
در ابتدا بفرمایید انگیزه اصلی شما از تألیف اثری درباره ابعاد شخصیتی مقام معظم رهبری از نگاه چهرههای مختلف دینی، سیاسی، فرهنگی، نظامی، علمی و... چه بود؟
قبل از پاسخ، اجازه بفرمایید از دوستان گروه انقلاب اسلامی دانشگاه معارف اسلامی حجتالاسلام دکتر ارجینی و جناب آقای نیکزاد که در نشر این کتاب، زحمات زیادی کشیدند تشکر کنم.
راجع به ایدۀ آغازین این اثر، باید گفت که کتاب حاضر با توجه به وضعیت موجود نوشته شد. به زیارت ضریح مقدس حضرت سیدالشهدا(ع) (که در قم ساخته میشد) رفته بودم. با خود گفتم: مگر با این اشک و آه و ناله و اندوه، آب رفته به جوی باز میگردد؟! چرا باید مردم مسلمان، مرتکب چنان جرم بینظیری در تاریخ بشوند؟! چرا باید چونان رفتار وحشیانهای با اهلبیت معصوم و جگرگوشههای نبیّ خدا(ص) بکنند؟! با خود گفتم: من کجای کارم و تاکنون برای ولایت چه کردهام؟ من چه خدمتی به بازماندۀ عاشورا، امام زمان(عج) و نائب ایشان مقام معظم رهبری، نمودهام؟ همانجا تصمیم گرفتم درباره جانشین امام معصوم(ع) که طبق نظر شیعه ولی فقیه است، کاری بکنم و عزم نگارش این کتاب گرفته شد و شبانهروز کار را انجام میدادم.
فکر میکنید این کتاب، پاسخ چه پرسشهایی را در خود خواهد داد؟
این کتاب به دلایلی که در ادامه خواهیم گفت: «شخصیت محور است نه مسأله محور»؛ با این وصف، پاسخ به پرسشهایی درباره مطالب ذیل است:
دیدگاه شخصیتهای مختلف اعم از دوست و دشمن دربارۀ جنبههای مختلف شخصیتی و زندگی آیتالله خامنهای، زمان اجتهاد ایشان (قبل از انقلاب)، مقام علمی و فقهی، تألیفات، تخصصها، سبک زندگی، گسترۀ مطالعات، چگونگی مبارزات، سبک سلوک ایشان با مردم؛ حتی با مخالفان و معاندان، مدیریت ایشان؛ بهخصوص مدیریت بحران، منزلت مردم در نظر ایشان؛ حتی متهمان و مجرمان، دغدغۀ ایشان درباره بیتالمال و مسائل مختلف کشور و مسائل و مطالب زیادی که در چهارصد صفحه آمده و مجال بیان همه سرفصلهای آن در اینجا ممکن نیست. وقتی این کتاب خوانده شود، جواب بسیاری از شبهات، شایعات و تهمتها به خودی خود داده میشود.
همچنین کتابی دربارۀ حیات فقهی – علمی و سبک زندگی ایشان نوشته شده که به فضل حق به زودی با عنوان «افتخار مرجعیت؛ حیات فقهی - علمی و سبک زندگی آیت الله سیدعلی خامنهای» حفظه الحفیظ منتشر خواهد شد.
تازههای این کتاب چیست؟ آیا فکر میکنید چارچوب جدیدی در این کتاب ارائه شده است؟
این کتاب، از نظر هیچ کسی در باب موضوع خود، غافل ننشسته؛ یعنی از چارچوبهای رسمی و حب و بغضهای معمول فراتر رفته و با جرأت، نظر اشخاص مورد سؤال را منعکس کرده است. این کتاب، با توجه و عنایت به سؤالهای پراکنده نوشته شد؛ چون بنده در حلقههای معرفت، توفیق حضور داشتم و به سؤالات افراد مختلف در این باب جواب میدادم.
سبک و سیاق نگارش کتاب بعدی نیز مشخص شده است؛ یعنی با توجه به مسأله مخاطب، شخصیت محور است.
به نظر شما تفاوت این کتاب با سایر کتابههای موجود در این حوزه چیست؟
شاید بتوان گفت تفاوت عمده این کتاب جامعیت نسبتی و مستند بودن آن است؛ آن هم جامعیتی در تمام زمینهها و همه زمانها و از قول هر شخصیتی که فکر کنید در وصف رهبری چیزی گفته باشد؛ به نحوی که برخی از افراد را به سختی میتوان باور کرد که چنین سخنانی درباره رهبر معظم انقلاب گفته باشند! در این کتاب بهجای نقل خواب و خیال، به بیان مشاهدات مبادرت شده است و در حقیقت وصف دلبران در حدیث دیگران آمده است.
میزان آشنایی جوانان به ویژه دانشجویان با شخصیت مقام معظم رهبری چقدر است؟ آیا این کتاب پاسخگوی پرسشهایی از دانشجویان در این زمینه خواهد بود؟
مخاطب من در این کتاب دانشجویان هستند؛ هرچند برای کارگر، کاسب و ... نیز مناسب است. نکتهای که باید به آن توجه کرد، نحوۀ پاسخ به جوانان و دانشجویان و اساساً شیوۀ پاسخ به هر پرسشگر است. بنده بارها به سؤالکنندهها گفتهام: «صریح و روشن سؤال کنید تا پخته جواب بدهم»؛ در مقام سؤال هم هیچ محدودیت و خط قرمزی برای سئوال کننده قائل نشدهام.
نقل نکات ناب و مختلف از زوایای گوناگون، آن هم از قول شخصیتها، مراجع و صاحبنظران رشتههای مختلف برای دانشجویان اطمینانآور خواهد بود. بنابر این با شخصیت حقیقی و واقعی رهبرشان به دور از جوّ سیاسی، آشنا میشوند.
در جستوجویی که در خاطرات شخصیتهای مختلف درباره ابعاد وجودی رهبر معظم انقلاب داشتهاید، چه نکتهای توجهتان را بیشتر به خود جلب کرده است؟
نکته که بسیار است؛ اما به چند عنوان کلی اکتفا میکنم و خوانندگان خردمند را به اصل کتاب ارجاع میدهم:
1. بحث اجتهاد ایشان قبل از انقلاب که برای بنده جالب بود؛ از این جهت جالب و تعجب برانگیز بود که مرجع تقلیدی مثل مرحوم آیتالله العظمی میلانی (متوفای قبل از انقلاب) با آن همه دقت و متانت و جدیت علمی، همیشه مقام معظم رهبری را با لقب مجتهد خطاب میکرده و میفرمود: «علیآقا مجتهد». جالبتر اینکه در آن ایام مرحوم آیتالله شهید صدوقی هم خطاب به مقام معظم رهبری نامه مینویسد و روی پاکت چنین مرقوم میفرمایند: «محضر مبارک حضرت آیتالله العظمی سیدعلی خامنهای...»؛ سخن دراینباره بسیار است که به متن کتاب ارجاع میدهیم.
2. حرمت مردم نزد ایشان؛ به طوری که وقتی کسی به ایشان نامه مینویسد، اصرار دارند که حتماً جواب نامه را بدهید؛ و لو اینکه با یک عذرخواهی باشد و بگویید که کاری از ما ساخته نیست تا طرف جوابی گرفته باشد؛ چون اینجا آخرین امید مردم است.
همچنین حفظ حرمت مردم در نظر معظم له، بسیار مهم است؛ به گونهای که به دست اندرکاران فرموده بودند: «حق ندارید پیش از اثبات اتهام، آبروی متهم را ببرید و منتشر کنید و بالاتر از آن حتی بعد از اثبات جرم هم نباید آبروی مجرم و زندانی برود؛ چون خانواده دارد. زن و بچه دارد. بچهاش میخواهد به مدرسه و دانشگاه برود». این امور است که آدم را عاشق ایشان میکند.
3. نکتهای که هر شاهد و غایب و شنونده و گویندهای را تحثتأثیر قرار میدهد، مراعات اموال مردم و بیتالمال است؛ به عبارتی حفظ بیتالمال در حد توان و امکان و حیف و میل نکردن آن.
4. اطلاعات وسیع تخصصی ایشان؛ به طوریکه بسیاری از متخصصان به آن معترف بودهاند.
ویژگیهای دیگری همچون توکل بالا و اعتماد ایشان به خدا، اعتماد به مردم، پاکدستی و دلپاکی، شجاعت و شهامت و معنویت ایشان نیز برجسته است بهگونهای که کسی مثل رئیس جمهور روسیه که هیچ اعتقاد الهی ندارد، با دیدن معظم له میگوید: ایشان مسیح زمان است.
به نظر شما مطالبی که گاه توسط رسانهها و شخصیتهای معاند نسبت به ایشان مطرح میشود، با چه انگیزهای طرح میشود؟
ظاهراً منظورتان از مطالبی که بیان میکنند، تهمت باشد؛ البته وقتی ما کتابهایی با این محتوا و عناوین تحقیقی (نه ذوقی) به بازار معرفت نفرستیم و جوانان و مردم را از نظر اطلاعاتی و فکری پشتیبانی نکنیم، معلوم است که وسوسۀ شیاطین در برخی از خوشباوران و سادهدلان، تأثیر میگذارد. آن هم دو دلیل دارد: یکی دشمن بیمروت؛ دیگری کمکاری دوستان.
برای جذابتر شدن ارائه مباحثی که در این کتاب آوردهاید، چه شیوههایی را بهکار برده و یا پیشنهاد میکنید؟
جالب و جاذب شدن، به چند مطلب بستگی دارد؛ مثلاً اخلاص و نیت نویسنده چقدر بوده و هست؟ واقعاً مؤثر است؛ مشک آن است که خود ببوید نه آن که عطار بگوید؛ اما اگر از آن، بوی ریا بیاید، دیگر جاذبۀ خوشی نخواهد داشت. البته این بوی مشک، علاوه بر صفای سینه و نیت نویسنده، باید از متن و محتوای کتاب نیز برخیزد؛ و گرنه با نیت پاک و بدون علم و تخصص، کاری نمیتوان کرد.
به طور خلاصه، سه نکته کلی در جذابیت هر کتابی مؤثر است:
1. عنوان (که بهنظرم باید به عنوان این کتاب، توضیحی اضافه شود)؛
2. شکل زیبا؛ شامل قطع و قُطر، طرح و رنگ روی جلد، صفحهبندی، نوع قلم متن و امثال این مسائل؛
3. محتوا؛ که سعی کردیم قالب کار، از آثار منتشر شده متفاوت باشد.
توصیه شما به خوانندگان این کتاب چیست؟
حقیر، اهل توصیه نیستم؛ اما تقاضا و خواهش میکنم که خوانندگان خردمند اهل تأمل و تعمق باشند. این کتاب را بنگرند و دور از تعصبات سیاسی و جناحی و حزبی مطالعه کنند. ببینند از مسلمان تا غیرمسلمان، معتقد تا غیرمعتقد، دوست تا دشمن، خویش تا بیگانه، همدرس تا همسلول و همبند در زندان، همسایه تا همسنگر، شاعر تا فیلسوف، داخلی تا خارجی، سیاسی تا نظامی، عالم و مجتهد و مرجع تقلید تا فراری ضدّ انقلاب و برانداز نظام، در دوران مختلف آشنایی، از دههها قبل از انقلاب تا الآن، همه و همه(که بیش از دویست نفرند) در وصف ایشان بهصورت مستند چه گفتهاند و ایشان را چگونه معرفی کردهاند؟ کدام مطلب است که اگر دویست نفر که بیش از پنجاه نفرِ آنان از علمای عادل باشند، آن را منتشر کنند، باور نمیکنیم؟! مگر خبرهایی که روزانه آنها را منتشر میکنیم، از چند نفر انسان مطمئن شنیدهایم؟!
و سخن پایانی شما...
این کتاب برای عموم مخاطبان قابل استفاده است؛ اما دو قشر به طور ویژه مخاطب این کتاب بودهاند؛ 1. نسل نو (دانشجویان، دانشآموزان و حتی دبستانیها) 2. برادران نظامی و سپاهی و خانواده ایشان.
دوستانی که بنده را میشناسند میدانند که «آنچه شرط بلاغ است» میگویم. اگر فعل و قول ما یکی بود و همانطور که شعار دادهایم عمل میکردیم و به فرمایشات دلسوزانه و پندهای پدرانه ایشان گوش میدادیم، الآن از هر جهت جلوتر بودیم؛
بر آستان جانان گر سر توان نهادن
گلبانگ سر بلندی بر آسمان توان زد
قد خمیدۀ ما سهلت نماید اما
بر چشم دشمنان تیر از این کمان توان زد
امیدوارم که ما از ولیشناسان این ولایت باشیم.
با تشکر مجدد از دوستان دانشگاه معارف و نشریه معارف که این فرصت را در اختیار ما قرار دادند.
در آخر اگر دوستان تذکر و پیشنهادی دارند، در صورت ارسال به ایمیلهای ذیلالذکر به دیده منّت میپذیریم و بی چه و چون بر سر مینهیم.
Ali.ahmadikahah@chmail.ir و نیز: ahmadi.ahmadi14@yahoo.com