
درآمد
سبک زندگی، مبین بخشی از فرهنگ است که در جوامع امروزی، نقش مهمی در زندگی مردم دارد؛ زیرا با مسائل کلیدی و حساسی همچون هویت (تمایز) فردی و اجتماعی، فعلیت بخشیدن به قدرت تشخیص و انتخاب یا دستکم، ایجاد احساس آزادی عمل پیوند خورده است.[1]
آموزههای اهلبیت(ع)، سبک زندگی ویژهای را بر اساس نگرشها، باورها و رفتارهای دینی پیشنهاد میکند که میزان پایبندی به آن، سطح دینداری افراد جامعه را نشان میدهد. در واقع اهلبیت(ع) برای هدایت بشر، سبک خاصی از زندگی را تبیین کردهاند که سعادت او را تأمین میکند. این سبک زندگی، همه عرصههای حیات بشر را در بر میگیرد. با توجه به گستردگی و عمق این سبک زندگی، عوامل متعددی میتواند مانع از عملیاتی شدن آن در جامعه شود. مهمترین این عوامل، به حوزه سیاسی و اجتماعی برمیگردد که نوع و نظام حکومتی و تعامل آن با مردم، از مؤثرترین آنهاست.
هر چند حکومتها بسیار متفاوت و متعدد بودهاند، در جامعهشناسی کلان میتوان استبداد را به عنوان یک ویژگی خاص دانست که در سطوح گوناگون سیاسی و اجتماعی بسیاری از جوامع اسلامی اثر گذاشته است.
در این نوشتار قصد داریم، با بررسی تأثیر حکومت استبدادی به عنوان یکی از مهمترین قالبهای حکومتی، موانع اجتماعی تحقق سبک زندگی برخاسته از آموزههای اهلبیت(ع) را در آن بررسی کنیم.
چارچوب نظری
1.بر اساس تعریفهای متفاوتی که از سبک زندگی ارائه شده است، مؤلفههای فراوانی میتوان برای سبک زندگی معرفی کرد؛ مانند:
الف) الگوی مصرف (اموال)؛ شامل شیوه تغذیه و خودآرایی، نوع مسکن، نوع وسایل نقلیه، تشریفات و تجملات.[2]
ب) فعالیتها؛ شامل عادت، شغل، گذراندن اوقات فراغت و الگوی استفاده از صنایع فرهنگی و تفریحی.[3]
ج) نظام ارزشی و اخلاقی.[4]
د) نظام ارتباطات اجتماعی.[5]
2. با توجه به اینکه عوامل تاریخی در شکلگیری ساختار اجتماعی مؤثرند و حکومت امروزی یک ملت در خلق و خوی نسلهای آینده آن تأثیر میکند، تداوم نوع خاصی از حکومت بر شکلگیری و تثبیت سبک خاصی از زندگی موثر است.
در روایات نیز به تاثیر حکومت (نظام سیاسی) بر روابط اجتماعی (نظام اجتماعی) نیز توجه شده است. چنانکه شهرت یافته «الناس بملوکهم اشبه من آبائهم» و نیز «الناس بزمانهم اشبه من آبائهم»[6] و نیز آمده است: «الناس بملوکهم اشبه منهم بزمانهم».[7]
3.سبک زندگی اهلبیت(ع) از ویژگیهای کلی و عامی مانند جامعیت، توجه توامان به دنیا و آخرت و مبتنی بودن بر آیات قرآن برخوردار است. در واقع این سبک برخاسته از تعالیم این بزرگواران است.
این سبک زندگی در کنار توجه به روابط فرد با خود و خدا، روابط فرد با جامعه را نیز مد نظر قرار داده و با بیان تاثیر و تأثر این ارکان بر یکدیگر، سبک زندگیای پویا و پایا را در جامعه ایجاد میکند. بر این اساس سبک زندگی برآمده از تعالیم اهلبیت(ع) روحیهای کاملا اجتماعی و در تعامل با جامعه را نشان میدهد.
آثار استبداد در تعارض با سبک زندگی اهلبیت(ع)
1.آثار فردی
الف) کنشی
یک) روزمرگی؛ یکی از نکات مهم در سبک زندگی اهلبیت(ع) توجه به آینده و نوعی آیندهنگری است. از اینرو در روایات، از روزمرگی و نداشتن افکار و برنامه برای آینده، نهی شده است؛ چنانکه پیامبر(ص) میفرماید: «مَنِ اسْتَوي يَوْماهُ فَهُوَ مَغْبُونٌ؛ هر کس دو روزش یکسان باشد، ضرر کرده است».[8]
در مقابل این سبک زندگی که آیندهنگری، شادابی و نشاط را در حرکت رو به جلو به جامعه تزریق میکند، حکومت استبدادی، جامعه را به روزمرگی دچار میسازد که در آن وجه، زندگی انسان در قلمرو تولید و باز تولید فردی، آنی و روزانه است.
دو) تجاوزگری و خشونت؛ در روایات، از تجاوز و ستمگری، به شدت نهی شده است.[9] از امام علی(ع) در اینباره نقل میکنند که خدای تعالی فرمود: «به عزت و جلالم سوگند که از هیچ ظالمی نگذرم».[10] در مقابل این سبک زندگی، اِعمال زور و خشونت، از مهمترین ابزارهای حکومت استبدادی است. بازتاب اجتماعی این تفکر، این اعتقاد است که فقط با گردن نهادن به سلطه زور تام، به صلاح و رفاه و رهایی میتوان رسید. حتی در زندگی روزانه، راه حلی میتواند مفید باشد که زورمدارانه است. در این شرایط، زور به عدالت نیز ترجیح داده میشود.
سه) ایستایی و تقلید اجتماعی؛ در روایات، از روحیه تقلید، نهی و بر پویایی جامعه تأکید شده است. امام صادق(ع) نیز در این باره میفرماید: «هرگز همرنگ جماعت مباش که بگویی من تابع مردم و مثل بقیه مردم هستم». [11] در مقابل این سبک زندگی که بر پویایی اجتماعی تأکید دارد، حکومت استبدادی با هرگونه پویایی اجتماعی مخالفت دارد و خود، از عوامل مهم ایستایی جامعه است؛ زیرا تثبیتِ خود را در سکونش میجوید. این ایستایی، سبب ترویج نوعی تقلید اجتماعی میشود.
ب) بینشی
یک) بینش روزانه؛ هدف اهلبیت(ع)، بالا بردن بینش و دیدگاه انسان و وسعتبخشی به دیدگاه و نظر او در هدایت به سوی مفاهیم عالی رتبه است. از این رو پیامبر(ص) میفرماید: «خداوند کارهای عالی و شریف را دوست دارد و از کارهای پست بیزار است».[12] ولی حکومت استبدادی، بینشی مبتنی بر روزمرگی را برای اعضای جامعه بهبار میآورد. اندیشه برخاسته از روزمرگی، مجموعه باورها، اعتقادات و دریافتهاست که به واسطه فعالیتهای روزانه انسان و به پشتوانه سنتهای اجتماعی و فرهنگی جامعه، ایجاد میشود و گسترش مییابد و بدون تردید، آن را درست میانگارند.
دو) تقدیر گرایی؛ در سبک زندگی اهلبیت(ع) تقدیر الهی به عنوان یکی از مهمترین اصول اعتقادی معرفی شده، ولی به هیچ روی قرائتی جبرگرایانه از آن ارائه نشده است که مسئولیت انسان را فروکاهد یا ارزش و اعتبار عمل آدمی را خدشهدار سازد. امام سجاد(ع): عمل انسان و تقدیر الهی را کنار هم میآورد و میفرماید: «انّ القدر و العمل بمنزلة الروح و الجسد...»[13]
سه) عرفان و تصوف؛ اهلبیت(ع)، با ارائه اصول و مبانی عرفان اصیل، از افتادن در دامن عرفان کاذب نهی فرمودهاند. یکی از مهمترین نمونههای بدلی عرفان، صوفیگری و رهبانیت است که از مشخصههای عرفان اصیل (اجتماعی بودن و مبتنی بودن بر شریعت) فاصله دارد ولی حکومت استبدادی، مؤید نوعی انحراف در مسیر عرفان اصیل و ایجاد صوفیگری و عزلتنشینی است؛ زیرا مبانی نظری و عملی آن، زمینههای پایداری استبداد را فراهم میکند.
ج) گرایشی
یک) نبود عشق و دوستی؛ برخلاف فرهنگ برآمده از حکومت استبدادی که روابط اجتماعی را بر مبنایی خودخواهانه و سود انگارانه بنا مینهد، در نظام اخلاقی برآمده از سبک زندگی اهلبیت(ع)، افراد جامعه در بستر خدامحوری و در یک نظام ارزشی اخلاقمدارِ جمعگرا، مهرورزی و محبت به یکدیگر را در راه رسیدن به کمال و قرب الهی میآموزند.
دو) نا امیدی؛ یکی از مؤلفههای مهم در سبک زندگی اهلبیت(ع)، امید است. در این سبک زندگی، افراد به خداوند امید دارند و از این پنجره به جهان مینگرند. به این ترتیب، امید به یک ارزش تبدیل میشود، چنانکه پیامبر(ص) میفرماید: «بدکاری که به رحمت الهی امیدوار است، از عابد مأیوس، به رحمت الهی نزدیکتر است».[14] اما در حکومت استبدادی، امید رنگ میبازد؛ زیرا استبداد با تلاش آگاهانه انسان برای تغییر شرایط زندگیاش در تعارض تام قرار دارد و اراده آزاد و خودانگیخته پیروانش را سرکوب میکند.
2.آثار فرهنگی _ اجتماعی
الف) نبود اهداف اجتماعی؛ یکی از مهمترین ویژگیهای سبک زندگی اهلبیت(ع)، توجه به مختصات کلی جامعه و ترسیم برنامه سعادت بشر با توجه به امور اجتماعی است. بسیاری از احکام اسلامی که در روایات به آن تأکید فراوان شده، از این نظر جای تحلیل دارد؛ مانند: امر به معروف و نهی از منکر؛ توجه به عدالت؛ امنیت و نظم اجتماعی؛ عبادتهای دستهجمعی (نماز جمعه و جماعت) و حکومت دینی.
در مقابل این برنامهمحوری جمعگرایانه، حکومت استبدادی، بدون اهداف و برنامههای اجتماعی و عمومی است. این نظام سیاسی که رابطهای با مردم ندارد و بیشتر به فکر حفظ خود است، حکومت روزینه است و روزینهگی را به پیروانش نیز تحمیل میکند.
ب) قانونشکنی؛ اسلام برای سعادتیابی بشر و نظمبخشی جامعه، احکامی وضع کرده و سرپیچی از آنها را فقط به مجازات الهی محدود نکرده، بلکه با تعیین حدود و تعزیرات، جامعه را به سوی قانونگرایی سوق داده است. به این ترتیب، این سبک زندگی، به کلی قانونمند و مبتنی بر نوعی نظم اجتماعی است که سعادت دنیوی و اخروی اعضای جامعه را مد نظر دارد.
برخلاف سبک زندگی اهلبیت(ع)، حکومت استبدادی، حاکمیت بیقانونی است؛ زیرا در این حکومت، همه چیز حتی قانون در راستای منافع حکومت و با رأی و تحمیل حاکمی مستبد تعیین میشود.
ج) سلب مسئولیتپذیری اجتماعی؛ در روایات از بیتوجهی اجتماعی نهی و در مقابل، به مسئولیت همگانی تأکید فراوان شده است؛ چنانکه پیامبر(ص) میفرماید: «کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته».[15]
حکومت استبدادی، از پیروان خود فقط فرمانبرداری میخواهد. در این رویکرد، «مسئولیتپذیری»، «خودانگیختگی»، «نقدپذیری» و «انتقاد کردن» جایی ندارد و هر کس بدون توجه به دیگران، در یک خودمداری منتشر، به فکر انجام دادن کاری است که به او محول میشود.
3. آثار اقتصادی
الف) فساد اقتصادی؛ در روایات به سلامتی اقتصاد و محیط کسب و کار توجه فراوان شده تا محیط اجتماعی، سالم و بدون فساد باشد. بر این اساس در روایات، مظاهر فساد اقتصادی مانند احتکار، کمفروشی، گرانفروشی، غش در معامله، کمکاری، تدلیس و ربا، شناسانده و از آنها به شدت نهی شده است؛ ولی در حکومت استبدادی، کاستی و یا ضعف نهادین در ساختار قانونی، زمینه عینی و مادی ایجاد رشد و گسترش فساد است. نبود ساختار سیاسی و ضعف و ناکارآمدی انفکاک اجتماعی نیز با وابسته کردن همه قشرها و طبقههای مردم به حکومت استبدادی، رواج فساد در دیوانسالاری حکومت استبدادی را گریزناپذیر میکند.
ب) کمکاری؛ در سبک زندگی اهلبیت(ع) انسان، از ترک دنیا نهی و به کار و تلاش و آبادانی دنیا دعوت شده است. امام رضا(ع) در این مورد میفرماید: «کسیکه برای تأمین مخارج خانوادهاش در طلب روزی خدا برآید، پاداشش بیشتر از کسی است که در راه خدا جهاد میکند».[16]
در مقابل، مردم در حکومت خودمدار، انگیزه چندانی برای کار و تلاش ندارند؛ زیرا حکومتی که همه چیز را در راستای منافع خود تأمین میکند، از آنِ خود نمیداند. همچنین در حکومت استبدادی، اموال مردم براثر ناامنی جامعه و مصادره آنها در پی ظلم و زیادهخواهی حاکمان مستبد، غارت میشود و در نتیجه، مردم تمایل زیادی به تولید بیشتر از نیاز و کفاف شخصی خود ندارند.
سوتیتر
مؤلفههای فراوانی میتوان برای سبک زندگی معرفی کرد؛ مانند: الف) الگوی مصرف؛ شامل شیوه تغذیه و خودآرایی، نوع مسکن، نوع وسایل نقلیه، تشریفات و تجملات. ب) فعالیتها؛ شامل عادت، شغل، گذراندن اوقات فراغت و الگوی استفاده از صنایع فرهنگی و تفریحی. ج) نظام ارزشی و اخلاقی. د) نظام ارتباطات اجتماعی.
اهلبیت(ع)، با ارائه اصول و مبانی عرفان اصیل، از افتادن در دامن عرفانهای کاذب نهی فرمودهاند. یکی از مهمترین نمونههای بدلی عرفان، صوفیگری و رهبانیت است که از مشخصههای عرفان اصیل (اجتماعی بودن و شریعتمدار بودن) فاصله دارد ولی حکومت استبدادی، مؤید نوعی انحراف در مسیر عرفان اصیل و ایجاد صوفیگری و عزلتنشینی است؛ زیرا مبانی نظری و عملی آن، زمینههای پایداری استبداد را فراهم میکند.
پینوشتها:
[1] . مهدوی کنی، محمد سعید، دین و سبک زندگی، ص 17 و 18.
[2] . van hosten, the behaviorial sciences,: 73-74.
[3] . berelson & steiner, human behaviour, :48.
[4] . fern, advanced focus group research,:175.
[5] . سگالن، مارتین،جامعهشناسی تاریخی خانواده، ص 84 و 259.
[6] . ابن جبر، علی بن یوسف، نهج الامین، ص371.
[7] . غزالی، محمدبنمحمد، نصیحة الملوک، تصحیح عزیزالله علیزاده، ص110.
[8] . احسائی، ابن ابی جمهور، عوالی اللئالی، ج 1، ص 284.
[9] . محمدی ریشهری، محمد،میزان الحکمه، ج7 ، ص 3362 ـ 3389.
[10] . همان، ص 3371.
[11] . همان،ج 10، ص 5022 و 5023.
[12] . پاینده، ابوالقاسم،نهج الفصاحه،ص 591.
[13] . محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، ج 7، ص 3389-3362.
[14] . همان،ص 292.
[15] . همان، ج5 ،ص 2310.
[16] . مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج 78، ص 339.