
اشاره
"ما" چگونه "ما" شدیم؟ در پاسخ به این سوال هم میتوانیم تنها بُعد منفی خود را ببینیم و شروع کنیم به برشمردن نواقص و کاستیهای فعلیمان و هم میتوانیم نگاه خود را تنها به نیمه پر لیوان معطوف کنیم و بُعد مثبت خود را نمایان نماییم. در هر صورت و با هر دیدگاهی ما نیازمند به «نگاه تاریخی» به خود هستیم؛ تا ببینیم چه بودیم و چه شدیم؟ کجا بودیم و کجا هستیم؟ این آگاهی از خودِ تاریخی به ما کمک خواهد کرد که شرایط امروز را بهتر دریابیم و خدمات و مشکلات انقلاب را دقیقتر درک کنیم.
استاد محسن نصری که بیش از نوزده سال تجربة تدریس دروس انقلاب اسلامی و تاریخ معاصر در حوزه و دانشگاه را دارد، بعد از شرکت در دفاع مقدس و افتخار جانبازی در مسیر آرمانهای انقلاب، به ادامه تحصیل پرداخته، در سال 1374 در مقطع کارشناسی به عنوان دانشجوی نمونه کشور معرفی میشود. وی از همان سالها، پس از فارغالتحصیلی در مقطع کارشناسی ارشد جامعهشناسی، در سنگر دانشگاه مشغول تدریس شده است. در کارنامه علمی ایشان 13 عنوان کتاب و دهها مقاله علمی و پژوهشی به چشم میخورد. کتاب وی به نام «ایران؛ دیروز، امروز، فردا» به عنوان متن درس انقلاب اسلامی دانشگاهها، از سوی دفتر نشر معارف منتشر شده است.
معارف
در ابتدا بفرمایید: به نظر شما بعد از گذشت حدود چهل سال از انقلاب، ما تا چه حد به اهداف انقلاب اسلامی خود رسیده ایم؟
محوریترین شعار مردمی ما در انقلاب «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» بود و امروز اگر بخواهیم ارزیابی کنیم که چقدر انقلاب به اهدافش رسیده است، همین شعار محوری که مطالبه مردم بوده را میتوانیم بررسی کنیم. شعار اول مردم استقلال بود. به جهت وابستگی که در دوره پهلوی داشتیم، مردم شعار استقلال میدادند. اوج وابستگی و ذلت مردم در کاپيتولاسيون آمریکایی بود که به تعبیر حضرت امام خمینی(ره) یک آشپز آمریکایی در ایران هر جنایتی میتوانست انجام دهد و کسی هم حق برخورد با او را نداشت! مثلا قبل از انقلاب روی پل معلق اهواز، یک زن و مردی عبور میکردند، چند آمریکایی مست کرده بودند، دست خانم را میگیرند که با خودشان ببرند، مرد اعتراض میکند و او را داخل رودخانه کارون میاندازند! دهها و صدها نمونه دیگر وجود داشت که آمریکاییها در ایران هر کاری میخواستند انجام میدادند، هر تصمیم و نفوذی در عرصههای سیاسی، امنیتی، دفاعی ما میگرفتند و هر ظلمی که میخواستند نسبت به مردم روا میداشتند و کسی هم نمیتوانست با آنها کاری کند.
محمدرضا شاه در کتاب پاسخ به تاریخش به صراحت میگوید بعد از شهریور 1320 که به شاهنشاهی رسیدم سفیر روس و انگلیس به دربار من میآمدند و لیست اسامی میآوردند که چه کسی وزیر و وکیل باشد! آقای کارتر که موقع انقلاب رئیس جمهور آمریکا بود در کتاب خاطراتش به نام 444 روز میگوید: شاه تسلیم پیشنهادهایی بود که از سفارت ما انشا میشد. خاطرات سولیوان و پارسونز سفرای آمریکا و انگلیس در دوره پهلوی را بخوانید، میگویند ما هر 15 روز یک بار به دربار شاه میرفتیم و دستورات لازم را به شاه میدادیم. اینها نمونههایی از وابستگی و ذلت سیاسی ایران زمان پهلوی است که مردم اعتراض داشتند و در برابر آن شعار استقلال سر میدادند. این در بُعد استقلال در حوزه سیاست است.
نوع دیگر استقلال، دفاعی و امنیتی بود. ما در زمان قاجار و پهلوی هفتاد درصد کشورمان را از دست دادیم. در هر جنگ و قرارداد و در دوره هر پادشاهی بخشی از ایران جدا شده است؛ آخرینش سال 1350، یعنی هفت سال قبل از پیروزی انقلاب، استان چهاردهم ایران به نام بحرین، به انگلیس واگذار میشود.
نوع دیگر استقلال، اقتصادی بوده است. کشوری با حدود 20 میلیون جمعیت در سال 1340 تا حدی خودکفا در مواد غذایی بودیم، اما اصلاحات آمریکایی (ارضی) ما را به مواد غذایی وابسته کرد به طوری که روستاها را از بین بردند و حاشیهنشینی شهرها و مهاجرت از روستا به شهر را ایجاد کردند. سال 1357 ما 36 میلیون جمعیت داشتیم که 60 درصد در روستاها بودند؛ اما باید پنیر خود را از دانمارک، تخم مرغ را از رژیم صهیونیستی، گوشت را از استرالیا، گندم را از آمریکا، مرغ را از فرانسه، سیب زمینی و پیاز را از پاکستان، وارد میکردیم!
در حوزه فرهنگی به جای توجه به فرهنگ اصلی ایرانی که مردم مسلمان و شیعه هستند، فرهنگ منحط غربی را در ایران رواج دادند و ما را از نظر فرهنگی وابسته کردند که مردم معترض بودند. اوج این وابستگی فرهنگی رواج فرهنگ ابتذال غربی بود. کار به جایی رسید که در ماه رمضان سال 1356شمسی در جشن فرهنگ و هنر شیراز با مدیریت فرح پهلوی، در پیاده روی شهر و در انظار مردم مسلمان، اعمال جنسی انجام دادند؛ که باعث اعتراض شدید شهید آیتالله دستغیب و مردم شیراز شد. این وابستگی و انحطاط فرهنگی، سیاسی و اقتصادی و امنیتی بود که مردم شعار استقلال دادند. میبینیم که امروز بخش عظیمی از مطالبات مردم در این زمینهها تحقق پیدا کرده است؛ البته بخشیهایی هم هنوز باقی مانده است. ما امروز مورد تهاجم فرهنگی دشمن جهت آندولسی کردن ایران (به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی) هستیم. ما گرفتار یک هجمه فرهنگی بسیار عظیم شدهایم که اصطلاحاً به آن «جنگ نرم» گفته میشود.
بخش دوم شعار ما در انقلاب، شعار آزادی بود؛ در مقابل استبداد حاکمیت پهلوی که در آن اجازه هیچ نقد و بیان دیدگاه و سلیقهای در فعالیتهای اجتماعی سیاسی را نمیداد. یک شاخصه مهم استبداد پهلوی، عرصه انتخابات بود. شاه درکتاب پاسخ به تاریخ مینویسند: انتخابات ایران طبق نظر و سلیقه انگلیس برگزار میشد. هرچه آنها میخواستند، اجرا میکردند. در حوزه فعالیتهای سیاسی مردم هیچ اجازه دخالت نداشتند، در عرصه مطبوعات هم آن چند نشریهای که در دوره پهلوی منتشر میشد، محدود بود که اگر عکس و فیلم و سرمقاله مطبوعات را نگاه کنید میبینید فضای استبداد حاکم است. در همین زمینه، مطبوعات کشور ما از زیر 100عنوان در قبل از انقلاب، به 7500 عنوان بعد از انقلاب رسیده است. به هر حال امروز در رسانهها و مطبوعات تقریباً سلیقهها و دیدگاههای مختلف به راحتی منتشر میشود. امروز در اروپا و آمریکا آزادی در توهین به اسلام و آتش زدن قرآن هست، اما آزاد نیستی که یک سوال پیرامون هلوکاست بپرسی! آنها میگویند سوال هم ممنوع است.
بخش دیگری از این آزادی، آزادی احزاب سیاسی است. سه سال قبل از انقلاب، شاه در تلویزیون به مردم گفت من یک حزب به نام حزب رستاخیز درست کردهام که همه باید عضو آن بشوند؛ اگر کسی عضو نشود یا باید مجازات شود یا پاسپورت بگیرید و از این مملکت برود! بعد از انقلاب تا امروز بیش از 260 عنوان حزب و تشکل سیاسی دارای مجوز داشتهایم و مردم آزادند عضو فلان حزب و تشکل سیاسی باشند یا نباشند و احزاب در چارچوب قانون اساسی و ارزشها آزادند.
چه شد که مردم ما به جمهوری اسلامی رای دادند و نتیجه آن بعد از چهل سال چیست؟
مردم وقتی حکومت سلطنتی پهلوی را دیدند که هر دو پادشاهش با یک کودتا و یک اشغال نظامی کشور توسط بیگانگان، بدون خواست و اراده مردم حاکم شدند، و در عین حال فاسد و وابسته بودند و توان مدیریتی لازم را هم نداشتند، شعار دادند که ما به جای حکومت سلطنتی و پادشاهی استبدادی، حکومت اسلامی میخواهیم. رضا شاه و محمدرضا شاه که عیاشی شبانه داشتند تبدیل شد به رهبرانی مثل امام خمینی و رهبر معظم انقلاب که تهجد شبانه دارند؛ که دوست و دشمن بر طهارت، علم و شجاعت و درایت آنها معترف هستند.
استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی شعار و خواسته مردم بود؛ برای همین هم انقلاب کردند. یک بخشهایی از آن تحقق پیدا کرد یک بخشهایی هم نکرد. در کوهپیمایی وقتی ما از کوهپایه شروع میکنیم، وقتی به وسط کوه رسیدیم استراحت میکنیم، باید به قله نگاه کنیم تا قله فراموش نشود. درست است که ما به چشمه و آبی رسیده و صبر کردیم اما قله آنجاست، وقتی قله را دیدیم، میبینیم صخره سرراهمان هست اما نباید پشیمان شویم. پشت سرمان را نگاه کنیم، ببنیم که یکی دو ساعت پیش پایین بودیم. اینچنین امید و نشاط را خود به خود پیدا میکنیم. ما در انقلاب مثل همین بالا رفتن از کوه هستیم هنوز به قله نرسیدهایم، هنوز باید کار کنیم، هنوز راه نرفته در پیش داریم. برای رسیدن به تمدن نوین ایران اسلامی راه طولانی داریم. به پشت سرمان که نگاه کنیم میبینیم ما کار بسیار بزرگی انجام دادهایم و بقیه راه را با همان تفکر و روحیه انقلابی و جهادی باید طی کنیم.
با توجه به این اهداف متعالی و دستاوردهای روشن که فرمودید، پس علت مشکلات امروز ما چیست؟
باید یک نگاه سیستمی داشته باشیم. چند عامل در مشکلات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی امروز ما دخیل است:
یک، تحریمها و تهدیدات دشمن؛ جامعه ما به جهت انقلاب و استقلالش، آمریکا و انگلیس را از ایران بیرون کرد؛ بدیهی است که دچار تهدیدات و مشکلاتی از ناحیه آنها در این چهل سال میشود.
دو، بخشی از مشکلات ما به برخی از مسئولین ما در ردههای مختلف بر میگردد که اینها یا تفکرشان تفکر مطابق با انقلاب نبوده یا توانمندیهای لازم را نداشتهاند؛ چه در مجالس، چه در دولتهایمان و چه در سیستم قوه قضاییه، بخشی از مسئولین ما ایراد و اشکال دارند.
سه، بخشی از مشکلات هم به مردم بر میگردد. ما هشتاد میلیون هستیم، مردم ما در وجدان کاریشان، در صرفه جوییشان، در رعایت نکاتی که رهبری میفرمایند مثل اقتصاد مقاومتی، خرید کالای ایرانی و... چندان مشارکت نمیکنند. پنج میلیون دانشجو داریم، هر دانشجوی ما اگر یک سطر تولید علم انجام دهد، پنج میلیون سطر تولید علم میشود و نه تنها بسیاری از مشکلاتمان حل بلکه در تولید علم سرآمد جهان میشویم؛ اما دانشجوی ما بعضی جاها خوب درس نمیخواند، کارمند و کارگر کارخانه خوب وظیفهاش را انجام نمیدهد، و... سستی میکنیم. گاهی در وظایفی که در عرصه سیاست داریم هم سستیها و کوتاهیهایی داریم.
چهار، بخش دیگری از مشکلات جامعه ما در حوزههای مختلف، دنیا است. بعضی از اینها مشکلات خاص دنیوی و امتحانات خداوند است. خداوند تبارک و تعالی در قرآن میفرماید «وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الأمْوَالِ وَالأنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِين»(بقره: ١٥٥)؛ یعنی سنت و قانون خداوند این است که شما را با این مشکلات امتحان میکند. مشکلات اقتصادی و سیاسی ایجاد میکند که ببیند چه کسی هنوز روی ایمانش مانده است و به خاطر مشکلات از ایمانش برنگشته است یا به تعبیری از انقلاب و دیدگاه انقلابیاش برنگشته است. این عوامل با هم جمع میشود و مشکلاتی را ایجاد میکند.
راه حل رفع مشکلات برشمرده را هم بفرمایید.
هر جا که ما نظر امام خمینی(ره) یا رهبر معظم انقلاب را به عنوان ولی فقیه گوش دادیم موفق بودهایم و هر جا مسئولین و مردم گوش ندادند مشکل ایجاد شده است. امروز میبینید سیاستهای رهبری در مسائل اقتصادی و اقتصاد مقاومتی یا در حوزه فرهنگی ابلاغ شده اما بخشی از مسئولین و یا اصنافی از مردم همراهی نمیکنند. پیامبر اسلام(ص) که در مدینه تشکیل حکومت اسلامی دادند، دشمن حمله کرد و جنگ احد را پیش آورد. در آن جنگ، دندان و پیشانی پیامبر اعظم(ص) شکست و سپاه اسلام شکست خورد. سوال پیش میآید که العیاذ بالله نکند پیامبر(ص) مدیریت نداشتند، یا نکند اسلام کارآمدی نداشته که ولی معصومی مثل پیامبر شکست خوردند؟! قرآن مجید در سوره آل عمران آیه 151 به مسلمانان میفرماید علت شکست احد این بود که سستی کردید، در شما اختلاف پدید آمد و امر پیامبرتان را نافرمانی کردید. پیامبر خدا هم اگر مردم اطاعت نکنند شکست میخورد. امروز هم چندان به حرفها و سیاستهای ابلاغی رهبری گوش نمیدهیم. جنگ رسانهای و تبلیغاتی هم ایجاد میشود و میگوییم پس چرا رهبری کاری نمیکند؟!
فسادهای اقتصادی مشخص شده امروز(که مشمول حکم قضایی شدهاند) با بحث اهداف متعالی انقلاب و لزوم تبعیت از آن، چطور جور میشود؟
متاسفانه ما امروز معضلی به نام فساد اقتصادی در مملکت خود داریم. مطالبه بسیار به حق مردم از نظام این است که با فساد برخورد شدید شود. اما یک نکته بسیار مهم و ظریف اینجا وجود دارد که دشمن به مردم ما القا میکند که ببینید فساد اقتصادی هست، فساد اقتصادی در جمهوری اسلامی بدتر از بخور بخور دوره پهلوی شده است! بنجامین شوادران کارشناس سازمان ملل، دو سال قبل از انقلاب (که گزارشش را به صورت کتاب منتشر کرده است) از جانب سازمان ملل مأمور میشود که مسائل نفت ایران را بررسی کند. وی میگوید از اواخر قاجاریه تا ملی شدن صنعت نفت در سال 1332 که آن با کودتای آمریکایی انگلیسی 28 مرداد هم از بین رفت، در این چهل سال که نفت ایران در اختیار انگلیسیها بود، تنها ده درصد را به ایران میدادند و نود درصد آن را انگلیس میبرد! آیا با این گزارش، انسان منصف میتواند بگوید که امروز فساد مالی بیشتری نسبت به زمان پهلوی وجود دارد؟! سندی از ساواک به دست آمد که مامور ساواک گزارش کرده، دی ماه سال 54 شریف امامی(رئیس مجلس سنا و نخست وزیر ایران در داستان 17 شهریور 56) در یک جلسه گفته از پول درآمد نفتی که 24 میلیارد به ما دادند، 20 میلیارد را به خودشان (اروپاییها و آمریکاییها) پس دادیم! چهار میلیارد دیگر هم توسط عوامل کشور خورده میشود و پولی برای اداره کشور نداریم! آیا میشود امروز را با آن موقع مقایسه کنیم؟!
نکته دیگر این که وقتی گفته میشود «فساد مالی/اقتصادی» شامل اختلاس، ارتشا، اخلال در نظام اقتصادی و ... میشود. امروز متاسفانه میخواهند همه فسادها را در اختلاس جمع کنند؛ در حالی که بسیاری از مفاسد اقتصادی ما امروز ارتشا و رشوه است. در ماجرای سه هزار میلیاردی که انجام شده بود هیچ پولی از بیتالمال کم نشد. این آقای امیر منصور آریا به بانک رشوه داده بود و پول کلان گرفته بود. اموالش را که مصادره کردند بیش از بدهیهایش بود. برای همین است که در حکم اعدام او چیزی به نام اختلاس نمیبینیم چون هم کارمند دولت نبوده است و هم اینکه از بودجه دولت برنداشته است، جرم این رشوه بوده است.
بله متاسفانه ما فساد اقتصادی داریم و در این شکی نیست و انتظار و مطالبه مردم برخورد با این مفاسد است که عمده این فساد هم متاسفانه در نظام بانکی ما است. کمسیون اصل نود مجلس چند سال پیش گزارش داد که 55 درصد مفاسد اقتصادی ما مربوط به نظام بانکی ما است که بانکها ضد و بند میکنند و رشوه میگیرند و وام میدهند. اگر چه ممکن است افرادی پس بدهند اما گرفتن این وام خلاف است.
از لحاظ علمی پیشرفتهای الان با دوره قبل از انقلاب چه تفاوت دارد؟
جمعیت دوره پهلوی 36 میلیون بود که بر اساس آمارهای رسمی دوره پهلوی 47 درصد مردم باسواد بودند. باسوادی خانمها 35 درصد بود، یعنی 65 درصد زنان بیسواد بودند و نمیتوانستند حتی اسم خودشان را بنویسند. بعد از پیروزی انقلاب در عین حالی که جنگ و تحریم و توطئه داشتیم، در حوزههای مختلف علمی، تکنولوژی و هستهای و نانو، پیشرفتهای چشمگیری داشتیم و جزء چند کشور برتر دنیا هستیم. دلیل ترور دانشمندان هستهای مثل شهید احمدی روشن و شهریاری همین پیشرفت ما بوده است. امروز ما 80 میلیون جمعیت داریم ولی باسوادی بالای 94 درصد است. برترین زن مخترع جهان یک زن محجبه ایرانی به نام مریم اسلامی است که در سال 87 به دلیل اینکه دیدار با رهبری در شیراز را از دست ندهد برای گرفتن جایزه خود نمیرود. در یک کنگره در چین سال 87 جوانترین تیم مخترع جهان تیم ایران بوده است. اینها اصلا با دوره قبل از انقلاب قابل مقایسه نیست.
سید جلالالدین سجادی برترین مخترع جوان دنیا است. وقتی خبرنگار از او میپرسد اختراعاتت را مدیون چه کسی هستی؟ میگوید مدیون شهدا، و من اختراعاتم را به نام آنها ثبت میکنم.
ما زمان دفاع مقدس یک سیم خاردار نداشتیم و حتی نمیتوانستیم تولید کنیم. اما امروز موشک ما 2500 کیلومتر بُرد دارد. ناو و ناوچه میسازیم. دوستان یادشان نرفته که در اوایل انقلاب و در دوران جنگ تحمیلی برای یک سرماخوردگی ساده پزشک عمومی از هند و پاکستان و بنگلادش میآوردیم، اما امروز در جراحی قلب و چشم جزء کشورهای برتر دنیا به شمار میآییم. پیشرفتهای صنعتی و پزشکی و نظامی پیشرفتهایی است که جوانان و دانشجویان ما به دست آوردهاند، البته هنوز تا هموار کردن بهتر راه و زدودن خار و خاشاک از آن برای رسیدن به قله، باید تلاش کنیم.
سوتیتر
چند عامل در مشکلات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی امروز ما دخیل است: یک، تحریمها و تهدیدات دشمن؛ جامعه ما به جهت انقلاب و استقلالش، بدیهی است که دچار تهدیدات و مشکلاتی از ناحیه دشمنانش در این چهل سال شود. دو، برخی از مسئولین ما در ردههای مختلف چه در مجالس، چه در دولتها و چه در سیستم قوه قضاییه، یا تفکرشان مطابق با اهداف انقلاب نبوده یا توانمندیهای لازم را نداشتهاند. سه، بخشی از مشکلات هم به مردم بر میگردد. مردم ما در وجدان کاری، در صرفه جویی، در رعایت نکاتی که رهبری میفرمایند مثل اقتصاد مقاومتی، خرید کالای ایرانی و... چندان مشارکت نمیکنند. دانشجوی ما بعضی جاها خوب درس نمیخواند، کارمند و کارگر کارخانه خوب وظیفهاش را انجام نمیدهد، گاه در انجام وظایفی که در عرصه سیاست داریم هم سستی و کوتاهی میکنیم. چهار، بخش دیگری از مشکلات جامعه ما، مشکلات خاص دنیوی و امتحانات خداوند است. خداوند در آیه 155 بقره، تصریح میکند که سنت و قانون خداوند این است که شما را با مشکلات امتحان میکند. مشکلات اقتصادی و سیاسی ایجاد میکند که ببیند چه کسی هنوز روی ایمانش مانده است و به خاطر مشکلات از ایمانش برنگشته است یا به تعبیری از انقلاب و دیدگاه انقلابیاش برنگشته است.