
به گزارش شبکه اجتهاد، آیتالله محمدجواد فاضللنکرانی، رئیس مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) در نشست علمی «پرسشهای فقهی عزاداری در دوران کرونا»، به بیان مباحثی در حوزه فقه عزاداری و کرونا پرداخت و نسبت میان لزوم سلامتی نفس با احیای شعائر حسینی را تشریح کرد. وی در این نشست که به همت مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی و هیأت اندیشهورز دین و سلامت حوزه علمیه خراسان برگزار گردیده، بیان داشت:
به عنوان مقدمه چند جمله بگویم؛ اولا کرونا یک قضیهای است که چندماه است همه جهان را فراگرفته و همه امور را تحتالشعاع خود قرار داده است و این ویروس تنها مربوط به حوزه سلامت نمیشود بلکه اقتصاد، اجتماعات، سیاست و همه امور را تحت تأثیر خود قرار داده است.
مهم آن است که در نظام جمهوری اسلامی ایران در ماه رمضان بسیاری از مجالس و اجتماعات به دلیل شیوع این ویروس منحوس کرونا تعطیل شد؛ الان هم این مسأله از یک طرف و مسأله برگزاری مجالس عزاداری برای امام حسین(ع) از طرف دیگر به عنوان مسألهای مهم مطرح شده است.
این مسأله نیز حائز اهمیت است که در این مدت روشن شد، بین علم و دین تعارضی وجود ندارد، چراکه بزرگان دین ما واقعیتهای علمی را میپذیرند و به مقتضای آن مناسک دینی نیز تنظیم میشود؛ در چند ماه گذشته برای مراکز علمی، سیاسی و مدیران سراسر جهان ثابت شد که حوزههای علمیه منکر واقعیتهای علمی و خارجی نیست بلکه به مقتضای وجود این واقعیتها، مناسک دینی و اجتماعات مذهبی تنظیم شده است.
همچنین باید بار دیگر تأکید کنیم که این حرف زده نشود که کرونا یک دروغ است یا یک چیزی است که خواستهاند آن را بیش از اندازه بزرگ کنند؛ چراکه در خارج کشور هم وجود دارد و هر روز اخباری از آن به دست میرسد؛. همچنین گفته نشود که مثلاً این ویروس در برخی مکانها مثل مساجد یا حرمها یا مجالس عزاداری نمیرود، این حرفهایی که در فضای مجازی زده میشود و گاهی به نام حوزه علمیه نیز گفته میشود هیچ پایه و اساس و ریشهای ندارد، همچنانکه بنابر نقل معتبر، پیامبر گرامی اسلام(ص) را به وسیله زهری که از سالها قبل به ایشان خورانده بودند به شهادت رساندند،[1] یا امام حسن مجتبی(ع) به وسیله زهر مسموم شدند و به شهادت رسیدند. اصلاً خود ائمه(ع) فرمودهاند: «همه ما یا مسموم میشویم یا به وسیله شمشیر به شهادت میرسیم».[2] بنابراین نمیتوان گفت این ویروس وارد مجالس اهلبیت(ع) نمیشود یا کسی که مبتلا هست به این بهانه که به دیگران سرایت نمیکند، وارد مجالس بشود. در انتفاضه عراق همه به خاطر داریم زمانی که صدام و سربازان منحوس او به حرم امیرالمؤمنین(ع) و امام حسین(ع) حمله کردند، چگونه این حرمهای مطهر را به گلوله بستند. پس اگر حرف شما درست باشد، این گلولهها نباید بر حرم اثر میکرد؛ از اینرو باید دانست که کرونا یک واقعیت است. البته از آن طرف به مجرد اینکه یک ویروس وجود دارد نباید مجالس امام حسین(ع) که اساس اسلام و انقلاب و هویت شیعه است ترک شود و این که بگوییم همه تنها در پای تلویزیون عزاداری و گریه کنند؛ قابل قبول نیست.
از طرف دیگر برخی در فضای مجازی مطرح میکنند که مباحث مربوط به عزاداری امام حسین(ع) و ائمه اطهار(ع) نباید وارد حوزه فقه شود که این هم حرف درستی نیست. این که عزاداری و کربلا و عاشورا را از فقه جدا کنیم، یک تحریف بسیار بزرگ در قضیه عاشوراست؛ همچنانکه وقتی ما بحث فقهی «جهاد ذبی»[3] را مطرح کردیم، آن را از قضیه عاشورا و امام حسین(ع) وام گرفتیم. حرکت امام حسین(ع) و قیام عاشورا اساساً یک بحث فقهی عمیق است و فقهای قدیم و جدید ما همه راجع به عزاداری نکات فقهی دقیقی گفتهاند.
آن آقایی که در فضای مجازی به فقها میتازد و میگوید: امام حسین(ع) آقا بالاسر نمیخواهد، هیچ چیزی از فقه نفهمیده است. مگر فقها و مراجع و بزرگان دین ما خودشان را خادمِ خدام امام حسین(ع) نمیدانند؟! بنابراین این یک حرف شیطانی است که میخواهند ذهن مردم را نسبت به حوزههای علمیه و علما خراب کنند. اساساً مشکل مردم این بود که امام حسین(ع) تصریح کردند: مردم، بنده دنیا هستند و دین لقلقه زبان آنهاست؛[4] یعنی امام حسین(ع) میفرمایند: مردم چون دین را کنار گذاشتهاند بدبخت شدهاند، حال ما بگوییم کاری به حلال و حرام در حوزه عزاداری نداشته باشیم؟! بله عشق به سیدالشهدا(ع) برزگترین و بالاترین محبتها و عشقهای جهان است؛ ولی عشق سرجای خود و رعایت همه جوانب دیگر نیز سرجای خود.
در پاسخ به این پرسش که اساساً برگزاری مراسمهای عزاداری به خودی خود و در شرایط عادی چه حکم شرعی دارد؟ باید گفت: روایات فراوانی در ارتباط با زیارت امام حسین(ع) داریم که مرحوم صاحب وسائلالشیعه در ابواب مزار، بابهای متعددی را در مورد زیارت حضرت سیدالشهدا(ع) مطرح کرده است.[5] بنابراین هر فقیهی که به این ابواب مراجعه کند، تأکید استحباب زیارت امام حسین(ع) را متوجه میشود؛ از جمله روایتی که میفرماید: «هر کس به زیارت امام حسین(ع) برود ملائکه تا لحظهای که به خانهاش برگردد، او را مشایعت میکنند؛ اگر مریض شود به عیادت او میروند و اگر بمیرد در تشییع جنازهاش شرکت میکنند[6]». یا روایتی که میگوید: «هرکس امام حسین(ع) را در کربلا زیارت کند گویا خدا را در بالای عرش الهی زیارت کرده است».[7] حتی صاحب وسائل جلوتر رفته و مسأله وجوب کفایی زیارت امام حسین(ع) را نیز مطرح کرده است؛[8] اصلیترین روایتی که وجوب را میرساند حدیثی از امام محمدباقر(ع) است که میفرمایند: «شیعیان ما را امر کنید به زیارت امام حسین(ع) که این زیارت بر هرکسی که ولایت او را پذیرفته است، واجب است[9]» به همین جهت جمعی از بزرگان از جمله مرحوم آیتالله گلپایگانی(ره) قائل به وجوب کفایی زیارت هستند.
اما سؤال این است که آیا میتوانیم عناوین زیارت را به موضوع مجلس عزاداری سرایت دهیم؟ در ارتباط با موضوع مجلس گرفتن یا احیای امر اهلبیت(ع) یا عزاداری بر امام حسین(ع) هفت عنوان مطرح میشود که اگر هم قائل به وجوب کفایی نشدیم باید استحباب مؤکد آن را بپذیریم:
عنوان اول مجموعه روایاتی است که ارزش و جایگاه «بکاء» و گریه بر امام حسین(ع) را نشان میدهد.
عنوان دوم مربوط به این است که عزاداری امام حسین(ع) از شعائر الهی و تعظیم شعائر هم واجب و لازم است.
عنوان سوم روایاتی است که تأکید میکند «رَحِمَاللَّهُ مَنْ أَحْيَا أَمْرَنَا»[10] و بدون شک مجلس امام حسین(ع) از مصادیق امر ائمه(ع) است که احیای آن مستحب است.
عنوان چهارم روایاتی است که میفرماید: «… يَفْرَحُونَ لِفَرَحِنَا وَ يَحْزَنُونَ لِحُزْنِنَا»[11] یعنی شیعیان ما کسانی هستند که در شادی ما اهل بیت(ع) شاد و در عزای ما، اندوهگین هستند که این عنوان هم بر مجلس امام حسین(ع) صدق میکند.
عنوان پنجم دستور خداوند به پیامبر اکرم(ص) در قرآن کریم است که «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى»،[12] وقتی از پیامبر(ص) سؤال شد که قربای شما چه کسانی هستند، فرمودند: «آنها علی و فاطمه و فرزندان ایشان هستند».[13] بنابراین بدون شک گرفتن مجلس برای حضرت سیدالشهدا(ع) از مصادیق مودت ذیالقربی است.
عنوان ششم وفاء به عهد است؛ امام هشتم شیعیان جهان، در مورد عهد و پیمانى که هر امامى بر گردن رهروان خود دارد، فرموده است:«…لِکُلِّ إِمَامٍ عَهْداً فِی عُنُقِ أَوْلِیَائِهِ وَ شِیعَتِهِ وَ إِنَّ مِنْ تَمَامِ الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ زِیَارَه قُبُورِهِمْ، فَمَنْ زَارَهُمْ رَغْبَه فِی زِیَارَتِهِمْ وَ تَصْدِیقاً بِمَا رَغِبُوا فِیهِ کَانَ أَئِمَّتُهُمْ شُفَعَاءَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَه؛[14]براى هر امامى به گردن شیعیان و هوادارانش پیمانى است؛ از جمله وفای به این پیمان، زیارت قبور آنان است. پس هر کس از روى رغبت و پذیرش، آنان را زیارت کند، امامان در قیامت شفیع ایشان خواهند بود». و مجلس گرفتن و عزاداری برای امام حسین(ع) بر اساس همین وفاى به عهد است.
عنوان هفتم همین است که عزاداری بر سیدالشهدا(ع) از مصادیق حبّ به امام حسین(ع) است که فرمود: «اَحَبَّ اللَّهُ مَنْ أَحَبَّ حُسَيْناً».[15]
بنابراین از این هفت دلیل به روشنی استحباب مؤکد زیارت امام حسین(ع) فهیمده میشود. اما نکته مهم آن است که به عنوان اولی عزاداری بر امام حسین(ع) مستحب مؤکد است و نمیتوانیم بگوییم اگر کسی به مجلس امام حسین(ع) نرفت دچار معصیت شده یا واجبی را ترک کرده است؛ اما به عنوان ثانوی در دنیای امروز که قوام، هویت و وجود شیعه و بقای اسلام به عزاداری است، وجوب پیدا میکند ولی وجوب آن کفایی است؛ یعنی اگر من به الکفایه در مجلس عزاداری شرکت کنند از عهده دیگران ساقط میشود.
برخی اعتقاد دارند که کیفیت عزاداری در گذشته باید همچنان ادامه داشته باشد؛ یعنی اهمیت عزاداری بر امام حسین(ع) تا حدی است که نباید از شکل و شمایل قبل عدول کرد؛ مثلاً آیا باید همچنان مجالس با شلوغی زیاد زیر فضای بسته برگزار شود؟! آنچه از کلمات فقها استفاده میشود این است که بر هر مسلمان و شیعهای لازم است که عزاداری کند ولی کیفیت آن به اختلاف ازمنه و امکنه و شرایط و عرف هرجایی مختلف میشود. نمیتوانیم بگوییم هرکسی به دلیل فرار از گرفتاری به کرونا وارد مجلس امام حسین(ع) نمیشود، پس شور حسینی ندارد! امروز دین نمیگوید که شور حسینی یعنی تجمعات غیرصحیح برای عزاداری؛ بلکه باید ضوابط رعایت شود و خالصانه انجام شود و هرچه ادب و خضوع انسان بیشتر شود ارزش بیشتری دارد. البته در برخی روایات تا ۱۲ عنوان برای نوع عزاداری مطرح شده که نوحه، فریاد و گریه ترغیب شده است.
شکی نیست که عقلاً و شرعاً حفظ جان خود و دیگران واجب است، از طرف دیگر متخصصان امور بهداشتی دستوراتی در ارتباط با برگزاری مجالس عزاداری دادهاند؛ حال آیا کسی میتواند به عنوان تعظیم شعائر حسینی و اموری از این دست جان خود و دیگران را با رعایت نکردن ضوابط و پروتکلها به خطر بیاندازد؛ به عبارت دیگر در تزاحم بین وجوب حفظ جان و تحقق شعائر حسینی کدام یک ارجح است؟ اولا باید بدانیم که در این حوزه خلطها و اشتباهات زیادی صورت میگیرد.
عزاداری یک امر مستحب مؤکد است که گفتیم در زمانه ما به عنوان ثانوی وجوب کفایی هم دارد؛ از طرف دیگر وجوب حفظ نفس عقلی و شرعی است و هیچ شکی در آن نیست و اساساً دین ما دینی است که کاملاً بر طبق ضوابط و ملاکهای عقلی بنانهاده شده است و از این رو حفظ جان را جز در برخی موارد نظیر جهاد یا دفاع با شرایط خاص خودش، واجب شمرده است.
بحثی که این جا وارد شده است موضوع «نفی ضرر» است که در قالب قاعده «لا ضرر و لاضرار فی الاسلام» مطرح میشود، که میگویند: اگر میبینی با رفتن به مجلس امام حسین(ع) متحمل ضرر میشوی یا احتمال عقلایی میدهی که مرضی بر جان تو عارض میشود حق شرکت نداری؛ اما عرض میکنیم قاعده لاضرر هرچند یک قاعده مسلم فقهی است ولی از این جهت که خود انسان متحمل ضرر شود، ارتباطی به موضوع ما ندارد؛ بلکه مربوط به جایی است که بخواهد به دیگری ضرر وارد کند. این قاعده میگوید: اگر حکمی از احکام الهی از وجوب یا حرمت مستلزم ضرر شد، از انسان برداشته میشود. بله در عبارت «لاضرار» اگر آن را به معنای ضرر رساندن به دیگری بدانیم از این جهت به بحث ما ارتباط دارد، که در این صورت ما هم میگوییم اگر فردی مرض مسری مثل کرونا دارد و با حضورش در مجلس امام حسین(ع) باعث گرفتاری دیگران میشود، بدون شک حق شرکت ندارد و شرکت او در این مراسمات حرام است و اگر برود و موجب بیماری دیگران بشود ضامن است.
در قاعده لاضرر بحث میشود که آیا علم به وقوع ضرر لازم است یا ظن معتبر لازم است یا و لو ظن غیر معتبر هم باشد کافی است؟ عدهای مثل مرحوم صاحب جواهر این مسأله را تقویت میکند که هرجا خوف ضرر هم باشد، هرچند علم و ظن هم نباشد، انسان نباید به سمت آن برود. اما باید توجه داشت که مسأله خوف ضرر با موضوع قاعده لاضرر تفاوت میکند و یک مسأله دیگری است. مثلا شما اگر احتمال هرچند خیلی ضعیف بدهید که در غذا سم ریخته شده است حق خوردن آنرا ندارید و لازم نیست ک علم یا ظن به آن داشته باشید. از اینرو عرض میکنیم که در فقه گاهی این مسائل با هم خلط میشود؛ الان از مراجع تقلید سؤال میکنند، جایی که احتمال عقلایی میدهیم که ویروس کرونا وجود داشته باشد، حق شرکت داریم؟ آنها هم میگویند خیر. درست هم میگویند. ولی ما میگوییم اگر ضوابط و پروتکلها رعایت شود این احتمال آن قدر ضعیف میشود که دیگر عقلایی نیست و نمیتوان به آن اعتماد کرد.
مراجع تقلید اصلاً بر همین اساس تأکید زیادی بر رعایت مسائل بهداشتی دارند، بنابراین اسلام میگوید: در جاییکه خوف ضرر میدهید وارد نشوید و اجتناب کنید. ولی گاهی مقصود مهم است چون ما یکسری ادلهای آوردیم که ثابت شد عزاداری از افضل قُربات است و مستحب مؤکد بلکه به عنوان ثانوی واجب کفایی است، از طرف دیگر حفظالنفس هم لازم است. حال اگر پروتکلها رعایت شود خوف ضرری وجود نخواهد داشت و این امر به این اندازه مهم یعنی عزاداری باید پابرجا باقی بماند. پس به طور کلی قاعده لاضرر جریان ندارد و بحث خوف ضرر هم با وجود رعایت مسائل بهداشتی، منتفی است.
از طرف دیگر برخی میگویند: در موضوع مورد بحث ما تزاحم مطرح است یعنی از یک طرف عزاداری را داریم که مستحب است و از طرف دیگر حفظ جان را داریم که واجب است و مستحب در برابر واجب تاب استقامت ندارد و کنار میرود. ما گفتیم که عزاداری امام حسین(ع) از عنوان ثانوی وجوب کفایی دارد؛ حال باز هم شاید گفته شود از طرفی القای نفس در تهلکه حرام است و حفظ نفس واجب است و یکطرف هم وجوب ثانوی عزاداری امام حسین(ع) وجود دارد؛ پس تزاحم میشود و باید سراغ مرجحات باب تزاحم برویم در حالیکه اینجا تزاحم واقع نمیشود چون تزاحم در جایی است که جمع بین این دو ممکن نباشد در حالیکه این جا امکان دارد، یعنی یک فرد میتواند به خوبی عزاداری کند و رعایت ضوابط بهداشتی را بکند و جان خود را حفظ کند بنابراین اصلا مرجحات باب تزاحم مطرح نمیشود.
باز این نکته مطرح است که آیا اینجا تعارض هست؟ برخی در کتب فقهی خود گفتهاند مثلاً استحباب زیارت حضرت رضا(ع) آیا مقید به مسأله عدم وجود خوف میشود یا نه؟ در اینجا تعارض و تقییدی وجود ندارد چون حفظ نفس و زیارت امام رضا(ع) یا عزاداری در عالم جعل تعارضی با هم ندارند که بخواهد یکی مقید در دیگری شود. اینکه میگویند «الجمع مهما امکن»، در باب تعارض است و ربطی به تزاحم ندارد، بنابراین اینجا نه تزاحم است چون جمع ممکن است و نه تعارض است چون تنافی در عالم جعل ندارد. حال اگر کسی بداند یا احتمال عقلایی بدهد که اگر به مجلسی برود کرونا میگیرد یا به دیگری انتقال میدهد؛ اگر میداند که انتقال میدهد که قطعاً حرام است و ضامن است. اگر کسی گفت که من میروم و احتمال میدهم که مبتلا شوم و اگر خدایی ناکرده مبتلا شد آیا ثواب عزاداری او کالعدم میشود؟ خیر در اینجا هم ثواب عزاداری را برده و هم گناه کرده که میدانسته مرتکب میشود ولی رفته است مثل کسیکه در حال نماز به نامحرم نگاه میکند که هم از ثواب نماز برخوردار شده و هم از باب نگاه به نامحرم اگر توبه نکند، عقاب میشود.
بنابراین میتوان گفت در اینجا باب اجتماع امر و نهی مطرح میشود و اصلا تزاحمی نیست. حتی اگر بگوییم تزاحم هست در شرایطی که دشمنان کمر به نابودی دین بستهاند و عزاداری یکی از اصلیترین سنگرهای تشیع و دین به حساب بیاید، آن وقت حتی بر حفظ جان هم مقدم میشود و از طرف دیگر تعارضی هم وجود ندارد بلکه اجتماع امر و نهی است؛ یعنی یک امر به عزاداری داریم و یک نهی به عدم مریض شدن که فرد میتواند در اینجا هم ثواب کند و هم گناه، یعنی اگر میداند که موجب سرایت میشود و برود خطا و گناه کرده ولی ثواب عزاداریاش محفوظ است.
برخی در فضای مجازی میگویند: حرمها و مجالس امام حسین(ع) و زیارتگاهها خودشان شفاخانه هستند و اصلاً بیماری و موضوعاتی مثل کرونا در حرمها و مجالس امام حسین(ع) راه ندارد! بله ائمه اطهار(ع) دارای مقامات بسیار زیادی هستند؛ آنها به حال و گذشته و آینده آگاهند، یکی از مقامات آنها در زمان حیات و پس از شهادتشان همین است که به اذن خدا مریضها را شفا میدهند، اما باید بدانیم این شفای مریض در حالت عادی نبوده بلکه وقتی است که آنها بخواهند کرامت و معجزهای از خود نشان بدهند.
اساساً زندگی ائمه اطهار(ع) بر اساس علم لدنی آنها نبوده است بلکه بر اساس علم عادی بشر بوده؛ همچنانکه میشد گاهی یکی از ائمه از اطرافیان خود سؤال میکردند: « فلانی کجاست؟» یعنی از علم انسان عادی استفاده میکردند در حالیکه اگر میخواستند، میتوانستند از علم لدنی خودشان استفاده کنند و بدانند که کجاست. بنابراین ائمه اطهار(ع) در زندگیشان مثل دیگران بودند، گرسنه و تشنه میشدند و حتی وقتی مریض میشدند سراغ پزشک میرفتند. تا جاییکه خود امیرالمؤمنین(ع) وقتی ضربت خوردند، دستور دادند که طبیب مسیحی بالای سر ایشان حاضر شود. بنابراین کسانیکه میگویند: حرم، دارالشفاست، آیا خود ائمه(ع) میگفتند وقتی مریض شدید نزد پزشک نروید و فقط سراغ ما بیایید؟! آیا اصحاب ائمه وقتی مریض میشدند اول سراغ طبیب میرفتند یا سراغ امام؟! این که بگوییم هرکس ویروس گرفته کافی است به حرم اهلبیت(ع) برود و خود را قرنطینه نکند یا وارد مجلس اهل بیت(ع) شود! این جز تحقیر اهلبیت(ع) و امام حسین(ع) چیز دیگری نیست. ائمه(ع) معدن علم هستند ولی شاگردان خودشان را نزد اساتید دیگری حتی از مذاهب دیگر میفرستادند؛ امام معصوم واسطه در توحید و قرب به خداست و نباید با مسائل کوچکی مقام آنها را تحقیر کنیم. اینها دین را موهوم میکند و با ادله و منابع ما سازگاری ندارد. همچنان که فقهای ما دستور دادهاند که اگر انسان بیماری با وارد شدن به جامعه موجب بیماری دیگران شد، ضامن است و اگر دیگران بمیرند باید دیه هم بپردازد. چون فقه به وضوح میگوید: اگر کسی مرض مسری دارد حق مبتلا کردن دیگران را ندارد.
پینوشتها:
[1]. در برخی روایات آمده است که غذای مسموم، پیامبر(ص) را از مسموم بودن خود اینگونه آگاه کرده است«يَا رَسُولَاللَّهِ لَا تَأْكُلْنِي فَإِنِّي مَسْمُومَة».( بحارالأنوار، ج17، ص 295) و امام حسن مجتبی(ع) فرموده است«يَا قَوْمِ إِنِّي أَمُوتُ بِالسَّمِّ كَمَا مَاتَ رَسُولُ اللَّهِ ص». بحارالأنوار، ج43، ص 327
[2]. «مَا مِنَّا إِلَّا مَسْمُومٌ أَوْ مَقْتُولٌ». همان، ج27، ص 217، ح19.
[3] . جهاد برای دفاع از کیان اسلام (یا جلوگیری از استیلا بر سرزمین مسلمانان)، واجب عینی است که منوط به اذن امام(ع) نبوده و در آن تفاوتی میان مرد و زن، بیمار و سالم وجود ندارد. این نوع جهاد را جهاد ذبی گویند. محمدجواد فاضل لنکرانی، جهاد ذبّی(دفاع از کیان اسلام).
[4] . «النَّاسُ عَبِيدُ الدُّنْيَا وَ الدِّينُ لَعِقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ». بحارالأنوار ، ج44، ص383.
[5]. صاحب وسائلالشیعه، باب ۳۷ از أَبْوَابُ الْمَزَارِ وَ مَا يُنَاسِبُه را با عنوان «بَابُ تَأَكُّدِ اسْتِحْبَابِ زِيَارَةِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ (ع) وَ وُجُوبِهَا كِفَايَة». (وسائلالشيعه، ج14، ص409). و باب ۴۴ را «بَابُ وُجُوبِ زِيَارَةِ الْحُسَيْنِ وَ الْأَئِمَّةِ (ع) عَلَى شِيعَتِهِمْ كِفَايَة» گذاشته است. وسائلالشيعة، ج14، ص 443.
[6].. «وَ شَيَّعَهُ الْمَلَائِكَة». بحارالأنوار، ج96، ص10، ح8.
[7].«مَنْ زَارَ الْحُسَيْنَ(ع) يَوْمَ عَرَفَةَ كَانَ كَمَنْ زَارَ اللَّهَ فِي عَرْشِهِ» كاملالزيارات، ص172، ح9 باب 90.
[8]. وسائلالشيعه، ج14، ص443، باب44 بَابُ وُجُوبِ زِيَارَةِ الْحُسَيْنِ وَ الْأَئِمَّةِ ع عَلَى شِيعَتِهِمْ كِفَايَة.
[9].«مُرُوا شِيعَتَنَا بِزِيَارَةِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ(ع) فَإِنَّ إِتْيَانَهُ مُفْتَرَضٌ عَلَى كُلِّ مُؤْمِنٍ يُقِرُّ لِلْحُسَيْنِ بِالْإِمَامَةِ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ». بحارالأنوار، ج98، ص3، ح8.
[10]. بحارالأنوار، ج2، ص151، ح30.
[11]. همان، ج44، ص287، ح26.
[12]. شوری:23.
[13].«مَنْ قَرَابَتُكَ الَّذِينَ افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَيْنَا مَوَدَّتَهُمْ؟ قَالَ(ص): عَلِيٌّ وَ فَاطِمَةُ وَ وُلْدُهُمَا». بحارالأنوار، ج23، ص241، ح12.
[14]. همان، ج97، ص 116، ح1.
[15]. همان، ج37، ص74.