
درآمد
انقلاب اسلامی ایران از بزرگترین رخدادهای اجتماعی قرن معاصر است که در جهانی سراسر تغییر و تحول، تا حدودی مرزهای طبیعی جوامع را درنوردیده و سرنوشت بومی برخی ملتها را به هم پیوند زده است. پدیدهای با این عمق و وسعت نه تنها نهادها و نظامهای یک ملت و سرنوشت تاریخی آن را در مسیر تغییر بنیادین قرار داده است بلکه دامنه آن بسی فراتر رفته و ملتهایی را در سمت و سوی شکلدهی سامانی تازه و دنیایی نو، به جریان انداخته است. اکنون که انقلاب اسلامی به مرز چهل سالگی خود رسیده، پیدایش چالشها و نمود موانع کوچک و بزرگ و وجود برخی مشکلات، موجب طرح شبهاتی در خصوص میزان کارآمدی نظام جمهوری اسلامی گردیده است. از این روی بررسی میزان کارآمدی نظام به مثابه رسالتی فراگیر برای شناختی درست و درکی جامع و بررسی دستاوردهای آن پس از گذشت چهل سال ضروری رخ مینماید.
چند نکته ضروری
پیش از ورود به بحث کارآمدی، توجه به چند نکته، ضروری است:
1. کنارگذاشتن آرمانگرایی و ذهنگرایی محض و توجه به واقعیتها: در بررسی کارآمدی نظام باید واقعیتهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی چه در محیط داخلی و چه در محیط بینالملل در نظر گرفته شده و از آرمانگرایی محض و آرمانزدگی پرهیز گردد. همچنین در بحث کارآمدی باید بدین نکته توجه داشت که اجرا یا عدم اجرای آن چه که افراد از نظام در نظر دارند، نشانه کارآمدی یا عدم کارآمدی نظام نیست بلکه اجرا یا عدم اجرا، بستگی به اراده انسانها و اقبال اجتماعی دارد.
2. تفکیک میان ساختار نظام و مدیریت اجرایی: در بررسی کارآمدی نظام باید میان ساختار نظام و مدیریت اجرایی کشور تفکیک قائل شد. پارهای از مشکلات، معلول برخی سوء مدیریتهای مسئولین است و نباید این نوع مشکلات را به ساختار نظام ارتباط داد و در نهایت به ناکارآمدی نظام رسید.
3. توجه به تبلیغات و سیاهنماییهای فراوان دشمنان: در آستانه چهل سالگی انقلاب، متاسفانه سیاهنماییهای فراوانی بر ضد آن در عرصه رسانهای صورت میگیرد که نه تنها با واقعیات مطابق نیست بلکه در بسیاری از مواقع جنبه اغراق و حتی دروغ نیز پیدا میکند. این سیاهنماییها در کنار برخی سوءمدیریتهای داخلی، موجب شده دشمنان نظام طوری القا کنند که کل دوران استقرار نظام جمهوری اسلامی سیاه و تاریک بوده و اوضاع آینده ایران مبهم است! این تبلیغات سوء موجب بررسی کارآمدی نظام شده است؛ والّا با اندک مقایسه ایران قبل از انقلاب و پس از آن، کارآمدی نظام جمهوری اسلامی ایران قابل مشاهده است.
4. توجه به نسبی بودن بحث کارآمدی: کارآمدی امری مطلق نیست. از آنجا که هر پدیده، اهداف، امکانات و موانع خاص خود را دارد، به راحتی میتوان به نسبی بودن کارآمدی پی برد؛ از این رو کارآمدی هر پدیده، مخصوص خود آن است. از این گذشته با توجه به این که اهداف، امکانات و موانع یک پدیده خاص نیز میتواند تغییر کند، کارآمدی هر پدیده خاص نیز میتواند تغییر کند. کارآمدی هر پدیده خاص در حالات و شرایط گوناگون متفاوت است.[1]
مؤلفه کارآمدی نظام
در خصوص بررسی و سنجش کارآمدی نظام، نظریههای مختلفی مانند نظریه «توفیق»، «نظاموار» و «رضایت» وجود دارد که معمولاً کارآمدی نظام بر اساس این نظریهها سنجش میشود. با توجه به اینکه نظریات فوق دارای اشکالات و نقایصی هستند، به نظر میرسد بهترین شیوه برای بررسی کارآمدی نظام توجه به اهداف، امکانات و موانع باشد. آنچه در بررسی کارآمدی نظام مهم و ضروری است توجه به امکانات و موانع است. اینکه نظام از چه امکاناتی برخوردار بوده و چه موانعی پیش رو داشته است، میتواند شیوه عقلانی و صحیح برای بررسی هر نوع کارآمدی باشد. بنابراین کارآمدی نظام جمهوری اسلامی نیز بر این اساس بررسی میگردد:
کارآمدی= اهداف + امکانات+ موانع
اهداف
اهداف نظام جمهوری اسلامی ایران، برگرفته از جهانبینی و نظام ارزشی اسلام ناب محمدی است.[2] هر چند با مروری بر جریانات تاریخ انقلاب و شعارها و جهت و موضعگیریهای مردم و رهبران، میتوان اهداف این نظام را برشناخت، اما در اصل دوم و سوم قانون اساسی به صراحت اهداف نظام بیان شده است؛ که از آن جمله میتوان به: ایجاد محیط مساعد برای رشد اخلاقی، بالابردن سطح آگاهی عمومی، طرد کامل استعمار و استبداد، تقویت بنیه دفاعی کشور، ایجاد نظام اداری صحیح، پیریزی اقتصاد صحیح و عادلانه، تامین خودکفایی، و تنظیم سیاست خارجی کشور بر اساس معیارهای اسلام اشاره کرد.
امکانات
نظام جمهوری اسلامی از امکانات مختلفی بهرمند بوده است:
الف. امکانات مادی: ایران به لحاظ منابع طبیعی از غنیترین کشورهای جهان و از جهت موقعیت جغرافیای سیاسی، از بهترین موقعیتها برخوردار و به لحاظ تنوع آب و هوایی، خاک، دسترسی به آب، زمین، و بهرهمندی از هوش طبیعی، از کشورهای خوب جهان است.
ب. امکانات غیرمادی: در این خصوص به طور گذرا میتوان به: پیشینه تمدنی و تاریخی، غنای فرهنگی، مشروعیت و مقبولیت بالا، مبانی اندیشهای سازگار، نیروی انسانی متعهد و... اشاره کرد.
موانع
موانع، رسیدن به اهداف نظامها را با چالش مواجه میسازند. بیان و یا عدم بیان موانع، تاثیر مستقیم در اثبات کارآمدی هر نظامی از جمله نظام جمهوری اسلامی ایران دارد؛ امری که مقام معظم رهبری نیز بدان اشاره دارند:
«همه این پیشرفتها در حالی انجام گرفته است که دشمنان ما-یعنی آمریکا و هم پیمانان آنها در مسائل سیاسی و اقتصادی- به طور مداوم ما را تهدید کردند، مدام به ما گفتند محاصره اقتصادی میشوید، پیوسته گفتند از گرسنگی میمیرید، دائم گفتند راه سازندگی در این کشور بسته خواهد شد، و دهها تهدید دیگر.»[3]
در مسیر تحقق اهداف انقلاب، موانع متعددی به وجود آمد که به برخی از آنها اشاره میشود:
1. جنگ تحمیلی: جنگ هشت ساله عراق بر ضد جمهوری اسلامی ایران، یکی از مهمترین و طولانیترین جنگها در دوره معاصر به شمار میرود؛[4] که از بدو پیروزی، انقلاب را درگیر خود کرد. مهمترین مسئله در این دوران مدیریت جنگ تحمیلی و دفاع از انقلاب و کیان جمهوری اسلامی بود و به همین دلیل نیز میتوان عنوان «تنازع بقاع» را بر این دوره اطلاق کرد.[5] در این دوره، بخش عمده نیروها و امکانات مادی و انسانی کشور معطوف به جنگ بود؛ که در نهایت با پذیرش قطعنامه 598 از سوی ایران و به دنبال عقبنشینی عراق خاتمه یافت.
جنگ تحمیلی آثار و پیامدهای مختلفی داشته است. از پیامدهای جنگ میتوان به این موارد اشاره کرد: از دست رفتن هزاران نفر از بهترین و وفادارترین و کارآمدترین نیروهای کشور، تخریب بسیاری از تأسیسات زیربنایی مانند بنادر، صرف هزینههای بسیار برای پشتیبانی از دفاع، ایجاد مشکلات عدیده اقتصادی و اجتماعی ناشی از جنگ مانند افزایش نرخ تورم، افزایش نرخ بیکاری و ... ؛ اما مهمتر از همه این موانع، «فرصتسوزی» برای اقدامات انقلابی در عرصههای مختلف اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بوده است. هشت سال جنگ مستقیم و همچنین سالها جبران خسارات ناشی از جنگ، بهترین زمان و فرصتهای ممکن را برای پیریزی و سیاستگذاریهای اهداف عالی انقلاب، از نظامِ نوپا گرفت. جنگ هشت ساله موجب شد روحیه انقلابی ایجاد شده، صرف دفاع از کشور شود و دیگر انقلاب نتواند برای رسیدن به اهداف خود زمینههای لازم را چنان که باید، به وجود آورد.
2. ترور شخصیتهای انقلاب: یکی دیگر از موانع بسیار مهم در تحقق کامل کارآمدی نظام اسلامی، مسئله ترور رجال و شخصیتهای موثر نظام در سالهای نخستین پیروزی انقلاب بوده است. ترور متفکران انقلاب و در رأس آنها علامه شهید مطهری، ترور رئیس ستاد ارتش انقلاب شهید سپهبد قرنی، انفجار دفتر نخست وزیری و شهادت رئیس جمهور رجایی و نخست وزیر باهنر، انفجار دفتر حزب جمهوری و شهادت 72 تن از اعضای برجسته انقلاب و در رأس آنها آیتالله بهشتی، ترور ائمه جمعه موثر استانهای حساس(شهدای محراب) و... نمونههای این اقدامات دشمن بود. این ترورها مانعی مهم در اندیشهسازی و عملیاتی کردن تفکر انقلابی در عرصههای مختلف محسوب میشد که در دراز مدت، تاثیر خود را نشان داد. به عبارت دیگر در این ترورها مهمترین گرانیگاهها/مراکز ثقل فکری انقلابی، از میان برداشته شد و نظام در برخی حیطهها خالی از افراد موثر انقلابی گشت.
3. میراث منفی: جمهوری اسلامی ایران پایانی بر دوهزار و پانصد سال رژیم شاهنشاهی و سرآغاز ورود مردم در تعیین سرنوشت خویش بوده است. متأسفانه حکومتهای پیشین، فرصتهای پیشرفت را از کشور گرفته و مشکلات فراوانی را ایجاد کرده بودند و کشوری را از جهات مختلف وابسته، محقّر، فقیر و عقب مانده از خود برجای گذاشتند. حضرت امام خمینی (ره) در اوایل پیروزی انقلاب فرمودند:
«اگر نگوييم دو هزار و پانصد سال، پنجاه سال تيشه برداشتند و بيل و كلنگ برداشتند و خراب كردند. مملكتى كه پنجاه سال خراب شده است كه نمىشود هشت ماه درست کرد.»[6]
بنابراین اگر کشور در خصوص طراحی و برنامهریزی و ایجاد بستر مناسب سیاسی و اقتصادی با مشکل مواجه است؛ بخشی از آن معلول میراث منفی و مخرب رژیمهای سابق است. سیستم اقتصادی ناکارآمد مهمترین میراث حکومتهای پیشین بوده است؛ که در انتها بدان اشاره خواهد شد.
4. روی کارآمدن دولتهایی با تفکر متفاوت: به دلایل مختلف پس از انقلاب دولتهایی مستقر شدهاند که در برخی از موارد دارای تفکرات متفاوت، حتی متفاوت از اصل انقلاب بودهاند؛ که طرز تفکر آنها موجب غفلت از اجرایی کردن اهداف انقلاب شده است. این مسئله از انتخاب مهندس بازرگان به نخست وزیری تا برخی دولتهای پس از آن مشهود بوده است. البته این امر در اصل لطمهای به کارآمدی نظام وارد نمیکند؛ زیرا اولاً نظام با آگاهی و سعه صدر، بستری را آماده نمود تا افرادای با افکار مختلف، با رأی و انتخاب مردم سیستم اجرایی کشور را به عهده بگیرند که در پارهای مباحث و مواقع، این دولتها روشهای متفاوتی را در رسیدن به اهداف انقلاب ارائه نمودهاند. ثانیاً با گذشت زمان میتوان اذعان نمود که در انتخاب برخی مسئولینِ چهار دهه نظام، ضرورتهای مختلفی وجود داشته است؛ که قابل تامل است.[7]
5. موانع خارجی: استعمار و استکبارستیزی، طرفداری از مظلومان و مستضعفان و آرمان تحقق حکومت جهانی اسلام، از سیاستهای راهبردی جمهوری اسلامی ایران بوده است که در متن قانون اساسی بدان اشاره شده است.[8] این سیاستها به طور طبیعی با سیاست کشورهایی که سالها نه تنها ایران بلکه کشورهای بسیاری را استعمار کردهاند، ناسازگار است. از این رو طی این چهل سال، آن کشورها همه توان و ظرفیتهای خود را علیه ج.ا.ا به کارگرفته و کوشیدهاند از طرق گوناگون با ایجاد موانع، مسیر حرکت انقلاب را کند یا برای آن مزاحمت ایجاد کنند. تفرقهافکنی میان ایران و کشورهای مختلف منطقه، تصویب قطعنامههای فراوان علیه ایران، تلاش برای بایکوت سیاسی ایران، حمایت و تقویت کشورها و گروههای ضد نظام، فعالیت شدید رسانهای علیه انقلاب، تهاجم فرهنگی، جنگ نرم و سایبری، جنگ اقتصادی و تحریمهای متعدد بینالمللی(که هنوز هم ادامه دارد) از جمله اقدامات ایذایی بیوقفه دشمنان این نظام بوده است.
کامیابیها و ناکامیهای جمهوری اسلامی
کامیابیهای نظام/ دستاوردها
با وجود همه چالشها و موانع متعددی که انقلاب اسلامی ایران با آن درگیر بوده است، اما توانسته به دستاوردهای کلانی در عرصههای مختلف دست یابد. اگر چه برشماری و بررسی تمامی دستاوردهای انقلاب در این نوشتار ناممکن است[9] اما تنها به عناوین برخی از این دستاوردها اشاره میگردد:
تاسیس نظام سیاسی دینی تحت عنوان مردمسالاری دینی و تقویت جایگاه سیاسی مردم، استقلال و آزادی و امنیت در این منطقه حساس و بحرانی، دستاوردهای معنوی و اخلاقی، دستاوردهای اقتصادی و افزایش رفاه اجتماعی، دستاوردهای علمی و فناوری در سطح جهانی، افزایش سیستم دفاعی کشور، انتقال حس خودباوری به ملتها، ایجاد نظم نوین در منطقه.
در میان دستاوردهای فوق، برقرای دموکراسی آن هم با رویکرد اسلامی و اصلاح معایب دموکراسی غربی با اضافه کردن قید مشروعیت و نیز دخالت دادن مردم بر سرنوشت خویش و همچنین توانمندی نظام در حفظ استقلال، آزادی و امنیت در مقایسه با رژیم شاهنشاهی و سایر کشورها را میتوان به عنوان مهمترین نشانه کارآمدی نظام جمهوری اسلامی برشمرد.
ناکامیهای نظام
به نظر میرسد عمده مشکلات و کاستیهای جمهوری اسلامی ایران مربوط به دو بخش «اقتصاد» و «عدالت اجتماعی» است. هر چند اینگونه مشکلات در همه کشورها وجود دارد و بخش عمدهای از آن در ایران معلول عدم امکانات کافی و وجود موانع برشمرده شده است، اما بخش دیگری از این گونه مشکلات، معلول سوء مدیریت، بیبرنامگی و عدم کنترل کافی و درست مسئولین مربوطه است.
در خصوص مشکلات اقتصادی و عدالت اجتماعی، چند نکته حائز اهمیت است:
اقتصاد:
- یکی از اهداف انقلاب، پیریزی اقتصاد صحیح و حل معیشت جامعه بوده است. این امر به وضوح از متن قانون اساسی، بیانات امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری قابل مشاهده است.
- نظام ج.ا.ا میراثدار سیستم اقتصادی ناکارآمد حکومتهای پیشین بوده است. سیستم اقتصادی حکومت قاجار «اقتصاد معیشتی» و سیستم اقتصادی رژیم پهلوی «اقتصاد توسعه محور با تکیه بر نفت و سرمایههای خارجی» بود. از این رو نظام ج.ا.ا فاقد پیشینه اقتصادی شکوفا و کارآمد بوده است.
- تحولات مختلف پس از پیروزی انقلاب (مباحث قومیتها، شکاف میان قوه مجریه و مقننه، هشت سال جنگ و دوران بازسازی، ترورهای شخصیتهای موثر و..) فرصت طراحی سیستم اقتصادی متناسب با اهداف انقلاب را از نظام گرفت و تقریباً همان سیستم اقتصادی سابق با برخی تغییرات، به حیات خویش ادامه داد. یکی از نویسندگان در این خصوص مینویسد: «نتایج حاصل از فعالیتهای اقتصادی ایران نشان میدهد انقلاب اسلامی قدرت طبقه اقتصادی وابسته به رژیم پهلوی را کاهش داد، نقش شرکتهای غربی و کارگزاران خارجی بورژوازی را به حداقل رساند، اما برای هدفهای اقتصادی خود نتوانست الگوی موفقی را به مرحله اجرا گذارد.»[10] بنابراین هنوز اقتصاد انقلاب اسلامی در ایران به اجرا در نیامده است.
- نظام جمهوری اسلامی برای حل مشکلات اقتصادی در وضعیت کنونی نیز راهکار «اقتصاد مقاومتی» را ارائه نموده است. اجرای این سیاست موجب رونق تولید و کسب و کار، استقلال اقتصادی و در نتیجه بهبود وضعیت اقتصادی خواهد شد؛ راهکاری که متاسفانه به دلایل مختلف عملیاتی نمیگردد! اجرای این راهکار طعم شیرین گوشهای از سیستم اقتصادی انقلابی را بر مردم ایران را خواهد چشاند.
عدالت:
- رسیدن به عدالت یکی از مهمترین اهداف انقلاب اسلامی بوده است.
- اگر چه انقلاب در این چهل سال -به دلایل مختلف -به نقطه مطلوب خود نرسیده است چنانکه مقام معظم رهبری نیز بدان اشاره نمودند اما براساس آخرین آمار بینالمللی ضریب جینی ایران عدد 38.8 بوده است که این عدد اولاً نسبت به رژیم پهلوی با توجه به محدودیتهای بینالمللی و میزان جمعیت بسیار بهتر است؛ چرا که در این رژیم بارها این عدد از 50 هم بالاتر رفته بود. هم چنین این مقدار نسبت به کشورهای نظیر آمریکا(41.5)، وضعیت بسیار بهتری دارد.[11]
- عمده مشکلات مربوط به بیعدالتی نیز معلول انقلابی عمل نکردن است. متاسفانه دولتهای پس از انقلاب به دلایل مختلف(ضرورت، طرز تفکر و...) «توسعه» را بر «عدالت» مقدم نمودند. این امر باعث شد عدالت قربانی توسعه شود. این در حالی است که در نظام اسلامی آنچه اهمیت دارد، عدالت و توجه به مستضعفین جامعه است؛ اگرچه نویسنده معتقد است در کنار اجرای عدالت، پیشرفت نیز حاصل میشود. این رویکرد در دولتها مشاهده میشود برای مثال در دوران دولت سازندگی، سرمایهداری(اعم از تجاری، بازار و صنعتی) رونق یافت و بدین ترتیب در مجموعه حاکمیت طبقه سیاسی-اقتصادی جدید و نوکیسهای، با پشتوانه ارتباط با کانونهای قدرت و برخوردار از وامها و ورانتهای حکومتی، به وجود آمد که این فرایند موجب فساد اداری و اقتصادی و بحران عدالت شد.[12] یا در دوران اصلاحات نیز عملاً سیاست تعدیل دوره سازندگی محور اقتصادی بود، که به مشکلات مردم به ویژه عدالت اقتصادی و اجتماعی توجهی نداشت.[13]
پینوشت:
[1] .مبانی اندیشه اسلامی 4، زیر نظر محمود فتحعلی، ص 227.
[2] . قانون اساسی، اصل اول.
[3] . بیانات مقام معظم رهبری در مراسم هفتمین سالگرد رحلت امام خمینی؟ره؟، 14/3/1375.
[4] . راهنمای عملیات جنگ هشت ساله، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، ص 13.
[5] . انقلاب اسلامی، ماهیت، زمینهها و پیامدها، ص 316.
[6] . صحیفه امام، ج 10، ص 426.
[7] . برای توضیحات بیشتر بنگرید: تاریخ تحولات پس از انقلاب، یحیی فوزی.
[8] . قانون اساسی اصل دوم بند ج و اصل یازدهم و اصل یکصد و پنجاه و دوم.
[9] . برای مطالعه بنگرید به: دستاوردهای کلان نظام جمهوری اسلامی ایران: منوچهر محمدی، ارمغان انقلاب، مرکز پژوهشهای صداو سیما.
[10] .احتشامی، گذار از بحران جانشینی، ص 175.
[11] . www.data.worldbank.org.SI.POV.GINI.
[12] . شفیعی فر، انقلاب اسلامی ماهیت، زمینهها و پیامدها، ص 395.
[13] . همان، ص 426.
سوتیتر
در آستانه چهل سالگی انقلاب اسلامی، پیدایش چالشها و نمود موانع و وجود برخی مشکلات، موجب طرح شبهاتی در خصوص میزان کارآمدی آن گردیده است. پیش از ورود به بحث کارآمدی، توجه به چند نکته، ضروری است: 1.کنارگذاشتن آرمانگرایی و ذهنگرایی محض و توجه به واقعیتها. همچنین توجه داشت که اجرا یا عدم اجرای آن چه که افراد از نظام در نظر دارند، نشانه کارآمدی یا عدم کارآمدی نظام نیست بلکه اجرا یا عدم اجرا، بستگی به اراده انسانها و اقبال اجتماعی دارد. 2.تفکیک میان ساختار نظام و مدیریت اجرایی. پارهای از مشکلات، معلول برخی سوء مدیریتهای مسئولین است نه ساختار نظام. 3.توجه به تبلیغات و سیاهنماییهای فراوان دشمنان. 4.توجه به نسبی بودن بحث کارآمدی. هر پدیده، اهداف، امکانات و موانع خاص خود را دارد؛ از این رو کارآمدی هر پدیده، مخصوص خود آن است. از این گذشته با توجه به این که اهداف، امکانات و موانع یک پدیده خاص نیز میتواند تغییر کند، کارآمدی هر پدیده خاص نیز میتواند تغییر کند. کارآمدی هر پدیده خاص در حالات و شرایط گوناگون، متفاوت است.