا هدفهای برگزاری دروس معارف اسلامی در دانشگاهها چیست.
اهداف سهگانه دروس معارف
در یک تقسیمبندی، برای دروس معارف اسلامی میتوان یک هدف اولیه، یکسری اهداف میانی و یک هدف غایی و بنیادین تعریف کرد. هدف اولیه عبارت است از افزایش آگاهی دانشجویان نسبت به آموزههای اسلامی در گرایشهای پنجگانه تعریف شده برای آنها. اما اهداف میانی ناظر به فرارفتن دانشجو از هدف اولیه و رسیدن به هدف غایی است. برخی از این اهداف عبارت است از: احساس مسؤلیت نسبت به دیگران و سفارش آنان به کارهای نیک و بازداشتن آنها از کارهای بد (امر به معروف و نهی از منکر)، مشارکت در کارهای خیر، نشر دانش و انتقال دانستههای خود به دیگران، کمک به رشد و توسعه جامعه و کاهش رنج و آلام هموطنان خود. اهداف میانی زمینهسازی است برای تبدیل شدن دانشجو به یک «فاعل اخلاقی» (Moral agent) که، با توجه به گرایشهای تعریف شده برای او بیشترین تقید را به مراعات اخلاق در عرصه زندگی فردی و اجتماعی خود داشته باشد.
هدف اولیه بیشتر صبغه آموزشی و هدف دوم، صبغه تربیتی و اخلاقی دارد. میزان موفقیت در رسیدن به هدف اولیه با معیارهای کمیتپذیری چون کسب نمره لازم در آزمون و انجام تکالیف کلاسی قابل سنجش است ولی شناخت میزان موفقیت استاد در رهنمون کردن دانشجو به هدف دوم، کاری آسان و مکانیکی نیست؛ بلکه در طول زمان و با مشاهده نوع کنشهای دانشجو در موقعیتهای گوناگونی که با آن مواجه میشود قابل سنجش است.
هدف غایی دروس معارف ناظر به «قُرب الی الله» است. از آنجا که بر اساس نگرش دینی، خداوند در رأس نظام هستی و مبدأ و مقصد همه چیز است «إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ»[2]و از آنجا که خداوند خیر و کمال مطلق است، پس یک فاعل اخلاقی به هر اندازه که «صبغه الهی» بگیرد و به خداوند نزدیکتر شود بهره بیشتری از سعادت و کمال را برده است؛ و این همان نظریه قُرب الهی است که در فلسفه اخلاق مطرح شده است.
اهداف مطرح شده هرچند ناظر به دانشجویان دروس معارف اسلامی بود اما از جهت دیگر نوعی هدف برای اساتید هم محسوب میشد. جدای از آن اهداف، از منظر صنفی نیز میتوان برای خود اساتید نیز از نظر کاری و صنفی اهدافی را تعریف کرد. این اهداف از یک جهت صبغه کاری دارد، از قبیل ارتباط با دانشجویان یا مسؤلان دانشگاه، انجام مکاتبات اداری، تدریس آنلاین و مانند آن. اما از جهت دیگر اهدافی اخلاقی در پسِ آن نهفته که عبارت است از انجام هرچه درستتر و متقنتر وظیفه مهمی که بر عهده دارند که افزون بر این که حکم وجدان اخلاقی آنهاست، عمل به دستورات دینی نیز میباشد؛ از جمله این سخن پیامبر خدا(ص) که فرمود: «إنّ اللَّه تعالى یحبّ إذا عمل أحدکم عملا أن یتقنه[3]».
فضای مجازی؛ ابزار، و ظرف تحقق اهداف اخلاقی
وصول به اهدافی که گفته شد نیازمند بهرهگیری از اسباب و ابزار است؛ که گفتهاند: «أَبَىاللَّهُ أَنْ یجْرِی الْأَشْیاءَ إِلَّا بِأَسْبَابِهَا[4]». طبیعتا این ابزار میتواند متناسب با هر زمان متفاوت باشد، اما امروزه و از منظر این بحث، یکی از مهمترین، مؤثرترین و در دسترسترین آنها «فضای مجازی» است.
هم اکنون تقریباً همه دانشجویان با استفاده از تلفنهای همراه و اتصال آسان به اینترنت، به مجموعه بزرگی از برنامهها و دادهها دسترسی دارند و افزون بر آن با بهرهگیری از این امکانات، فعالیتهای آموزشی و علمی خود را نیز انجام میدهند؛ و البته از این فضا برای سرگرمی و دور زدن ممنوعیتها و محدودیتهای رسمی و عرفی فضای حقیقی نیز استفاده میکنند. از سوی دیگر، این دانشجویان با عضویت در «شبکههای اجتماعی» به مجموعهای وسیع از افراد مرتبط میشوند و با حضور شبانهروزی در این شبکهها و شکلگیری مجموعهای از مراودات به طور لحظهای در حال دریافت اطلاعات و آگاهیهایِ درست و نادرست هستند.
از منظر دروس معارف اسلامی باید گفت دادههایی که این دانشجویان دریافت میکنند و فضای گفتمانی که در آن قرار میگیرند، بر باورهای دینی و رفتارهای اخلاقیشان تأثیرات چندگانهای را از خود باقی میگذارد. اساتید معارف تا با این تأثیرات آشنا نشوند نسبت به واقعیت فضایی که دانشجویانشان در آن زندگی میکنند شناخت کافی نخواهند داشت و طبعیتاً از این فضا نمیتوانند برای وصول به اهداف پیش گفته استفاده کنند.
فضای مجازی برای دانشجویانی که در درس معارف اسلامی شرکت میکنند چه آوردههایی دارد؟ موارد زیر برخی از مهمترین آنهاست:
1. فراهم شدن میدانی جدید و وسیع برای کنشگری اخلاقی
بسیاری از دانشجویان امروزه با استفاده از امکانات فضای مجازی به گسترش فضایل اخلاقی کمک میکنند. آنان با تشکیل گروههای مختلف علمی به ارتقای سطح علمی جامعه یاری میرسانند؛ نشستهای علمی برگزار میکنند، به یاری نیازمندان میشتابند، از منافع ملی کشورشان دفاع میکنند و با استفاده از این فضای تازه، استعدادها و تواناییهای خود را شکوفا میسازند. انجام کارهایی از این دست با این شدت و وسعت تا چند سال قبل امکان پذیر نبود.
2. آشنایی با دیدگاههای مختلف درباره معارف اسلامی
فضای مجازی به خاطر ساختار گسترده و تقریباً کنترل ناپذیر خود این امکان را فراهم میکند که افراد، دیدگاههای خود را درباره دین و معارف دینی بیان کنند؛ دیدگاههایی که گاه به خاطر محدودیتهای فضای رسمی، امکان طرح در فضای واقعی را ندارد. دانشجو در این فضا با نگرشهای غیردینی و یا ضددینی آشنا میشود. او از این رهگذر نگرشهای متفاوتی درباره ماهیت دین و دینداری پیدا میکند؛ دیدگاههایی که ممکن است اصلاً دینی نباشد یا اگر هم دینی است، ناظر به دین اسلام نباشد، اگر هم مبتنی بر اندیشههای اسلامی است لزوماً منطبق و سازگار با معارفی نباشد که در فضای دانشگاهی و در قالب دروس معارف اسلامی با آنها آشنا شده است.
3. آگاهی از سبکهای مختلفِ زیست دینی و اخلاقی
دانشجو امروزه از دریچه فضای مجازی میتواند مشاهده کند که پیروان هر یک از ادیان و مذاهب و باورمندان به تفکرات اخلاقی گوناگون در سراسر کره زمین چگونه براساس معیارهای مورد پسند خود زندگی میکنند. این آشنایی زمینه مقایسه سبکهای زندگی را با آنچه استاد معارف اسلامی به او معرفی میکند فراهم مینماید. استاد معارف اسلامی چنانچه با آنچه بر سر این سفره رنگین پیش روی دانشجو نهاده شده آشنایی نداشته باشد طبیعتاً نمیتواند آنگونه که باید سبکهای زندگی دینی و اخلاقی دیگران را نقد و از سبک زندگی اسلامی دفاع نماید.
4. یافتن مجال برای «زیستن از نوعی دیگر»
در جامعه ما، مانند دیگر جوامع، مجوعهای از قوانین رسمی، باورهای دینی و اخلاقی و آداب و رسومی وجود دارد که چارچوبها و محدودیتهایی را برای جوان دانشجو فراهم میکند، اما فضای مجازی به خاطر ساختار ویژه خود برای او این امکان را فراهم کرده که موارد زیادی از این چارچوبها را نادیده بگیرد و گفتار و رفتاری متفاوت داشته باشد و به تعبیری، شاید بتوان گفت یک نظام ارزشی متفاوت از آنچه در آموزشهای رسمی دانشگاهها بیان میشود برای خود طراحی نماید. بنابراین، استاد درس معارف اسلامی نباید گمان کند رفتار و گفتار و حرکات و سکناتی که از دانشجویان در فضای حقیقی میبیند بیانگر «همه» وجوه شخصیت و اندیشه آنان است.
شرایط موفقیت در رسیدن به اهداف اخلاقی دروس
با توجه به آنچه گفته شد، اینک به پرسشی که در ابتدا مطرح شد باز میگردیم: اساتید معارف اسلامی برای وصول به اهداف اخلاقی این دروس چه باید بکنند؟ پیش از پاسخ بایستی به این نکته اشاره کرد که آنچه درباره فضای مجازی گفته شد به معنای آن نیست که کاری از دست اساتید بر نمیآید و باید در مواجهه با آن منفعل باشند، بلکه به عکس، هدف این است که بر لزوم مواجهه فعالانه با این فضا تأکید شود. برای موفقیت در این مسیر، توجه به موارد زیر لازم است:
1. حضور عینی و معرفتی در فضای مجازی
این حضور یک سطح شکلی دارد و یک سطح محتوایی، که هر دو برای استاد لازم است. سطح شکلی آن است که استاد روش استفاده از فضای مجازی برای انجام کارهایی چون انجام امور اداری، تدریس آنلاین، و حضور در شبکههای اجتماعی برای ارتباط با دیگران و دسترسی به اخبار را بداند. اما از آن مهمتر، حضور او باید ناظر به شناخت فضای گفتمانی حاکم بر فضای مجازی، کارکردها و کژکارکردهای اخلاقی آن، سنخ مناسبات اخلاقی و غیراخلاقی که در این فضا شکل میگیرد، تأثیر این فضا بر بینش، منش و کنش دانشجو و شکلگیری هویت اخلاقی او باشد. اینها در واقع «خطوط سفید» و نانوشتهای است که شناخت آن نیاز به توجه و دقت فراوان دارد.
2. توجه به فضای مجازی به عنوان یک منبع هنجارگذار
از منظر بحث فضای مجازی، کلاس درس معارف اسلامی در واقع نه یک کلاس به معنای آکادمیک و سنتی آن، بلکه یک همایش یا کنفرانس است با حضور اندیشوران متعدد و اندیشههای متفاوت و متکثر. از اینرو استادی که عهدهدار تدریس معارف میشود در واقع پذیرفته است که در چنین همایشی شرکت کند و دیدگاههای خود را در معرض داوری دانشجو قرار دهد. مشخص است که در این صورت حضور در کلاس معارف، دیگر صرفاً انتقال مجموعهای از معرفتها و دادههای دینی به دانشجو نیست، بلکه فراتر از آن، شرکت در هماوردی جدی با اندیشههایی مختلف است که پذیرش هرکدام بر اندیشه و شخصیت اخلاقی دانشجو تأثیرات متفاوتی باقی میگذارد. بنابراین، استاد معارف اسلامی باید ساختار این میدان را بشناسد، از قواعد حاکم بر آن آگاه باشد، با دیدگاههای مطرح در آن آشنا باشد و این دیدگاهها را تحلیل و نقد کند. همچنین باید آگاهی داشته باشد که انواع دیدگاههایی که در فضای مجازی در باب دین و اخلاق مطرح میشود با آن نگرشی از اسلام که استاد در کلاس از آن دفاع میکند چه وجوه اشتراک و افتراقی دارد و برتریهای آن نسبت به دیدگاههای دیگر چیست.
3. تغییر روش از «خطابه» به «گفت وگو»
مونولوگ یا «تکگویی»، شاخصه تبلیغات دینی در دوره پیشافضای مجازی است. ساختار فضای مجازی به گونهای است که تا حد زیادی افراد را وادار به گفتوگو میکند و فرد نمیتواند هرچه خواست بگوید و بگذرد و به دیدگاههای مخاطبان خود بیتوجه باشد؛ چرا که این بیتوجهی موجب رویگرداندن افراد از او و ترک گروه، کانال یا صفحهاش میشود. روشن است که «تنها ماندن» و طرد شدن در فضایی که اساسش بر «دیده شدن» است چه اندازه میتواند رنجآور و غیرقابل تحمل باشد. این شرایط، فرد را وا میدارد که در این فضا بهطور واقعی یا نمایشی، خود را اهل گفتوگو و شنیدن نظرات مختلف نشان دهد. اینکه امکان «کامنتگذاری» و درج نظرات در یک شبکه اجتماعی نوعی امتیاز محسوب و از آن استقبال میشود و اینکه سایتهایی که امکان درج نظرات کاربران را فراهم میکنند مورد استقبال بیشتر قرار میگیرد، نشانه آن است که فضای مجازی توانسته پرهیز از «تکگویی» و روی آوردن به «گفتوگو» را به عنوان هنجاری اخلاقی در ذهن و ضمیر مخاطبان خود برجسته سازد. بر این اساس، دانشجوی درس معارف اسلامی نیز به عنوان یکی از شهروندان فضای مجازی با «گفت و شنید» و «مباحثه» و «مناظره» توافق و همدلی بیشتری دارد تا این که بخواهد صرفاً مسافر جادهای یکطرفه باشد.
بنابراین، استاد معارف اسلامی اگر بخواهد در وصول به اهدافِ پیش گفته موفق شود بایستی کلاس درس خود را به «فضای ارتباطیِ گفتوگو محور» تبدیل کند. یعنی از یکسو «برای دانشجویان» سخن بگوید و از سوی دیگر «از دانشجویان» سخن بشنود. ورود به این فضا نیازمند برخی شروط و مقدماتی است که تأمین آنها در قدم اول بر عهده استادِ کلاس است. از جمله این شروط آن است که استاد اولاً سخن خود (نه کلام دین را) از هر جهت کامل و بیایراد نداند، ثانیاً نظرات دانشجویان را نیز یکسره خطا و نادرست نپندارد، ثالثاً در مراعات اصولِ «اخلاق گفتوگو» الگوی دانشجویان باشد. از جمله این اصول میتوان مدارا و تحمل، سعهصدر، شفقت و مهربانی در برخورد با دانشجو، مراعات ادب و احترام حتی در صورت مخالفت با دیدگاههای دانشجو را نام برد.
نکته قابل تأمل این که اتفاقاً فضای مجازی میتواند ابزاری برای شکلدهی به «تدریسِ گفتوگو محور» باشد. به این معنا که استاد میتواند به خاطر صرفهجویی در وقت کلاس و عقب نماندن از برنامه درسی، بخشهای اساسی درس را در کلاس بیان کند و گفتوگو و مباحثه پیرامون آن را از طریق فضای مجازی و در غیر ساعات درسی پیگیری نماید. مثلاً با راهاندازی یک گروه یا صفحه در یکی از شبکههای اجتماعی یا بااستفاده از برنامههای مخصوص تدریس آنلاین، یک فضای گفتوگو و مباحثه را درباره درس معارف اسلامی ایجاد کند. این کار در واقع مکمل و ادامه کلاس درس است اما مزیتش نسبت به کلاس فیزیکی آن است که:
اولاً غیر از دانشجویان، دیگر علاقهمندان هم میتوانند در گفتوگو (و در واقع در کلاس درس) شرکت کنند چرا که هیچ محدودیت فیزیکی ندارد.
ثانیاً شاگردان در هر گوشه جهان به راحتی میتوانند در کلاس حاضر شوند و بُعد مکان مانع از حضور آنان نیست.
ثالثاً امکان گفتوگو به صورتهای متنوع، اعم از نوشتاری، صوتی و تصویری فراهم است.
رابعاً چه استاد چه دانشجویان میتوانند به آسانی منابع مورد نیاز را به اشتراک بگذارند.
4. فعالیت مشارکتی با دانشجویان
پیشتر گفته شد که تدریس دروس معارف اسلامی صرفاً یک فعالیت آموزشی نیست، بلکه اهداف تربیتی نیز دارد. آنچه با عنوان اهداف میانی برای این دروس ذکر شد، از قبیل ایجاد حس مسئولیت نسبت به سرنوشت جامعه و مشارکت در کارهای خیر، ناظر به این اهداف است.
امروزه فضای مجازی با امکاناتی که دارد بستر بسیار مناسبی برای تحقق این اهداف است؛ مشروط به اینکه استاد اولاً با این امکانات آشنا باشد ثانیاً دانشجویان را نیز درگیر آن کند یا اگر دانشجویان از طریق این فضا کارهای خیرخواهانهای را آغاز کردند استاد هم در آنها مشارکت کند و به تعبیر امام صادق؟ع؟ «کونُوا دُعَاةً لِلنَّاسِ بِغَیرِ أَلْسِنَتِکمْ[5]» باشد تا دانشجو «الْوَرَعَ وَ الِاجْتِهَادَ وَ الصَّلَاةَ وَ الْخَیرَ» را در عمل ببیند. این تبلیغ عملی موجب میشود که دانشجویان، استاد را عامل به علم خود بدانند و به آنچه در کلاس میگوید توجه و اعتماد بیشتری کنند.
راه اندازی کمپینها و فراخوانها برای کمک به نیازمندان، تهیه کتاب برای مناطق محروم، ارایه خدمات آموزشی و مشاورهای به افراد نیازمند، گردآوری کمکهای مالی برای بیماران و افراد نیازمند، دفاع از امنیت ملی و تقویت همبستگی اجتماعی، ترویج استفاده درست از محیط زیست، اصلاح اخلاق شهروندی، ارایه کنفرانسها و نشستهای علمی آنلاین و تشکیل گروههای مختلف برای اطلاعرسانی متعهدانه و حقیقتمحور، چند نمونه از کارهایی است که امروزه بر بستر فضای مجازی میتواند توسط استاد و دانشجویان انجام شود.
5. توجه به عنصر «واقع بینی»
گفت: نازنینی تو ولی در حد خویش/ اللهالله پا منِه از حد، بیش[6]. استاد معارف اسلامی در قضاوت پیرامون تأثیرات فضای مجازی و در استفاده از آن، بایستی «واقعبین» باشد. یعنی توجه داشته باشد فضای مجازی به رغم همه کارکردهای مثبتی که برای وصول به اهداف اخلاقی درسش دارد، اما مسائل، محدودیتها و کژکارکردهای خاص خود را نیز دارد. از این رو نه میتواند و نه باید جای ارتباط حضوری استاد و دانشجو را بگیرد بلکه این دو باید مکمل هم باشند. در این زمینه بایستی اندازه نگه داشت که گفتهاند: «اندازه نگهدار، که اندازه نکوست».
سوتیتر
وقتی که فضای مجازی میتواند در خدمت برآورده کردن نیازهای شخصی اساتید معارف اسلامی باشد، به طریق اولی میتواند در خدمت وصول به اهداف کلان درسی آنان نیز باشد. از منظر بحث فضای مجازی، کلاس درس معارف اسلامی در واقع نه یک کلاس به معنای آکادمیک و سنتی آن، بلکه یک همایش یا کنفرانس است با حضور اندیشوران متعدد و اندیشههای متفاوت و متکثر. از اینرو استادی که عهدهدار تدریس معارف میشود در واقع پذیرفته است که در چنین همایشی شرکت کند و دیدگاههای خود را در معرض داوری دانشجو قرار دهد. مشخص است که در این صورت حضور در کلاس معارف، دیگر صرفاً انتقال مجموعهای از معرفتها و دادههای دینی به دانشجو نیست، بلکه فراتر از آن، شرکت در هماوردی جدی با اندیشههایی مختلف است که پذیرش هرکدام بر اندیشه و شخصیت اخلاقی دانشجو تأثیرات متفاوتی باقی میگذارد.
مونولوگ یا «تکگویی»، شاخصه تبلیغات دینی در دوره پیشافضای مجازی است. ساختار فضای مجازی به گونهای است که تا حد زیادی افراد را وادار به گفتوگو میکند و فرد نمیتواند هرچه خواست بگوید و بگذرد و به دیدگاههای مخاطبان خود بیتوجه باشد؛ چرا که این بیتوجهی موجب رویگرداندن افراد از او میشود. اینکه امکان «کامنتگذاری» و درج نظرات در یک شبکه اجتماعی نوعی امتیاز محسوب و از آن استقبال میشود و اینکه سایتهایی که امکان درج نظرات کاربران را فراهم میکنند مورد استقبال بیشتر قرار میگیرد، نشانه آن است که فضای مجازی توانسته پرهیز از «تکگویی» و روی آوردن به «گفتوگو» را به عنوان هنجاری اخلاقی در ذهن و ضمیر مخاطبان خود برجسته سازد. بر این اساس، دانشجوی درس معارف اسلامی نیز به عنوان یکی از شهروندان فضای مجازی با «گفت و شنید» و «مباحثه» و «مناظره» توافق و همدلی بیشتری دارد تا این که بخواهد صرفاً مسافر جادهای یکطرفه باشد. نکته قابل تأمل این که اتفاقاً فضای مجازی میتواند ابزاری برای شکلدهی به «تدریسِ گفتوگو محور» باشد.
پینوشتها:
[1]. قاسم پور عرفانه، و دیگران، «مطالعه برنامه درسی اجرا شده و کسب شده دروس عمومی معارف اسلامی در آموزش عالی با تأکید بر روش آمیخته»، فصلنامه پژوهشهای کیفی در برنامه درسی، س2، ش6، ص89-112.
[2]. بقره: 156.
[3]. ابوالقاسم پاینده، نهجالفصاحه، 305.
[4]. طریحی، مجمعالبحرین، ج 1، ص256.
[5]. کلینی، الكافي، ج2، ص78، ح14، بَابُ الْوَرَع.
[6].. مولوی، مثنوی معنوی، دفتر اول، دعا کردن بلعم باعور... بیت8.