
اشاره
سید احمد زرهانی، پژوهشگر، نویسنده و عضو هیأت علمی و معاون دانشگاه مذاهب اسلامی است. مدیریتهای سیاسی و فرهنگی چون نمایندگی در اولین دوره مجلس شورای اسلامی، معاونت وزارت آموزش و پرورش و ریاست سازمان حج و زیارت را در سابقه و کارنامه خود دارد.
«چالشهای امروز جامعه ما: سیری در آفات انقلاب اسلامی ایران»، «منشور تربیتی لقمان» و «منظومه عشق» از جمله آثار مکتوب اوست. کتاب «به سوی روشنایی» خاطرات زرهانی در سالهای انقلاب است که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است.
معارف
ابتدا بفرمایید از نظر شما طرح آسیبشناسی از انقلاب اسلامی ضرورتی دارد؟ به عبارت دیگر، آیا تأمل در نقاط ضعف، ناکارآمد و خطرآفرین انقلاب، به منظور آسیبشناسی و آفتزدایی از اصل آن، میتواند در راستای استمرار و تداوم انقلاب اسلامی تعریف شود؟
به نظر میرسد غیر از برخی نهادهای علمی مثل پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی که دغدغه آفتشناسی از انقلاب دارد و به این رسالت میپردازد، بقیه رویکرد بایستهای نشان ندادهاند. در حالی که در سپیده دم پیروزی انقلاب اسلامی، متفکر و مصلح شهید استاد مطهری در گرماگرم تغییرات اجتماعی و انقلابی به موضوع آفتشناسی انقلاب اسلامی پرداخت و ذهن صاحبنظران را به این مسئله مهم جلب کرد.
حوزههای علمیه و دانشگاهها باید با روش علمی در این حوزه به تجسس و تحقیق روی آورند و با انگیزش افکار عمومی و بسیج چهرههای فرهنگساز به مهندسی تحولات جامعه همت گمارند؛ ولی در مجموع نوعی کم کاری در این بخش مشهود است.
آیا در نظام جمهوری اسلامی، ساز و کاری حقوقی و جایگاهی قانونی به عنوان متولی شناسایی چالشها و آسیبها و آفات تهدید کننده نهال نظام، تعریف شده است؟
از آنجا که نظام جمهوری اسلامی دارای ساختارِ امت و امامت است و در رأس آن ولی فقیه عادل و بصیر قرار دارد، اکنون بار این آسیبشناسی بر دوش رهبر معظم انقلاب اسلامی متع الله المسلمین بطول بقائه میباشد. حضرت امام راحل(ره) و رهبر انقلاب در این چهل سال با الهام از تفضل و فیض مستمر خداوند و با تأمل و تعمق در رویدادها هشدار دادهاند و خطرها را گوشزد کردهاند.
البته در نظام مردمسالاری دینی همه آحاد ملت باید بر مسیر تحولات نظارت کنند و از موضع امر به معروف و نهی از منکر کاستیها را رفع کنند؛ هرچند نقش نهادهای علمی و پژوهشی و مطالعاتی بسیار بارزتر است و متفکران اسلامی شاغل در این نهادها باید منحنی تحولات را رصد کنند و زنگها را به صدا درآورند.
با توجه به شناخت شما از انقلاب اسلامی که ناشی از همراهی چهل ساله با آن است، مخربترین آفات تهدید کننده این نظام را چه میدانید؟
غرب بعد از خروج از قرون وسطی در سه براندازی بزرگ نقش آفرین بوده است؛ اول: از بین بردن دولت اسلامی اندلس با قدمت هشتصدساله و سرشار از دستاوردهای علمی، فنی، هنری، اجتماعی و دینی.
دوم: براندازی دولت مسلمان عثمانی در امتداد جنگ جهانی اول با مشارکت روسیه تزاری و دولت استعماری انگلیس؛ که البته روسیه تزاری قبل از اضمحلال دولت عثمانی در اثر انقلاب سوسیالیستی 1917 منقرض و تبدیل به شوروی شد.
سوم: متلاشی و نابود کردن دولت مادیگرای اتحاد جماهیر شوروی. استعمار غرب در هر سه حرکت از حربههای معینی استفاده کرده است.
همانگونه که فرد، نیازمند محاسبه، مراقبه و محاکمه نفس به قصد اصلاح است جامعه اسلامی به منزله یک موجود زنده و برخوردار از تغییرات و تحولات متنوع و مستمر باید با خودآگاهی به سنجش و ارزیابی خود روی آورد و راههای طی شده را بررسی کند و با نگاه آیندهپژوهی و مطالعه فرایندهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و محاسبه تحولات ناشی از فعل و انفعالات ملی و بینالملی و منطقهای نسبت به رفع کاستیها و بازسازی بخشهای آسیب دیده اهتمام کند. استمرار تکامل بخش انقلاب اسلامی و نظام سیاسی و اجتماعی مولود آن در گرو همین بازنگریها، سنجشها و دقتنظرهای چند جانبه است؛ از جمله در:
الف، نفوذ و جاسوسی که نتیجه آن سپردن زمام امور به افراد نالایق، مذبذب و خودباخته در برخی از مناصب و تحلیل و تضعیف روحیه انقلابی و واگذاری هسته مرکزی نظام به افراد نامحرم و غیرانقلابی و منفعل است.
ب: ترویج فساد در ابعاد اخلاقی، سیاسی، فرهنگی، هنری، اقتصادی و مالی و ایجاد روحیه بدبینی در مردم نسبت به کارآمدی نظام سیاسی و اجتماعی و ترویج ناامیدی و تردید به دوام و قوام نظام و ضایع کردن تدریجی ارزشهای اصیل خودی و تحکیم ارزشهای وارداتی و بیگانه به قصد استحاله و تحمیل نوعی مرگ تدریجی بر جامعه هدف.
ج: ایجاد ناامنی و اغتشاش و دامن زدن به اعتراضات اجتماعی به نام دفاع از آزادی و به هم ریختن تعادل اجتماعی و سوق دادن نارضایتیها به سمت شورشها و بحرانها و به وجود آوردن گسلهای متنوع و زلزلهخیز با کمک جنگ نرم و رسانههای محسوس و مجازی در عصر کنونی.
افزون بر آفات داخلی و بینالمللی که بر جامعه اثر میگذارند و استکبار و استعمارِ نو با همان سه حربه کهنه به جنگ انقلاب اسلامی کمر بسته است و در حقیقت نظام اسلامی در معرض امواج هر سه آفت مذکور که ریشه در شیطنت بیگانه و سستی خودی دارد آفات دیگری هم سلامت انقلاب را تهدید میکند؛
آفت اول: سقوط ارزش پول ملی است که هر چند سال یکبار اتفاق میافتد و نقدینگی مردم را کم ارزش میکند. آفت دوم: افزایش اقشار فرودست و مستضعف در حاشیه شهرهای بزرگ و رواج مشاغل کاذب و کثرت اعتیاد است.
آفت سوم: بیکاری جوانان اعم از تحصیلکرده و روستایی و شهری و ناتوانی دولتها در ایجاد فرصتهای شغل کافی است.
آفت چهارم: ورود بیرویه کالای قاچاق و حتی مجاز ولی آمیخته به تقلب و ارتشاء به کشور است که تولید داخلی را دچار بحران و کسادی میکند.
آفت پنجم: کم تحرکی بخشی از نظام اداری و اجرایی در تمشیت امور و ارائه خدمات و رد و بدلهایی است که در این فرایند مشهود است.
آفت ششم: کم بازدهی نظام آموزشی در حوزه مهارت آموزشی و کارآفرینی در مدارس و دانشگاههاست.
آفت هفتم: آشفتگی در نظام بانکی و نفوذ باندهای مافیایی برای دریافت وامهای کلان و ضربه زدن به اقتصاد ملی است.
آفت هشتم: رشد طیف مدیران تکنوکرات و غربگرا و منفعتطلب است.
چنانکه مستحضرید، مقام معظم رهبری در فرمایشات بهمن ماه 96 و نوروز 97 در مشهد مقدس اعلام کردند که «در بحث عدالت، عقبیم»، به نظر شما چه ابعادی از بحث عدالت مدنظر رهبری بوده است؟ چه دستگاهها و افرادی مسئول مستقیم رفع این عقبماندگی هستند؟
یکی از علل تشکیل انقلاب اسلامی، مبارزه با ظلم رایج در نظام شاهنشاهی و گشودن باب عدالت اجتماعی بر مبنای تعالیم قرآن و سیره معصومین؟عهم؟ بوده است. خداوند میفرماید: «إنَّ اللهَ یَأمُرُ بِالعَدلِ وَ الاِحسانِ» (نحل:90) و همچنین «اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى» (مائده:8) و رسول خدا؟ص؟ فرمودهاند: «بِالْعَدْلِ قامَتِ السَّماواتُ وَ الاَرْضُ» (عوالی الئالی، ج4، ص103) مشهور است که «المُلکَ یَبقَی مَعَ الکُفرِ وَ لا یَبقَی مَعَ الظُّلمِ» (بحارالانوار، ج72، ص331) پس اقامه عدل رسالت اصلی امام عادل و حکومت صالح است.
تجربه چهل ساله اخیر نشان میدهد که ایران اسلامی باید با ابتکار به نظامسازی در عرصههای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی روی آورد و عمل کردن بر اساس نسخههای غربی زیانبار و انحراف آفرین است.
یکی از آفات نظام اداری ما تأسی به ساز و کارهای غربی است که ریشه در علوم انسانی مادیگر ا و عقل فاقد پشتوانه وحیانی بعد از رنسانس دارند. ما در نظریهپردازی و استمرار و تعمیم فلسفه اسلامی به حوزههای زندگانی جدید قصور و کاستی داریم آیا نمیتوانیم اسفار اربعه را از کتابخانه و مدرسه به میدان و مدیریت سوق دهیم و مدیر اسلامی را با سیر و سلوک در هر چهار سفر همراه با خدا و مردم از نو تعریف کنیم؟ دولتها اگر صد سال دیگر هم مجری برنامههای بانک جهانی و توسعه غربی باشند باز هم از پر کردن شکاف بین غنی و فقیر در میمانند و به جایی نمیرسند.
ما باید نظام ویژه پیشرفت ایرانی و اسلامی را تعریف کنیم. همانگونه که در دفاع مقدس به جنگ کلاسیک بسنده نکردیم و با خلاقیت، روشهای دفاعی مطلوب انقلاب اسلامی را تعریف کردیم و دنیا را مبهوت ساختیم.
زمانی جامعه از عدالت پویا و کارآمد برخوردار میشود که طرز تفکر و جهانبینی مدیران ارشد ما متحول شود. متأسفانه در این زمینه عموم نخبگان و دولتمردان از رهبری معظم انقلاب عقبتر هستند و در نظامسازی و نظریهپردازی کوتاهی کردهاند.
آیا میتوان گفت که تشتت و چند دستگی در برنامهها و نیروهای فرهنگی، دینی و علمی از عوامل تهدید کننده قدرت نرم نظام و انقلاب اسلامی است؟
قرآن مجید به روشنی میفرماید: «وَلا تَنازَعوا فَتَفشَلوا وَتَذهَبَ ريحُكُم» (انفال: 46) بدون تردید عاقبت منازعه و تشتت، انحطاط و ضعف و زبونی و بیوجاهتی است. جامعهای که پر از مناقشه و منازعه است آرامش پیدا نمیکند. فضای انتقادی با صبغه امر به معروف و نهی از منکر و سرشار از آزاداندیشی، مفید و ضروری است اما فضای تنشآلود و تضاد آفرین نامناسب و خطرناک است.
همانگونه که اتحاد، ریشه در توحید دارد، ریشه تفرقه را هم باید در شرک جستجود کرد. اختلاف وقتی رحمت است که منجر به اصطکاک آراء و کشف حقیقت و دستیابی به تکامل شود اما اگر اختلاف آمیخته با نفسانیات و دنیاطلبی گردید به فساد و تباهی منتهی میشود و نظام اجتماعی را تهدید میکند. انسان مسلمان با کمک معارف دین و با اتکاء به جهانبینی توحیدی از شیوههای عقلانی و دینی و علمی برای حل و فصل اختلافات بهره میگیرد ولی انسان خودخواه و جاه طلب در آب گلآلود اختلاف، ماهی قدرت، ثروت و شهوت میگیرد. قدرت سیاسی در اسلام یک امانت و امکانی برای اقامه دین و تأمین خدمات مورد نیاز امت اسلامی است نه ابزاری برای دستیابی به زر و زور از راههای نامشروع و تن سپردن به زد و بندهای ویرانگر.
آیا "حوزه" و "دانشگاه" توانستهاند نقش خود را به عنوان عقبه نظری و پشتیبان معنوی انقلاب اسلامی به خوبی ایفا کنند؟ آسیب دوگانگی حوزه و دانشگاه، علیرغم تأکید رهبران انقلاب بر ضرورت اتحاد و همبستگی آن دو، چه نتایج نافرجامی میتواند در پی داشته باشد و راهکار مقابله با این آسیب چیست؟
حوزههای علمیه و دانشگاههای معتبر، قدمهایی در مسیر ایجاد وحدت و همگرایی برداشتهاند ولی راه طی نشده زیادی پیش روی است. از زمان پیدایش استعمار، غربیها با شعار تفرقه بینداز و حکومت کن، جهان اسلام را درگیر منازعات ارضی، مرزی، اعتقادی، قومی و فرهنگی کردهاند و از یکسو مروج غربزدگی و قلع و قمع فرهنگ اسلامی بوده و از سوی دیگر مردم را به بهانههای مختلف به جان هم انداختهاند.
از جنگهای بینتیجه صفوی و عثمانی که با ابتکار اروپائیان جانشین جنگهای صلیبی گردید تا جنگهای معاصر موسوم به نفت در غرب آسیا، همه ریشه در بد اندیشی غربیها و طمعورزی استعمارگران و نادانی و سهلانگاری حکومتهای وابسته در سرزمینهای اسلامی دارد.
حوزههای علمیه و دانشگاهها باید با تأسی به اندیشههای رهبر معظم انقلاب و با بهرهوری از امکانات علمی و رسانهای و آموزشی، فرهنگ تقریب را تعلیم دهند و روند بیداری اسلامی را تسهیل کنند. مبارزه با خرافات و جمود فکری و غربزدگی و بازگشت به قرآن و احیای تفکر دینی و نظریهپردازی در حوزه وحدت و همبستگی اسلامی و تبیین ابعاد امت واحد و حکومت جهانی واحد و تعریف و ترسیم سیاست اسلامی و ایستادگی در برابر پروژه جهانیسازی و صیانت از سیاست، اقتصاد و فرهنگ اسلامی در برابر لیبرالیسم، سکولاریسم، اومانیسم و راسیونالیسم از اهم وظایف حوزههای علمیه و شورای عالی انقلاب فرهنگی است.
تأسیس «مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی» با رهنمود و ابتکار مقام معظم رهبری در سه دهه اخیر چراغ اتحاد را دوباره در جهان اسلام روشن کرده است و آیه شریفه «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللهِ جَمِیعاً وَ لاَ تَفَرَّقُوا» (آل عمران: 103) و آیه شریفه «إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَ أَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ» (انبیاء: 92) اذهان جهانیان و دانشگاهیان و جوانان را به خود جلب کرده و بر افق همگرایی در جهان اسلام نور میتاباند اما هنوز فرهنگِ تقریب در جامعه نهادینه نشده است و تحقق این رویداد مهم که زیرساخت تمدن نوین اسلامی قلمداد میشود، مستلزم خیزش حوزه و دانشگاه برای تعمیم اندیشه رهبری در ایران و جهان اسلام است. این راه را ابتدا سید جمالالدین و شیخ محمد عبده و سپس آیتالله العظمی بروجردی(ره) و شیخ محمود شلتوت (ره) آغاز کردند و شاگردان برجسته امام راحل (ره) به ویژه شهید مطهری و مقام معظم رهبری در قالبهای نو استمرار دادند. حتی مقام معظم رهبری سالی را به نام «سال اتحاد ملی و انسجام اسلامی» نامگذاری کردند که باعث تقویت فرهنگ همگرایی گردید.
کرسیهای نظریهپردازی در باب وحدت اسلامی، بانکداری اسلامی (بدون ربا)، بازار مشترک اسلامی، گردشگری بینالمللی اسلامی، تبادل استاد و دانشجو و نتایج تحقیقات بین دانشگاههای کشورهای اسلامی و حتی پول واحد اسلامی، باید در مراکز علمی دایر شود و ادبیات وحدت در همه ابعاد تولید گردد.
لطفا آسیبهایی که نظام اسلامی را از سوی جامعه علمی/ دانشگاهی مورد تهدید قرار میدهد، برشمارید؟
اصلیترین خطر، اتکای به علوم انسانی غربی است که دستاورد تحولات بعد از رنسانس به ویژه رویدادهای فکری عصر انقلاب کبیر فرانسه و انقلاب صنعتی در انگلستان و حاصل پژوهشهای دانشگاههای غربی بر مبنای اومانیسم و راسیونالیسم است.
دانشگاهها باید با هوشمندی و خلاقیت از مرزهای تفکر اسلامی صیانت کنند و این حرکت زمانی شکل میپذیرد که دانشگاه در تولید علم بر مبنای جهانبینی توحیدی همت گمارد و با شجاعت و بصیرت و انصاف، غرب را نقد کنند و همه نظریههای صحیح و سقیم آنها را دربست نپذیرند و آموزش ندهند؛ بلکه به مصداق: «فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ» (زمر: 18) اندیشهها را سبک و سنگین کنند و با ارزشهای اسلامی بسنجند و با اتکاء به قرآن و عترت، راههای نو را نشان دهند و تقلید را در عرصه علم مذموم بشمارند و رستاخیزی علمی، پژوهشی پایهگذاری کنند. ترجمه آثار و آرای بالنسبه کهنه و منسوخ دیگران و تزریق آنان به ذهن جوانان، هنر نیست؛ هنر، نقد و ارائه طریق است آنگونه که در دوره مبارزه، چهرههایی چون علامه محمد تقی جعفری، دکتر شریعتی، استاد مرتضی مطهری و علامه طباطبایی هنرمندانه و با روش علمی ماتریالیسم دیالکتیک و مارکسیسم را به نقد کشاندند و جوانان آن روزگار را از کمند مادیگرایی رهاندند و چهره اسلام ناب را نشان دادند.
جامعه علمی و دانشگاهی با همکاری حوزههای علمیه باید از هضم شدن اندیشه نسل نو در اقیانوس بیعمق و باتلاقگون فرهنگ غربی جلوگیری کند و زمانی موفق میشود که به نقد عالمانه نظریههای غربی روی آورد. حتی در غرب هم این نظریهها وحی مُنزَل قلمداد نمیشوند و متفکران نوآور آنها را نقادی و نسخ میکنند ولی ما در اثر نوعی کمکاری بعضاً ترجمههای نیم قرن پیش آنها را تدریس میکنیم.
نظام آموزش و پرورش و آموزش عالی نیاز به خانهتکانی و روی آوردن به معیارها و اندیشههای نو دارند. شورای عالی انقلاب فرهنگی که از افراد بزرگی تشکیل شده باید کار بزرگی به تناسب قدر و منزلت خود و فراتر از انتخاب رئیس دانشگاه و تدوین مقررات انجام بدهد. کار بزرگ شورای عالی انقلاب فرهنگی در این زمان، ایجاد تحول و تکامل در نظام آموزشی از پیش دبستانی تا دکتری و بالاتر از آن بر اساس بینش توحیدی است به نحوی که فرد و اجتماع در مدرسه و دانشگاه رایحه حیات طیبه را استشمام کنند و با فکر پویا و دست توانا و دانش و بینش و کنش مناسب با فرهنگ انقلاب اسلامی وارد جامعه شوند، در این صورت در برابر تهاجم فرهنگی ایستادگی رخ میدهد.
با تشکر فراوان از شما که وقت مناسبی را برای گفتگو با استادان معارف دانشگاههای کشور اختصاص دادید و نکات مهمی را ابراز فرمودید.
سوتیتر
همانطور که فرد نیازمند محاسبه و مراقبه و محاکمه نفس است، جامعه اسلامی به منزله یک موجود زنده نیز باید با خودآگاهی به سنجش و ارزیابی خود روی آورد و نسبت به رفع کاستیها و بازسازی بخشهای آسیب دیده اهتمام کند. استمرار انقلاب اسلامی در گرو همین بازنگریها و سنجشهای چند جانبه است که عبارتند از: الف: نفوذ و جاسوسی که نتیجه آن سپردن زمام امور به افراد نالایق، مذبذب و خودباخته در برخی از مناصب و تحلیل و تضعیف روحیه انقلابی و واگذاری هسته مرکزی نظام به افراد نامحرم و غیرانقلابی و منفعل است. ب: ترویج فساد در ابعاد اخلاقی، سیاسی، فرهنگی، هنری، اقتصادی و مالی و ایجاد روحیه بدبینی در مردم نسبت به کارآمدی نظام سیاسی و اجتماعی و ترویج ناامیدی و تردید به دوام و قوام نظام و ضایع کردن تدریجی ارزشهای اصیل خودی و تحکیم ارزشهای وارداتی و تحمیل نوعی مرگ تدریجی بر جامعه هدف. ج: ایجاد ناامنی و اغتشاش و دامن زدن به اعتراضات اجتماعی به نام دفاع از آزادی و به هم ریختن تعادل اجتماعی و سوق دادن نارضایتیها به سمت شورشها و بحرانها و به وجود آوردن گسلهای متنوع و زلزلهخیز با کمک جنگ نرم و رسانههای محسوس و مجازی در عصر کنونی.
اصلیترین خطر، اتکای به علوم انسانی غربی است که دستاورد تحولات بعد از رنسانس و حاصل پژوهشهای دانشگاههای غرب بر مبنای اومانیسم و راسیونالیسم است. دانشگاهها باید با هوشمندی از مرزهای تفکر اسلامی صیانت کنند و این حرکت زمانی شکل میپذیرد که در تولید علم بر مبنای جهانبینی توحیدی همت گمارند و با شجاعت و بصیرت و انصاف، غرب را نقد کنند و همه نظریههای صحیح و سقیم آنها را دربست نپذیرند و آموزش ندهند؛ بلکه اندیشهها را با ارزشهای اسلامی بسنجند و راههای نو را نشان دهند و تقلید را در عرصه علم مذموم بشمارند و یک رستاخیز علمی و پژوهشی را پایهگذاری کنند. ترجمه آثار و آراء بالنسبه کهنه و منسوخ دیگران و تزریق آنان به ذهن جوانان، هنر نیست. نظام آموزش و پرورش و آموزش عالی نیاز به خانهتکانی و روی آوردن به معیارها و اندیشههای نو دارند. شورای عالی انقلاب فرهنگی که از افراد بزرگی تشکیل شده است باید کار بزرگی به تناسب قدر و منزلت خود و فراتر از انتخاب رئیس دانشگاه و تدوین مقررات انجام بدهد. کار بزرگ شورای عالی انقلاب فرهنگی در این زمان، ایجاد تحول و تکامل در نظام آموزشی از پیش دبستانی تا دکتری و بالاتر از آن بر اساس بینش توحیدی است.