
معارف: ارزیابی شما از وضعیت فعلی گروههای معارف اسلامی دانشگاهها چیست؟
راجع به گروههای معارف دانشگاه نمیتوان قضاوت واحدی داشت. برخی از گروههای معارف وضعیت قابل قبولی دارند و برخی دیگر با مشکلات عدیدهای مواجه هستند. گروههای معارف شهرهای بزرگی چون تهران و مراکز استانها وضعیت نسبتاً قابل قبولی دارند ولی گروههای معارف شهرهای کوچک بعضاً از داشتن یک اتاق هم محرومند.
معارف: اولویتها، چالشها و فرصتهای پیش روی گروههای معارف اسلامی را چه میدانید؟
اولویت گروههای معارف امروز تربیت نسلی شایسته، خداباور و معتقد و عامل به شاخصهای مسلمانی است که بتوانند آینده نظام اسلامی را بهتر از گذشته رقم بزنند.
اما درباره چالشهای گروههای معارف با گفت: مهمترین چالش عدم تناسب امکانات و سرمایههای گروه با وظایف محوله است. گروهی که بیش از 10٪ واحدهای دوره کارشناسی را باید مدیریت کند، به جرأت میتوان گفت کمتر از 1٪ امکانات دانشگاه در اختیار او نیست! تعداد اعضای هیأت علمی تناسبی با واحدهای محوله ندارد؛ و لذا همواره باید بخش قابل توجهی از کلاسها توسط اساتید مدعو مدیریت شود که گروه حداقل کنترل را روی آنها دارد و این خود عامل مهمی در پایین آمدن کیفیت کلاسهاست.
چالش دیگری که گروههای معارف با آن مواجه هستند این است که گروه معارف تنها تربیون رسمی آموزشی است که در مقابل تمام بلندگوهای معاند و دشمنانی است که از امکانات نامحدود رسانهای برخوردارند. بنابراین نیکوست این عوامل در سنجش موفقیت و ارزیابی گروه معارف یک جا دیده شوند، آنگاه ارزیابی شود که آیا گروههای معارف موفق بودهاند یا نه؟
البته گروه معارف از فرصتهایی نیز برخوردار است؛ از جمله مواجهه با قشر جوان خوش فکر، پاک ضمیر و آیندهسازی که برای آموزش در اختیار گروه قرار دارند. باید این فرصت مهم را که نعمتی بزرگ است قدر دانست و با مجهز شدن به انواع و اقسام ابزارها و توانمندیها و شایستگیها به تربیت این نسل پرداخت.
از همین فرصت استفاده میکنم و تأکید میکنم که موفقیت گروههای معارف و استفاده از این فرصتها در سایه برخورداری از اساتید شایسته و فرهیختهای میسر است که میتوانند حتی چالشها را تبدیل به فرصت نمایند؛ و با عنایت به اینکه دروس معارف اسلامی با ماهیت آموزشی_تربیتی، یک درس کاملاً استادمحور است، لذا تربیت استادانی که بتوانند این کرسی را به شایستگی احراز کنند، یک ضرورت انکارناپذیر میباشد. پر واضح است که با اعلام فراخوانها نمیتوان استادانی در تراز نیازها و ظرفیت گروههای معارف جذب نمود و لذا ضرورت اقتضا میکند که بخش اعظم سرمایهگذاری به تربیت استادان شایسته اختصاص یابد. یک استاد با صلاحیت حتی میتواند کلاس نابرخوردار از متون قوی را تبدیل به کلاسی با نشاط نماید و در مقابل استاد ضعیف، قویترین متن را هم ضایع میکند!
معارف: لطفاً مهمترین ابتکارات و تجربههای موفق خود را در ضمن سالها تدریس و فعالیت در گروههای معارف اسلامی دانشگاه، برشمارید؟
بنده با تجربه حدود سی سال تدریس در دانشگاه میتوانم عرض کنم همه ابتکار و نتیجه سالیان طولانی کار با دانشجویان، در این آیه شریفه خلاصه میشود که فرمود: «وَ أَمَّا مَا یَنْفَعُ النَّاسَ فَیَمْکُثُ فِی الأرْضِ» یعنی آنچه که برای مردم مفید باشد میماند و پایدار خواهد بود.
بنده در تمام طول خدمتم همواره سعیام بر این بوده که درسی را که به دانشجو میدهم به عنوان یک امر کاربردی و مفید در زندگی او ارائه کنم. بنده حتی درس توحید را به صورت کاربردی تدریس میکنم و لذا معتقدم اولاً باید درسها به زبان امروزی و دانشجو فهم ارائه شود؛ ثانیاً باید به درد دانشجو بخورد. مباحث انتزاعی صرف که دانشجو نداند به درد کجای زندگیاش میخورد، جذابیتی برای دانشجو نخواهد داشت.
نکته دیگری که فکر میکنم عامل مهمی در موفقیت اساتید معارف است این است که دانشجو ببیند استاد معارف خود به آنچه که میگوید باور دارد. رفتار استاد معارف بهترین مبلغ و مؤید سخنان او میباشد و این است که سخنان وی را برای دانشجو قابل باور می کند. نظم، ادب، دلسوزی، وفاداری، و بالاتر از همه تقوای زبان و نگاه استاد، بسیار تأثیرگذار است.
معارف: ارزیابی شما از طرح تدریس معارف به «شیوه نیازمحور» چیست؟ لطفا نقاط قوت و ضعف احتمالی آن را برشمارید؟
طرح نیازمحور باید به سمتی حرکت کند که اولاً درسها مطابق با نیازهای دانشجویان ارایه گردد؛ ثانیاً میدانی برای تعامل و مشارکت بیشتر و بهتر اساتید و دانشجویان فراهم سازد. البته این طرح باید با عنایت به متناسب بودن آن با امکانات، شرایط و مخاطبان ارائه گردد. به تعبیری ما نیاز به نوعی بومیسازی در این طرح داریم؛ و نتیجه نهایی در هر صورت باید منجر به تعامل مثبتتر استاد و دانشجو گردد و دانشجویان را در فرایند تولید علم بیشتر مشارکت دهد. البته بحمدلله تجربه بنده در این خصوص همواره رضایت دانشجویان را به همراه داشته است.
سوتیتر
طرح نیازمحور باید به سمتی حرکت کند که اولاً درسها مطابق با نیازهای دانشجویان ارایه گردد؛ ثانیاً میدانی برای تعامل و مشارکت بیشتر و بهتر اساتید و دانشجویان فراهم سازد. البته این طرح باید با عنایت به متناسب بودن آن با امکانات، شرایط و مخاطبان ارائه گردد. به تعبیری ما نیاز به نوعی بومیسازی در این طرح داریم؛ و نتیجه نهایی در هر صورت باید منجر به تعامل مثبتتر استاد و دانشجو گردد و دانشجویان را در فرایند تولید علم بیشتر مشارکت دهد.