
اشاره
مصطفی ملکوتیان دکترای علوم سیاسی از دانشگاه تربیت مدرس و استاد تمام دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران است. «انقلاب اسلامي»، «انقلابهاي متعارض معاصر»، «بازخواني علل وقوع انقلاب اسلامي در سپهر نظريه پردازيها»، «جغرافيا وسياست»، «سيري در نظريه هاي انقلاب»، «معرفي و نقد و ارزيابي نظريههاي مربوط به زمينهها و علل وقوع پديده انقلاب»، «يورشهاي تبليغاتي آمريكا در جنگ ويتنام» از آثار منتشر شده اوست.
نظر به آشنایی و ارتباط دکتر ملکوتیان با گروه معارف اسلامی دانشگاه و نیز تدریس ایشان در دانشگاه معارف اسلامی، نقطه نظرات این استاد فرهیخته را درباره دروس معارف اسلامی در دانشگاهها جویا شدیم. با سپاس از ایشان.
معارف
درآمد
در حالی که در سال وقوع انقلاب اسلامی تنها حدود یکصد و پنجاه هزار نفر در دانشگاهها و مراکز آموزش عالی کشور مشغول تحصیل بودند، این رقم به تدریج با گسترش آموزش عالی افزایش چشمگیری یافت و امروزه به حدود چهار میلیون نفر افزایش یافته است که درصد قابل توجهی از جمعیت کشور است. این جمعیت علاوه بر تداوم در عین تغییر افراد، به دلیل ورود به جمعیت خواص کشور بر مجموعه شرایط حال و آینده کشور نیز بسیار تأثیرگذار و دارای نقشی تعیین کننده در تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشور است. بنابراین منطقی است که توجه شایسته و کافی به این گروه مهم(دانشجو) صورت گرفته و تلاشهای مجدانهای برای ایجاد سلامت فکری، فرهنگی و عقیدتی در محیط دانشگاهها انجام پذیرد.
با پیروزی انقلاب اسلامی و باز شدن فضای سیاسی در کشور، دهها گروهک سیاسی وابسته به بیگانگان نیز ظهور کردند و به ویژه در دانشگاهها به فعالیت پرداختند. این گروهکها در عملیاتهای مختلف ضدانقلاب وارد شده و آزادی را وسیلهای برای مقابله با آرمانهای ملت و انقلاب قرار دادند.
اهداف دروس معارف
هدف از ارائه دروس معارف اسلامی در دانشگاهها آشنا نمودن دانشجویان با مبانی دینی و آرمانهای انقلاب اسلامی، ایجاد روحیه فداکاری و امید و خودباوری و اعتماد به نفس در میان جوانان بر مبنای آرمانها و ارزشهای انقلابی و ایجاد فضای معنوی و اخلاقی در آنها و تحقق «دانشگاه اسلامی» بوده است. به علاوه، ارائه این دروس میتواند در گشودن راه به سوی ارائه نظریههای علوم انسانی - بومی و اسلامی کمک نماید.
در ارزیابی نتایج به دست آمده از ارائه این دروس باید گفت که به طور طبیعی، هرگونه تلاش در زمینه جامعهپذیری سیاسی، آموزش ارزشها و هنجارها به نسلهای جدید، قرین موفقیت است. البته میزان موفقیت بستگی به چگونگی آموزش و عوامل آن دارد. هر قدر روند مربوط با کفایت و کاملتر باشد موفقیت بیشتر خواهد بود.
اضافه بر آن، دروس معارف اسلامی و استادن آن در دانشگاهها ملجأ و پناه نسلهای دانشگاهی در مقابل هجوم اندیشههای غربی و هجوم رسانههای بیگانه بوده است. آنها توانستهاند در مقابل این هجوم سدی نیرومند ایجاد کنند و به خط مقدم مبارزه و ایستادگی در مقابل آن اندیشهها تبدیل شوند. همچنین این دروس و استادان آن در طرح علوم انسانی اسلامی و بومی که گامهای نسبی خوبی نیز تاکنون در این زمینه برداشته شده است، نقش داشتهاند.
اثربخشی دروس معارف
برای درک اهمیت دروس معارف اسلامی در دانشگاهها کافی است یک لحظه فکر کنیم اگر این دروس نبود چه وضعی پیش میآمد. اهمیت مسئله زمانی مشخص میشود که بدانیم در هر نیمسال تحصیلی هزاران ساعت تدریس این دروس در کنار دروس همه رشتههای تخصصی صورت میپذیرد و همه دانشجویان ملزم به گذراندن آنها در دوره کارشناسی هستند.
باید به این نکته توجه شود که با توجه به توسعه آموزش عالی و ورود بسیاری از دانشجویان به دورههای تحصیلات تکمیلی، در صورتی که امکانات آن از قبیل استادانی چیره دست و توانا فراهم باشد، گذاردن این دروس برای این دورهها البته با سطح و کیفیت بالاتر، مفید و بسیار مؤثر خواهد بود.
امروزه در دانشگاهها قشر بزرگی از دانشجویان را بسیار معتقد و همراه ارزشهای انقلابی میبینیم، مطمئناً نقش این دروس در این امر جدی و تأثیرگذار بوده است. این دروس حتی در سایر دانشجویان نیز تأثیر نموده و از بروز گرایشات انحرافی در آنها جلوگیری نموده است.
تأثیربخشی این دروس البته نباید مانع از آسیبشناسی آنها گردد. واضح است که مهمترین تأثیربخشی زمانی صورت میگیرد که عناصر مختلف مربوطه بر مبنای یک راهبرد منطقی و حساب شده و حتی زماندار ساماندهی و به کار گرفته شوند و یک نظام ارزشیابی باز خورد و نیز دائماً نتایج به دست آمده را جهت انجام تغییرات لازم اعلام دارد.
بهترین تأثیربخشی دروس معارف اسلامی زمانی است که هر یک از عناصر مختلف آن یعنی مقررات و نظام دانشگاهی، متن درسی و استادان از شرایط لازم و کفایت برخوردار باشند؛ به ویژه نقش استادان حتی بیش از دو عامل دیگر حائز اهمیت است.
ضرورت تربیت استاد معارف
به تجربه ثابت شده که مشهور شدن یک استاد به توانایی علمی در همراهی عقیدتی دانشجویان با وی بسیار تأثیرگذار است. استادانی که برای پاسخ به هر سئوال علمی زمینه درسی خود آمادگی کامل دارند و شبهات مطرح را با بیان حجمی بالا از مطالب دیدگاهها پاسخ میدهند، دارای شهرت علمی میشوند و در دانشگاه و در بین دانشجویان جایگاه ویژهای مییابند. همچنین استادانی که روش تدریس جذاب و با کفایتی دارند، میتوانند تا حدودی چنین جایگاهی را به دست آورند. بنابر این اهتمام به تربیت و پذیرش اساتید توانا و مبرز یکی از شرایط اولیه کسب موفقیت در این دروس است.
یک نکته مهم در مورد استادان دروس معارف اسلامی در دانشگاهها این است که گاهی دیده میشود که آنها در مقایسه با دروس تخصصی، درس معارف را خیلی سهل و ساده با متونی آسان و آزمون نهایی راحت و دادن نمره عالی به دانشجویان برگزار میکنند! این روش ما را به نتیجة دلخواه نمیرساند و دانشجو با حفظ صفحاتی محدود به نمره دلخواه میرسد و بسا ممکن است پس از سپری شدن امتحان، مطالب و استدلالها و متون درسی را فراموش کنند. برای حل چنین مشکلاتی لازم است که نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در هر دانشگاه یا مرکز آموزش عالی نظارت مستمر و تشکل جلسه با استادان، ضوابطی را تدوین و اجرا نماید. فراموش نکنیم که هر راهبرد و برنامهای زمانی ما را به بهترین نتیجه خواهد رساند که با ضمانت اجراها – از جمله نظام تشویق و تنبیه – همراه باشد.
به علاوه برخورداری استادان دروس معارف از امتیازات اعضای هیأت علمی رسمی دانشگاهها (امنیت شغلی، استخدامی نظام ترفیع و ارتقاء و...) در ارتقای کیفیت آموزشی و کسب نتایج بهتر مؤثر میباشد.
سرفصلها و زیرفصلهای متون درسی
اهمیت متون درسی نیز واضح و آشکار است. باید به طور دائم متون درسی موجود مورد ارزیابی و در صورت نیاز مورد تجدید نظر و اصلاح قرار گیرند. در این رابطه وجود مرکزی علمی و تخصصی که بتواند سرفصلهای مورد نیاز هر درس را در شرایط در حال تغییر پیشنهاد نماید لازم است. خوشبختانه تولید محتوا در کشور در کتابها و مقالات به صورت روزمره توسط نویسندگان و صاحبنظران در حال انجام است، آنچه یک نیاز فوری است شناسایی و انتخاب و معرفی کتابها و مقالات مرتبط با سرفصلهای پیشنهادی فوق است. البته در این مرحله، باید با بهرهگیری از این کتابها و مقالات، متن یا متون درسی ویژه هر درس تدوین و نوشته شود. به عنوان مثال، در درس ریشههای انقلاب اسلامی امروزه، حداقل، توجه به موضوعات زیر ضروری است:
1. مبانی عقیدتی و آرمانهای انقلاب اسلامی در مقایسه با سایر انقلابهای معاصر؛
2. دستاوردها و نتایج داخلی و بینالمللی انقلاب اسلامی؛
3. رژیم پهلوی (استبداد، وابستگی، عقب ماندگی)؛
4. عوامل اقتدار انقلاب و نظام.
این روش یعنی مشخص نمودن موضوعات اصلی مورد نیاز، میتواند برای همه درسهای معارف اجرا گردد. در این رابطه در هر درس پس از مشخص شدن سرفصلها و زیرفصلهای لازم، ابتدا باید منابع متعدد موجود، مشخص و به استادان درس معرفی گردد و سپس متن درسی شایسته نوشته شود.
به طور خلاصه:
1. هر گونه تلاش برنامهریزی شده در رابطه با دروس معارف قرین موفقیت میباشد.
2. تأثیر بخشی دروس معارف اسلامی تا کنون و در آینده امری بدیهی مینماید.
3. برای تأثیربخشی کامل، ایجاد یک مرکز تخصصی نظارت و بازخورد به منظور ارزشیابی استادان و متون درسی و تدوین متون درسی جدید و... مورد نیاز است.
سوتیتر
آنچه نیاز فوری است شناسایی و انتخاب و معرفی کتابها و مقالات مرتبط با سرفصلهای پیشنهادی دروس معارف است است. البته باید با بهرهگیری از کتابها و مقالات مرتبط موجود، متن یا متون درسی ویژه هر درس تدوین و نوشته شود. به عنوان مثال، در درس ریشههای انقلاب اسلامی امروزه، حداقل، توجه به موضوعات زیر ضروری است: 1.مبانی عقیدتی و آرمانهای انقلاب اسلامی در مقایسه با سایر انقلابهای معاصر؛ 2.دستاوردها و نتایج داخلی و بینالمللی انقلاب اسلامی؛ 3.رژیم پهلوی (استبداد، وابستگی، عقب ماندگی)؛ 4.عوامل اقتدار انقلاب و نظام. این روش یعنی مشخص نمودن موضوعات اصلی مورد نیاز، میتواند برای همه درسهای معارف اجرا گردد. در این رابطه در هر درس پس از مشخص شدن سرفصلها و زیرفصلهای لازم، ابتدا باید منابع متعدد موجود، مشخص و به استادان درس معرفی گردد و سپس متن درسی شایسته نوشته شود.