
ایمان باید تجلّی عملی داشته باشد
حجتالاسلام دکتر ادگاردو اسعد معروف به شیخ سهیل، (مبلغ مسلمان آرژانتینی و فعال عرصه تبلیغ دین اسلام) در پنجاه و نهمین نشست از سلسله نشستهای مجازی کرونا و زندگی مؤمنانه که ۱۶ شهریور به همت دانشکده الهیات پردیس فارابی دانشگاه تهران و جهاد دانشگاهی واحد قم برگزار شد، به مبحث صبر و استقامت در برابر سختیها و ناملایمات در دوران کرونا پرداخت و تأکید کرد: یکی از صفات زندگی مؤمنانه این است که تحلیل و تفسیر واقعی از بلا داشته باشد و بداند زندگی دنیا برای امتحان است. وی گفت: متأسفانه آنچه با عنوان ایمان، در تصور مردم است این است که ایمان را یک بحث صرف قلبی، تفکری یا ذهنی و عقلی میدانند. این تعاریف که ایمان معرفت و ادراک حقیقت و یقین در قلب و تعهد انسان در مقابل واقعیت است،درست است اما آنچه ایمان بهعنوان یک ارزش در تجربه بشری میتواند معرفی شود، زندگی با ایمان است یعنی ایمانی که اقتضائات و تجلیات عملی دارد. ایمان باید تبدیل به عمل صالح شود و به همین دلیل قرآن کریم هنگام سخن گفتن از ایمان در کنار آن عمل صالح را آورده است.
ما مسلمانان که ادعای ایمان و زندگی مؤمنانه داریم باید چگونگی رفتار با واقعیتها را بدانیم؛ موضعگیری انسان مؤمن در برابر بلا و مصیبت منفی و زشت نیست و در مقابل هر واقعیت باید بهگونهای مدیریت کنیم که آن را بهصورت منفی تفسیر نکنیم. پیامبر اکرم(ص) به ما میآموزد: «بنده در مقابل نعمتها شکر، در مقابل قضا و تقدیر الهی تسلیم، و در مقابل بلا صبر باشد»؛[1] چون اسلام یک منظومه فکری و عملی است که قوانین و ارزشهایی دارد و برای هر لحظه زندگی، تعالیمی آورده است.
مبلغ مسلمان آرژانتینی با اشاره به اینکه صبر برای تعالی، تکامل و رشد انسان مفید است، ادامه داد: صبر از مفاهیم مهم زندگی مؤمنانه است و روایت است که نصف ایمان صبر و نصف آن شکر است[2]. انسان باید درک کند که وجودش برای امتحان است و آسایش کامل در این دنیا وجود ندارد. صبر همان انضباط نفس است. بلا، فقر و مرگ جزیی از تجربه بشری است و خلق حیات و این زندگی دنیایی امتحان است. به نظر بنده دوره انسانشناسی عملی و فرصت تأمل و ذکر موت است؛ مرگ در این ایام آنقدر طبیعی شده که ما هر روز مجبوریم به آن فکر کنیم. فکر و خیال ما این بود که دنیا زیبا و جذاب است اما با آمدن کرونا زشتی دنیا برای همه انسانها ملموس شده است که این درس عملی دنیاشناسی است که در روایات آمده بود که دنیا موقت و بد است.
وقتی انسان ضعیف و موقتی بودن خودش را در این دنیا بهصورت عینی مشاهده کرد، باید به سمت جایی برود که خلأ وجود ندارد و به خدایی مرتبط شویم که همه خلأها و ضعفها را جبران کند و وقتی به خدا مرتبط شدیم مرگ و حیات برایمان فرقی ندارد. منبع: ایکنا
شجاعت اخلاقی و عقلانی پزشکان
دکتر صادق میراحمدی، (استادیار گروه معارف اسلامی دانشگاه شهرکرد) در کنفرانس «اخلاق، الهیات و بلایای فراگیر» که به همت دانشکده الهیات و ادیان دانشگاه شهید بهشتی در ۱۸ شهریورماه به صورت آنلاین برگزار شد، با ارائه بحثی پیرامون «بررسی شجاعت اخلاقی و عقلانی پزشکان در مواجهه با بیماران کرونا» اظهار کرد: کرونا، ویروسی جدید با سرعت انتقال بسیار بالاست که هیچ انسانی در برابر آن ایمن نیست، اما از برخی از افراد به عنوان گروههای آسیبپذیر یا بیشتر در معرض خطر ابتلا به این ویروس نام برده میشود. یکی از این گروهها پزشکان و مراقبان سلامتاند که از بیماران کووید ۱۹ مراقبت میکنند.
فضیلت شجاعت یکی از موضوعات حائز اهمیت در مراقبتهای پزشکی از این نوع بیماران است. دلیل تفکیک فضیلت شجاعت، به دو قسم اخلاقی و عقلانی، قوای مختلف نفس، انگیزه و غایت است. بحث درباره شجاعت، تاریخچهای به اندازه تاریخ فلسفه دارد. در فلسفه ارسطویی، شجاعت به عنوان حد وسط بین جبن و تهور تعریف میشود. بر اساس این تعریف، پزشکی که در مواجهه با بیماران کووید ۱۹ قرار دارد و آن را جدی نمیگیرد، این فرد بیباک و بیپرواست. در مقابل نیز آن پزشکی که به درمان و معاینه بیمار مبتلا به کرونا امتناع میکند و در بیمارستان حاضر نمیشود، از شجاعت اخلاقی بیبهره است.
اگر پزشکی هدف شجاعت خود را یک غایت عقلانی قرار دهد؛ یعنی به دنبال به دست آوردن معرفت و دانشی درباره بیماری ناشناخته واگیردار باشد، در این صورت وی دارای شجاعت عقلانی است. شخصی که دارای فضیلت شجاعت عقلانی است، انگیزههایی جهت رسیدن به معرفت و حقیقت دارد که باعث تمایز از دیگر شجاعتها میشود. پزشکان زیادی هستند که سلامتی و جان خود را به خطر میاندازند و دغدغه آنها تنها رسیدن به حقیقت است. کسیکه دارای شجاعت عقلانی است، انگیزه کسب معرفت دارد. این نوع شجاعت تسهیلکننده دیگر فضایل نیز هست.
شجاعت اخلاقی و عقلانی برای کسانی که با سلامت مردم سر و کار دارند، در مواجهه با بیماران ناشناخته بسیار ضروری است و برخورداری از آنها ضرورت دارد. پیشنهاد میشود کارگاههای آموزشی برای پزشکان برگزار شود و نگاه آنان را به مفهوم شجاعت عقلانی و اخلاقی جلب کند. منبع: ایکنا
قرنطینه در اسلام
دکتر مریم خوشدل روحانی، (استادیار دانشگاه شهید بهشتی) نیز در کنفرانس «اخلاق، الهیات و بلایای فراگیر» در باب «اخلاق قرنطینه» و بیان داشت: انتهای سال ۲۰۱۹ جهان با بیماری کرونا درگیر میشود و پروتکلهای جدیدی از سوی دولتها مطرح میگردد. ابتدا قرنطینه و سپس فاصلهگذاری اجتماعی. کلمه و مفهوم قرنطینه اصطلاحاً به شرایطی گفته میشود که بیماران یا کالاها در جای مشخصی دور از افراد سالم قرار بگیرند و در لاتین در مفهوم چهل روز، کاربرد دارد. اواسط قرن ۱۴ که مسافران و کشتیهای مشکوک به طاعون (مرگ سیاه) خواستند وارد کرواسی شوند، با این مفهوم مواجه شدند که باید به مدت ۳۰ روز در منطقهای قرنطینه شوند. در آن سال، ۳۰% جمعیت جهان به دلیل ابتلا به طاعون جان خود را از دست دادند. بارزترین شکل قرنطینه را در قرن ۱۷ میلادی مشاهده میکنیم که انگلستان به واسطه شیوع طاعون تحت تأثیر بیماری قرار گرفت و دچار بحران شد و بارزترین بیماری نیز همزمان با قرن ۱۹ آغاز شد و آن بیماری آنفولانزا بود که موجب مرگ و میر در کل جهان شد. در سال ۲۰۰۳ هم که بیماری سارس فراگیر شد میزان کشندگی بیشتری داشت، اما به دلیل مقابله سریع گسترش نیافت.
قبل از میلاد مسیح، دانشمندانی توصیه به قرنطینههای هفت روزه متناوب میکردند که مرتب تکرار میشد. درباره قرنطینه در جهان اسلام، مستمسک خوبی مشاهده میشود که آمریکاییها نیز از آن استفاده کردهاند. پیامبر اکرم(ص) توصیه میکنند که اگر طاعون (مرض مسری) در شهر و منطقه شما شیوع پیدا کرده، از آنجا خارج نشوید»[3]. در بین دانشمندان مسلمان هم ابنسینا توصیههایی برای قرنطینه بیماران مبتلا به سل داشته است. منبع: ایکنا
تنگنای وحشتناک اخلاق پزشکی
دکتر شقاقی (عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی) در کنفرانس «اخلاق، الهیات و بلایای فراگیر» با بیان تنگناها و چالشهای اخلاقی بسیاری که با ورود این ویروس به وجود آمده، اظهار کرد: افشای راز بیماران و رسیدگی به بیمار از جمله چالشهایی هستند که بین نقش حرفهای و اصول عام اخلاقی قرار میگیرند. اینکه در موقعیتهای دشوار چگونه سیاستگذاری شده و در بیمارستانها چگونه به آنها عمل میشود، جهتگیریهای اخلاقی در استفاده از فرصتها را برای ما مشخص میکند.
رویههایی که پزشکان برخی کشورها برای نجات بیماران اعلام کردهاند، این است که همیشه اولویت رسیدگی با بدحالترین بیماران است؛ اگر دو فرد بدحال وجود داشته باشند، اولویت با بیماری است که از شانس نجات بیشتری برخوردار باشد و در واقع شانس زنده ماندن و مقاومت بیشتری داشته باشد. این موضوع یک تنگنای اخلاقی بوده و قرار گرفتن در چنین موقعیتی، برای هر پزشکی وحشتناک است.
منطق این تنگنا شبیه منطق بقای اصلح است؛ که عامل زنده ماندن در آن به استعدادها و نقشه ژنتیکی افراد بستگی دارد. متأسفانه منطق بیماری کرونا نیز بسیار شخصی بوده و به نقشه ژنتیکی فرد وابسته است و هر فردی که از استعداد مقاومتی بیشتری در برابر بیماری برخوردار باشد، شانس بیشتری برای زنده ماندن دارد!
در جوامع پادشاهی، افراد از فرصتهای مساوی برخوردار نیستند و اصولاً استعداد هم در آنها نقشی ایفا نمیکند، بلکه این موقعیتهای تاریخی هستند که به افراد شانس بقا و ادامه میدهد؛ لذا در این جامعه نیز عدالت وجود ندارد.
در جوامعی هم که اقتصاد بازار حاکم بوده و مالکیت فردی را به رسمیت میشناسند، به همه افراد فرصتهای یکسانی داده میشود، اما در این جامعه همه افراد نیز نمیتوانند از شانس برنده شدن برخوردار شوند؛ چرا که از استعدادهای مناسبی برخوردار نیستند و این تفاوت استعدادها موجب ناعدالتی میشود. نقشه ژنتیکی افراد در برابر بیماری نیز چنین است و این وضعیت در واقع یک چالش اخلاقی محسوب میشود. منبع: ایکنا
ترابط طب و حكمت الهی
دکتر غلامرضا اعوانی، (چهره ماندگار و استاد برجسته فلسفه)، در کنفرانس «اخلاق، الهیات و بلایای فراگیر» به ایراد سخن با موضوع «ترابط طب و حكمت الهی» پرداخت و اظهار داشت: همانگونه که روح انسان مظهر تمام اسماء حسنای الهی است، بدن او نیز با آن روح مطابقت دارد. لذا این جامعیت وجود انسان، در بدن او هم پیداست بنابراین طب، شریفترین علم است.
قدما هرگونه علمی را حکمت میدانستند، اما طب را به صورت خاص حکمت تلقی میکردند؛ برای اینکه هر علمی موضوعی دارد، مثلاً موضوع علم ریاضی، کمیّت است. اما علم پزشکی علمی است که موضوع آن شریفترین موجود یعنی بدن و نفس انسان است.
ایثار یعنی ترجیح دادن چیزی بر چیز دیگر. ایثار حقیقی این است که قرآن میفرماید: «وَیُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»[4]؛ یعنی کسانی که دیگران را بر خود ترجیح میدهند. در اینجا هم این ایثار مراتبی دارد و بالاترین مرتبهاش فدا کردن جان برای دیگری است که انصافاً پزشکان و پرستاران ما، این کار را به درستی انجام دادهاند و آنچه ما به زبان میگوییم آنها به عمل انجام میدهند.
آیهای در قرآن است که در تورات هم آمده و قرآن آن را از تورات نقل میکند که تمام انبیاء(ع) بر این بودند: «مِنْ أَجْلِ ذَلِكَ كَتَبْنَا عَلَى بَنِی إِسْرَائِیلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا وَمَنْ أَحْیَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا بِالْبَیِّنَاتِ ثُمَّ إِنَّ كَثِیرًا مِنْهُمْ بَعْدَ ذَلِكَ فِی الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ»[5]. ما بر بنیاسرائیل واجب کردیم که اگر کسی را بکشند، بدون اینکه فسادی در زمین کرده باشد، در حقیقت کشتن یک فرد بیگناه مانند کشتن همه نوع بشر است و زنده کردن یک نفر هم به منزله زنده کردن تمام بشر است. تمام فرستادهها/ پیامبران ما با بیّنه آمدند. پس این یک اعتبار جهانی دارد و اختصاص به تورات و قرآن هم ندارد، بلکه آموزه انبیاء(ع) است.
اما علت فلسفی این که قتل یک نفر به منزله قتل جمیع افراد است، چیست؟ در قرآن فرمود: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِی خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ»[6] یعنی ای مردم تقوا پیشه کنید نسبت به پروردگاری که شما را از یک نفس و حقیقت واحده خلق کرده است و فرمود: «مَا خَلْقُكُمْ وَلَا بَعْثُكُمْ إِلَّا كَنَفْسٍ وَاحِدَةٍ إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ بَصِیرٌ»[7]. بنابراین ما یک حقیقت هستیم.
همچنین یک دلیل منطقی هم داریم که معنای انسان تقسیمپذیر نیست و وقتی میگوییم زید انسان است، تمام حقیقت انسانیت در آن تحقق دارد. قرآن جامعترین تعریف را از انسان دارد، تعریفی که در هیچ کتاب فلسفی هم نیامده است و آن اینکه «وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا»[8] انسان مظهر تمامی اسماء و صفات الهی است و این تعبیر یعنی انسان مظهر همه اسماء است. بنابراین حقیقت الهی است و کشتن ناحق یک نفر مخالفت و منازعت با مقام ربوبیت است و مانند این است که او مقام ربوبیت را زیر سؤال برده است.
اما در مورد کرونا هم باید بگویم که از جنود خداست. فرمود: «وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِیزًا حَكِیمًا»[9]. انسان امروز چنان در برابر خدا سرکش شد که لازم شد یک زنگ خطری برای او به وجود آید تا متوجه باشد که خدا و آخرت را فراموش کرده و آنچنان به علوم زمینی روی آورده که باعث نسیانش شده است. اما خداوند فرمود: «وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ»[10]. یعنی مانند کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند و خدا هم کاری کرد که خودشان را فراموش کنند. منبع: ایکنا
اخلاق مواجهه با شرّ
دکتر محسن جوادی، (استاد دانشگاه) در کنفرانس «اخلاق، الهیات و بلایای فراگیر» با موضوع «اخلاق مواجهه با شر» اظهار کرد: دو نوع شر داریم؛ شر اختیاری و شر طبیعی، اما در هر نوع از این شرور، انسان دو وظیفه اخلاقی دارد اول اینکه نگذارد شری رخ دهد و دوم اینکه اگر شری به وجود آمد، نسبت به دفع آن بیتفاوت نباشد.
در مورد چیستی شر بحثهای زیادی شده است. شر مفهومی است که در تقابل با خیرات قرار دارد. اگر جایی به هر دلیلی، عاملی یک خیری را از زندگی انسان حذف کند، میگوییم شر واقع شده است و برخی که در مورد انسان خیری را مطرح میکنند، شر عبارت از درد و رنج و الم میشود؛ اما چون معمولاً دیدگاههای مذهبی و اسلامی نگاه متنوع و متکثری به خیرات آدم دارند که میتوان به سلامت، دین، اخلاق، عزت و کرامت اشاره کرد، هر چیزی که در تقابل با اینها باشد، شر است. هر کجا خیری برای انسان وجود داشته باشد، از آن زاویه، شری هم برای او وجود دارد.
در زندگی با شرور زیادی اعم از طبیعی، اخلاقی و ... درگیر هستیم. معمولاً شرور را دو دسته میکنند و آنجایی که یک اختیار و مداخله اختیاری انسان منشأ شر میشود، ولو از جنس بیماری باشد، به آن شرور اختیاری و اخلاقی میگویند؛ اما جایی که مداخلهای از ناحیه انسان نیست، شرّ طبیعی نامگذاری میشود.
وقتی شر اختیاری رخ میدهد که منشأ اصلی آن نیز سوءاختیار است و کسی سلامت کسی را میگیرد، حتی اگر به عمد هم نباشد و خطا و سهلانگاری رخ داده باشد. اما سئوال این است که در مواجهه با این مسئله وظیفه ما چیست؟ نمیتوان گفت اتفاقی افتاده و تمام شده یا بگوییم همه به اراده خدا بستگی دارد و من در مسیر خدا بودهام و تمام. بلکه در مقابل شرور اختیاری یا شروری که منشأ آنها اختیار و سوءاختیار انسان است دو وظیفه اخلاقی یاد شده را داریم.سپس قبل از وقوع شر نباید اجازه بدهیم که اتفاقی بیفتد. وقتی شر رخ داد، باید آن را جبران کنیم و به وضعیت خیر اولیه برگردانیم و اگر ضرر زدیم جبران کنیم.
در فقه اسلامی میگویند عاقله باید جبران کند. یعنی اصل جبران ضرر وجود دارد. فلسفه احکام دیه و قصاص نیز این است که خیری فوت شده است لذا این خیر به این اندازه ارزشمند است و باید جبران شود و برگردد که یک اصل مهم اخلاقی و برای حفظ خیرات انسانی است.
اما در شرور طبیعی فرض را بر این میگذاریم که مداخله انسانی در کار کرونا نیست و یک پدیده کلان طبیعی است که فراگیر شده شری برای همه انسانها به وجود آورده و سلامت و جان انسان را تهدید میکند. در حقیقت ما شر را طبیعی فرض میکنیم. اما نکتهای که در بحث مقابله با شرور اختیاری وجود داشت، اینجا هم هست. یعنی نمیتوان گفت چون دخالتی نداشتم وظیفه اخلاقی هم ندارم. اتفاقی که در کرونا افتاده و ممکن است سوءبرداشتی از آموزههای دینی شود، این است که میگویند مداخله انسانی نبوده و لذا وظیفه اخلاقی نداریم تلاشی هم برای برطرف کردن آن بشود و باید رضا به قضای الهی داد! که در اینجا ممکن است، برخی از آموزهها بد برداشت شوند و عدهای بگویند صرفاً باید راضی باشیم یا بگویند این عذاب الهی است و فقط باید عبرت بگیریم، ولی نباید کاری کنیم.
قبول دارم که در کل شرور یکی از آموزههای اصلی اسلام این است که انسان تند نرود و صبر داشته باشد؛ اما چنین نیست که باید با این قضیه کنار آید تا زمانی که خود به خود گشایشی ایجاد شود و فرجی رخ دهد! ما وظایف پیشگیرانهای داریم که کفایی هم هست و وظایف محققان است، لذا این یک وظیفه اخلاقی است و باید جلوی شیوع را بگیرند. اما یک وظیفه اخلاقی هم بعد از این است و منافاتی هم با صبر و تحمل و درس آموختن از این حادثه ندارد؛ چه اینکه همه حوادث ممکن است عقاب الهی باشند، اما نباید نشست و گریه کرد که عقاب است و وظیفهای شامل حال ما نمیشود. لذا باید در گام اول، وظایف مقدم بر وقوع را انجام دهیم یعنی جلوی ادامه این مشکل را بگیریم و جبران کنیم. بنابراین مواجهه با کرونا با فضیلتی مانند صبر و تحمل منافاتی ندارد. منبع: ایکنا
اقدامات پزشکی انجام مقدمات فعل الهی
آیتالله سیدمصطفی محققداماد در کنفرانس «اخلاق، الهیات و بلایای فراگیر» با موضوع «ایثار در حرفه پزشكی» به ایراد سخن پرداخت و اظهار کرد: عملیات پزشکی که به درمان منتهی میشود، مقدمات فعل الهی است. لذا یکی از وجوه قدسیت حرفه پزشکی این است که همه دستاندرکاران امور پزشکی، انجامدهنده مقدمات فعلی هستند که خدا مستقیم به دست خود انجام میدهد و آن شفاست.
پزشکی یکی از حرفههایی است که متصف به وصف قدسیت میشود و میتوان آن را حرفه مقدس پزشکی خواند. قدسیت پزشکی به دلیل جهات عدیدهای است؛ اولین جهت آن است که یکی از اسماء فعلی حقتعالی یعنی نام شافی، به دست طبیب تحقق پیدا میکند. در قرآن مجید و داستان حضرت ابراهیم(ع) آمده است که وقتی طرف مقابل از او پرسید که خدای تو کیست؟ ایشان در مقام تعریف حق متعال فرمود خدای من صفاتی دارد، یکی از آنها این است که «وَ إِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفِینِ»[11]. یعنی فعل شفای بیمار از افعالی است که بدون واسطه به دست حق تعالی انجام میشود. البته همه افعال در جهان افعال الله است، اما رابطه خدا و جهان اینگونه است که افعال الهی با واسطه انجام میشود، اما شفا و چند فعل دیگر است که مستقیماً خدا به خودش نسبت میدهد. بنابراین عملیات پزشکی اعم از دارو دادن یا سایر تلاشهای کادر پزشکی که به شفا و درمان منتهی میشود، انجام مقدمات فعل الهی است. لذا جهت اول قدسیت حرفه پزشکی این است که دستاندرکاران امر پزشکی اعم از طبیب، پرستار، خدمتگزار، محقق دارو و هر کسی که به نحوی در کار پزشکی خدمت میکند، دستاندرکار مقدمات فعلی است که خدا مستقیم به دست خود انجام میدهد و آن شفاست.
جهت دیگر این است که کادر پزشکی با حیات انسانی سر و کار دارد. همه جانداران، موجودات زنده هستند، اما دارای روح الهی نیستند و حیاتشان غیر از روح الهی است. حیات بشری تنها حیاتی است که خداوند خطاب به ملائکه در موردش آورده است: «فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَنَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِینَ»[12]؛ ای فرشتگان، چون آفرینش انسان را به پایان بردم و از روح خود در آن دمیدم، در برابر او سجده کنید. بنابراین کادر پزشکی حامی روح الهی است و با روح الهی سروکار دارد. تا اینجا معلوم شد دست طبیب که مشغول دارو و درمان میشود، دست خداست که از آستین طبیب بیرون میآید.
از همه اینها که بگذریم جسم انسانی با سایر موجودات متفاوت است. همه جهان مخلوق خداست، اما انسان به قدرت مستقیم خدا و به تعبیر قرآن به دو دست او آفریده شده است. «قَالَ یَا إِبْلِیسُ مَا مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِیَدَیَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعَالِینَ»[13] ای ابلیس، چه چیز تو را از سجده کردن در برابر آنچه من با دو دست خود آفریدم منع کرد؟ ولی میخواهم عرض کنم اینها یک طرف است و جهت دیگری که شاید از جهات دیگر اهمیتش کمتر نیست، موضوع ایثار کادر پزشکی و خدمتگزاران پزشکی در انجام وظیفه خویش است. منبع: ایکنا
کرونا از مناسک جمعی تقدسزدایی نکرد
حجتالاسلام دکتر مجتبی سپاهی (عضو هیئت علمی گروه معارف اسلامی دانشگاه اصفهان)، در گفتوگویی درباره تأثیر کرونا بر دینداری اظهار کرد: دین عرصههای مختلفی دارد. انسانها وقتی دینی را انتخاب و به مناسک آن عمل میکنند و خود را مقید به دستورات و شرایع آن میدانند، این جزء درونمایه اصلی دین است. علاوه بر این، هر دینی علاوه بر آداب فردی، یکسری مناسک جمعی و اجتماعی نیز دارد.
کرونا در عرصه دینداری فردی نمیتواند ضربهای به دینداران وارد کند، چون ویروسی ضد اجتماع است و فرقی ندارد که این اجتماع برای مناسک دینی باشد یا برای هر اجتماع دیگری. در واقع کرونا جنبههای زندگی اجتماعی را مورد هجمه قرار داده است و نمیتواند در عرصههای فردی دینداری خللی ایجاد کند؛ یعنی هر کس میتواند جنبههای فردی دین را به نحو احسن انجام دهد. اگر برگزاری مناسک اجتماعی با حفظ جان تعارض پیدا کند، آموزههای دینی به ما میگویند که حفظ جان انسان واجبتر است.
با شیوع کرونا بسیاری از مناسک دینی مثل نماز جماعت و نماز جمعه تحتالشعاع قرار گرفته است. کرونا در حوزه اجتماعی و تأثیرپذیری افراد از یکدیگر و بیان احکام و معرفتافزایی چهره به چهره و جنب و جوش مراسم عبادی در اجتماعات حضوری، تأثیر منفی از خود به جا گذاشته و قطعاً جامعه دینی از این منظر دچار زیان فوقالعادهای شده است. بر این اساس اگر دینداری را صرفاً در حوزه اجتماعی آن معنا کنیم، طبیعتاً با وجود کرونا با یکسری سستیها مواجه شدهایم؛ ولی فراموش نکنیم دین ساحتهای مختلفی دارد که یک ساحت آن دینداری فردی است و چهبسا انسان در این عرصه بتواند قویتر ظاهر شود.
اگر دینداری انسان آگاهانه و عمیق باشد، قطعاً به آموزههای آن نیز آگاهانه عمل میکند، ولی برخی انسانها دینداری خود را از اجتماعات گرفتهاند. به همین دلیل با وجود کرونا بین آنها و اجتماع قطع ارتباط شده است.
این سؤال که آیا کرونا و محدودیتهای ناشی از آن باعث تقدسزدایی از مناسک دینی نمیشود؟ باید گفت نه چنین اتفاقی نمیافتد، زیرا دین نیز هیچکدام از این مراسم و اجتماعات را مقدس ندانسته است. دین برای اینکه ترویج پیدا کند، از عرصه اجتماعات استفاده میکند، ولی اجتماع بهماهو اجتماع، هیچگاه به عنوان امر مقدس تلقی نمیشود. اگر اجتماعی باعث شود که بیماریای مثل کووید ۱۹ شیوع پیدا کند و بخشی از جامعه دچار بیماری شوند و فوت کنند، قطعاً هیچ عالم دینی و گزاره دینی آن را تأیید نمیکند. حتی در گزارههای دینی ما در قرآن و سنت اهلبیت(ع) به ما گفته نشده است در هر شرایطی باید اجتماعات را برگزار کنید. بنابراین اجتماعات، مقدس نیستند بلکه حقیقت و حرکت به سوی حق و دریافت آن و عمل به فرمان خداوند آن هم به صورت صحیح، امر مقدسی است.
امام عمل ما را در نظر میگیرد و انتظار رفتار عاقلانه از ما دارد. حبّ خدا، پیامبر و ائمه(ع) نسبت به انسانها بر اساس یک چارچوب است، ولی ما برداشتهای غلط و سهلانگارانه در این خصوص داریم و توجه نمیکنیم که دعوت اهلبیت(ع) به عاقلانه فکر و رفتار کردن، زیرک بودن و معرفت صحیح است. آنها اصلاً دوست ندارند که ما احساساتی شویم و بر اساس احساسات عمل کنیم، مثل اینکه چون کسی میخواهد به مجلس امام حسین(ع) برود، بگوید کرونا نمیتواند کاری کند یا سردر هیئت اطلاعیه بزنند که بدون ماسک وارد شوید یا فردی روحانی بگوید که ما باید فدایی شویم! هیچ منطق عقلی و دینی پشت این سخنان و حرکات نیست و ناشی از جهالت جامعالاطراف یا عناد و لجاجت است. منبع: ایکنا
مسئولیت کیفری و مدنی ناقلان ویروس کرونا
پنجاه و ششمین نشست از سلسله نشستهای علمی فرهنگی چالش کرونا و زندگی مؤمنانه با موضوع " مسئولیت کیفری و مدنی ناقلان ویروس کرونا" به همت دانشکده الهیات پردیس فارابی دانشگاه تهران و جهاد دانشگاهی واحد استان قم با حضور دکتر سید محمد حسینی، عضو هیئتعلمی پردیس فارابی دانشگاه تهران و وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار شد. وی اظهار کرد: مسئله، التزام شخص به پاسخگویی اعمال و رفتار زیانبارش در قبال دیگران است و اگر رفتاری انجام داد که به دیگران ضرر و زیانی وارد کرد باید پاسخگو باشد؛ به عنوان مثال ساختمانش را بدون رعایت مسائل ایمنی گودبرداری کرده و باعث ریزش ساختمان دیگری شده است ضامن است و باید جوابگوی ضرر و زیان وارده باشد و اگر مسئله کیفری شد مجازات مطرح میشود و جبران خسارت نیز در بحثهای مدنی مطرح میشود.
فعل یا ترک فعل در شرایط تخلف از یک قرارداد یا ناقض قوانین است و مسئولیت مدنی مسئولیت خسارت وارده بر شخص است و باید این خسارت یا توسط خود فرد یا توسط دیگری جبران شود؛ اما در مسئولیت کیفری اصل بر شخصی بودن مسئولیت میباشد یعنی خود فرد مطرح است و او را محاکمه و مجازات میکنند نه فرد دیگری. در امور کیفری نیت متهم و هدفش مهم است یعنی باید سوءنیت و قصد داشته باشد اما در مسئولیت مدنی سوءنیت نیست اما ضرری وارد کرده است و باید جبران کند و ضرر رسانی فرد صغیر یا مجنون را نیز باید دیگری بهعنوان مسئول او جبران خسارت کند.
در مسئله کرونا قراردادی میان افراد وجود ندارد. در مباحث زیان و جبران زیان غیر قراردادی، چهار مسئله: فعل زیانآور، ضرر واردشده، فعل باید موجب خسارت شده باشد یعنی رابطه علت و معلولی وجود داشته باشد و مورد چهارم احراز مقصر بودن فرد، موردتوجه است. به عنوان مثال در ادارهای اعلام میشود طبق قانون ستاد مقابله با کرونا، فردی که به بیماری کرونا مبتلا شده در محل کار حضور پیدا نکند، اما شخص برخلاف آن عمل کرده و با حضورش موجب ابتلای دیگران و همکارانش میشود. فردی که باعث تسری این ویروس به دیگری شده آسیبزده و حتی در مواردی ممکن است باعث مرگ دیگری شود مسئولیت مدنی دارد اگر باعث مرگ او شده باید دیه بپردازد، یا خساراتی که مازاد بر دیه است ـ مثلاً فرد بیمار چند روز در بیمارستان بوده و هزینهای پرداخت کرده ـ باید فرد عامل انتقال ویروس کرونا این موارد را جبران کند. قاعده لا ضرر و لا ضرار فی الاسلام معروف است و در این شرایط بیماری کرونا طبق این قاعده یعنی باید مراقبت شود.
جبران خسارت در مورد فردی است که از بیماری خودش اطلاع دارد؛ البته این سخن به این معنا نیست فردی که اطلاع از بیماری خود ندارد هیچ مسئولیتی نیز ندارد، بلکه باید به توصیههای ستاد مقابله با کرونا گوش دهد. برای تحقق جرم انتقال ویروس کرونا غفلت هم کافی است که منظور از غفلت، بیاحتیاطی است و این فرد باید مجازات شود.
ماده 668 قانون مجازات اسلامی مصوب 1375 که در آن گفتهشده هر اقدامی که تهدید علیه بهداشت عمومی شناخته شود از قبیل آلوده کردن آب آشامیدنی یا توزیع آب آشامیدنی آلوده، دفع غیربهداشتی فضولات انسانی و دام، ریختن مواد سموم کننده در رودخانه، زباله در خیابان، کشتار غیرمجاز دام و دیگر مسائل ممنوع است و مرتکبین طبق قوانین خاص مشمول مجازات شدیدتری نباشند، به حبس تا یک سال محکوم خواهند شد. منبع: ایسنا
.[1] فَعَلَيْهِ فِي اَلْبَلاَءِ مِنَ اَللَّهِ اَلصَّبْرُ فَرِيضَةً ، بحارالانوار، ج 68، ص 43، ح 41.
.[2] بحارالانوار، ج 74، ص 151، ح99.
[3] . بحارالانوار، ج 6، ص 122، ح5.
[4] . حشر: 9.
[5] . مائده: 32.
[6] . نساء: 1.
[7] . لقمان: 28.
[8] . بقره: 31.
[9] . فتح: 7.
[10] . حشر: 19.
[11] . شعراء: 80.
[12] . حجر: 29 و ص72.
[13] . ص: 75.