
درآمد[1]
«سیر» یعنی حركت و «سیره» مصدر نوعی به معنای «نوع حركت» است و از این رو به شیوه رفتار، سیره میگویند. با مطالعه سیره، از نوع رفتار معصومان(ع) آگاه میشویم.
در مطالعه سیره پیچیدگیهایی در كار است كه اگر از آن گرهگشایی شود، بیشتر و بهتر میتوان از این ذخایر معنوی بهره برد. مثلاً سیره رسول خدا(ص) این بوده كه بر الاغ بیپالان سوار میشدند و چهبسا كسی را هم بر ترك خود مینشاندند.[2] آیا میتوان گفت این كار به همین ظاهرش، الگوی مناسبی برای رهبران امروزین جامعه اسلامی است؟ بسیار شنیدهایم که حضرت زهرا(س) لباس شب عروسی خود را بخشید. آیا میتوان این كار را سیرهای عمومی دانست؟ در سیره پیامبر(ص) آمده است كه هرگاه لباس جدیدی میخریدند لباس كهنه خود را به فقیر میدادند.[3] با این وجود در مورد رفتار حضرت زهرا(س) در شب عروسیشان با تردیدهایی مواجه میشویم. چهبسا شرایط خاصی در كار بوده كه آن شرایط در رفتار ایشان اثرگذار بوده است:
تنگناهای جاری كردن سیره
1. تنگناهای اسنادی
همانگونه كه در احكام فقهی باید بسیار هوشیار بود تا مبادا حكم نادرستی را به خداوند و رسولش منسوب كرد و به آنان افترا بست، باید در حكم اخلاقی و استنباط سیره نیز این پروا را داشت.
نکته دیگر اینکه یكی از تفاوتهای مسائل فقهی با مسائل سیره رفتاری و اخلاقی، مورد سؤال بودن مسائل فقهی است. مسائل فقهی چون بیشتر مورد سؤال بوده، سؤالات پرتكراری از آنها ثبت شده است.[4] این روایات پرتکرار ضعفهای یكدیگر را میپوشانند و اطمینان بیشتری به فقیه میدهند، اما در نقل سیره رفتاری روایات متعدد در یك مورد نادر است.
2. صامت بودن فعل
افعال هرچند جهات و ابعاد مختلفی دارند، اما همواره صامت هستند. در فعل اخلاقی، اعتبارات بسیار مهم است. چهبسا یك فعل با اعتباری خوب و با اعتبار دیگری از نظر اخلاقی بد باشد. در بررسی سیره باید وضعیت بستر وقوع فعل به دقت مورد مطالعه قرار گیرد. شرایط وقوع نقش مهمی در حكم رفتاری دارند و نقل صرف سیره از این جهت ناقص است.
علامه وحید بهبهانی در بررسی فعل معصوم در نحوه وضو گرفتن مینویسد: معلوم نیست اینكه امام دست را از بالا به پایین میشستند این به مجرد اتفاق و عادت بوده است و یا در كیفیت دخیل بوده است. فعل به تنهایی دلالت بر هیچ طرفی ندارد.[5] جالب اینكه در روایات سیره نیز گاه بیان شده است كه فعل معصوم وجوه دیگری داشته كه با اطلاع از آن، دیگر نمیتوان برخی از افعال را از سیره رفتاری معصومین خواند. ذكر مثالی برای روشن شدن مقصود، بسیار مناسب است:
در مورد آداب غذا خوردن نقل است كه سیره پیامبر(ص) این بود كه انگشتان خود را بعد از غذا میلیسیدند. حتی در برخی روایات آمده علاوه بر انگشتان، ظرف خود را نیز میلیسیدهاند. آیا امروز هم میتوان چنین کاری را پسندیده دانست؟ جالب اینكه در برخی روایات چرایی این كار آمده است. از روایات دیگری استفاده میشود پیامبر(ص) این كار را انجام میدادهاند تا فخر وجودشان را دربرنگیرد.[6] از این بیانها معلوم میشود كه جهت فعل پیامبر تواضع بوده است. این عمل در آن زمان نشانی از تواضع بوده و پیامبر(ص) فروتنی خود را اینگونه نشان میدادهاند. اما امروزه كه این عمل چنین دلالتی ندارد، جایی برای تمسك به چنین سیرهای باقی نمیماند.
میتوان گفت عمل معصوم با قول او تفاوت دارد. عمل، صامت است و در مقام بیان نیست، اما قول معصوم حجتی است كه به راحتی میتوان اطلاق آن را از مقام بیان بودنش فهمید. امام وقتی به چیزی امر میكند و یا عبادتی را تبیین مینماید، اصل این است كه همه شرایط لازم را نیز بیان میكند. از این رو قول پیامبر خاتم و امامان معصوم(ع) ابدی است. قول آنها در هرچه بیان كرده باشند به عینه حجت است. اما فعل معصوم چهبسا بسته به شرایط همان عصر باشد و یا خصوصیات شخصیای در كار باشد.
3. مقتضیات زمان و عوض شدن موضوع
عوض شدن شرایط در بسیاری از موارد، موضوع حكم شرعی را عوض میكند. به فرض که بپذیریم اهلبیت(ع) در زمان خود همواره به بهترین شیوه عمل میکردند اما دلیلی وجود ندارد كه گفته شود: امامان از ابزارهایی استفاده میکردهاند که برای همه زمانها بهترین ابزار اجرایی باشد.
همانطور كه گفته شد عمل صامت است و چهبسا نوع عمل ائمه مناسب با امكانات و شرایط خاص مكانی و زمانی عصر خودشان بوده باشد. امكاناتی كه در آن عصر در شبه جزیره میسر بود، با شرایط و امكانات امروزه قابل مقایسه نیست. سیره امیرالمؤمنین(ع) در تقسیم مساوی بیتالمال از همین دست است. ایشان برای رعایت عدالت و مساوات بیتالمال را بین فقیر و غنی، عرب و غیر عرب یكسان تقسیم میكردند. اما این مربوط به زمانی است كه امكاناتی كه حكومت برای مردم فراهم میكرد یكسان بوده است. امروز كه ثروتمندان بیش از فقیران از امكانات رایگان و یا ارزان قیمت حكومت استفاده میكنند، عدالت اقتضای دیگری دارد.
علاوه بر تأثیر مقتضیات زمانی كه شرح آن گذشت، شاید بتوان گفت مقتضیات مكانی نیز در نوع رفتار مؤثرند. حداقل تأثیر این عامل در باب نوع غذا خوردن، مقدار و زمان خواب، مقدار كار و فعالیتهای بدنی و مسائلی از این دست احتمال تأثیر دارند. مثلاً اینكه در روایات به سیره اهلبیت(ع) در استفاده از نمك اشاره شده چهبسا به خاطر وضعیت گرمای زیاد در شبه جزیره باشد؛ دانشمندان معتقدند هرچه هوا گرمتر باشد برای اینكه آب بدن بیشتر حفظ شود و تبخیر نشود، استفاده از املاح معدنی ضروریتر است.
4. مقتضیات فرهنگی
در هر سرزمینی آداب و سنتهای خاصی جاری است. اسلام با این خرده فرهنگها و سنتهای محلی كه بر اساس ارزشهای اصیل باشند و شیوه عملی آنها مخالفتی با شرع و دیگر ارزشهای اصیل نداشته باشد، مخالفتی ندارد. وقتی امیر المؤمنین(ع) مالك اشتر را به سوی سرزمین مصر روان كرد، به ایشان سفارش كردند كه سنتهای صالحه آنان را حفظ كن.[7] به عبارت دیگر، آنچه برای اسلام مهم است خصلتهای ثابت اخلاقی است، اما آداب نمایش این خصلتها میتواند متفاوت باشد. تفاوت فرهنگها با فاصله گرفتن در نواحی جغرافیایی و پهنه زمان بیشتر رنگ خود را نشان میدهد. چهبسا امروز امری در فرهنگ ما دور از حیا باشد و در 14 قرن پیش، در سرزمین وحی، پیامبر(ص) به آن امر كرده باشند. نقل شده كه ابوذر و همسرش از انجام تیمم بدل از غسل ناراحت بودند. نزد پیامبر آمدند. چون آب مهیا بود، حضرت دستور دادند پردهای كشیدند و ابوذر و همسرش همانجا غسل كردند سپس حضرت به ابوذر فرمود: اگر ده سال هم تیمم کنی عیبی ندارد و ناراحت مباش.[8] امروز این شیوه رفتاری برای ما بسیار دور از ادب است چهبسا رفتار به مثل آن مفاسدی نیز در بر داشته باشد.
5. از دست رفتن قابلیت اجرایی در تزاحم عصر جدید
قطعاً یكی از شرایط تكلیف، ممكن بودن آن است. تكلیف نباید خارج از حدّ طاقت افراد باشد و زندگی آنان را با عسر و حرج و یا مزاحمت برای دیگران همراه كند. گاه تغییرات جمعیتی و تغییر در سبك زندگی، اجرایی كردن برخی دستورها را با مشكل مواجه میكنند. مثلاً نقل شده كه پیامبر(ص) به همه سلام میكردند. در یك پیادهرو چهبسا ما با صدها نفر ملاقات كنیم، که اجرای آن سیره امروز به معنای نرسیدن به مقصد است.
اجرای سیره گاه علاوه بر سختیهایی كه برای فرد دارد، ناراحتیهایی برای دیگران نیز به دنبال دارد. مثلاً نقل شده پیامبر(ص) خروس سفیدی در خانه نگهداری میكردند و دیگران را نیز به آن توصیه میكردند.[9] چنین امری امروزه در زندگیهای شهر نشینی و آپارتماننشینی امكانپذیر نیست.
6. اختلاف ما و اهلبیت(ع) در ظرفیت و استعدادها
اهلبیت در علم و ظرفیت وجودی خود با ما تفاوت دارند و چنین تفاوتهایی، امتثال كامل رفتارهای آنان را از دوش ما بر میدارد. جالب اینكه ائمه(ع) خود به این اختلاف اشاره كردهاند و متناسب با آن از پیروان خویش، تكالیف سهلتری مطالبه كردهاند. امام صادق(ع) میفرمودند: ما فرزندانمان را از پنج سالگی به نماز و از هفت سالگی به روزه خفیف فرمان میدهیم، اما شما فرزندانتان را از هفت سالگی به نماز و از نه سالگی به روزه مأمور كنید.[10]
7. اختلاف ما و اهل بیت(ع) در جایگاه
بسیاری از سیرههای رفتاری امامان مربوط به رفتار اجتماعی است. معصومان در جامعه دینی جایگاه خاصی دارند و مطابق این جایگاه نیز وظایف خاصی بر عهده دارند. وظایف و رفتارهایی كه به این جهت بر آنان لازم میشود، برای كسانیكه چنان شأنی ندارند، لزومی برای مراعات ندارد. برخی از این شئون چنیناند:
رهبر به خاطر جایگاه رهبریاش، باید همانند ضعیفترین مردم زندگی كند. او باید چنین كند تا درماندگان نیز او را دردآشنای دردهای خود بدانند، اما برای سایر مردم سخت گرفتن در زندگی خانوادگی به این حد لازم نیست و بلكه در برابر خدای نعمتدهنده شاید نوعی ناسپاسی باشد. رهبر باید برای امت خود وقت بگذارد، دردهایشان را بشنود، گلههایشان را گوش دهد، نظراتشان را شنوا باشد و به كارهایشان رسیدگی كند. از این رو او باید در تقسیم ساعات خود وقت قابل توجهی را برای حوائج مردم اختصاص دهد. اما یك كشاورز كه مثلاً اطلاعات و فهم و یا تجربه خاصی ندارد، لازم نیست یك سوم وقت خود را برای مردم گذارد.
8. سلیقهای بودن برخی مسائل
برخی مسائل از امور ذوقی و سلیقهای است. در چنین مواردی نمیتوان ذوقیات معصومان را هم ملاكی برای خوبها و بدهای ذوقی دانست. اگر امامی غذایی را دوست بدارند، دلالتی ندارد كه حتماً ما هم باید آن غذا را لذیذ بدانیم. جالب اینكه اهل بیت خود اختلاف سلیقهشان را در نوع غذا نقل میكردهاند تا مطلب واضح شود كه انسانهای كامل هم در این امور با هم مختلف هستند.
در روایتی نقل شده كه پیامبر(ص) سركه و سر دست بریان دوست داشتند، حضرت زهرا(س) از سركه و روغن زیتون، امیرمؤمنان(ع) از آبگوشت با طعم سركه، امام حسن(ع) از گوشتی كه همراه بادنجان سرخ شده باشد، امام حسین(ع) از ترید ماست، امام سجاد(ع) از دنده سرد شده، امام باقر(ع) از نوعی پنیر، امام صادق(ع) از خاگینه و امام كاظم(ع) از حلوا خوششان میآمد.[11]
9. سیره و بیان اباحه فعل
برخی معتقدند هر سیرهای از معصوم دال بر رجحان فعل است و حال آنكه پذیرش این ادعا سخت است. راهنمایان دین قطعاً خود زندگی بشری داشتهاند و قرار است برای این زندگی بشری راهنما و الگو باشند. حتی میتوان گفت انجام گاه گاه مباحات در منظر دیگران بر معصومین واجب است تا پیروانشان قلمرو حلال و حرام را بهتر بیاموزند. البته قراینی برای دلالت سیره بر رجحان وجود دارد؛ نظیر عبادی بودن عمل، نقل سیره با فعل استمراری، مواظبت معصومین بر آن، تکرار فعل از معصوم، نقل عمل به وسیله معصوم و همراه بودن سیره با گفتار معصوم؛ اما در فقدان این قراین حكم به رجحان كردن آنها سخت است.
پویایی سیره
بعد از بیان تنگناهای نُهگانه اجرایی کردن سیره معصومان(ع)، هنوز برای رسیدن به نتیجه یك مقدمه دیگر باقی است. تا معنای خاتمیت به درستی تصویر نشود، پویایی سیره رفتاری در دین خاتم تصویر درستی ندارد. خاتمیت یعنی رسیدن بشریت به حدی كه اگر قانون را به او تلقین و تعلیم كنند میتواند آن را ضبط كند و سپس با نیروی عقل خود از همین قوانین برای همیشه استفاده نماید.[12] اسلام قوانین عامش را چنان بیان كرده كه نیازمندیهای هر عصری را تأمین میكند. مثلاً قرآن میگوید شعائر الهی را تعظیم كنید؛[13] شعائر الهی مصداق محدودی ندارد و چهبسا هر عصری امری مصداق ویژه آن باشد. مثلاً وقتی حضرت حمزه ، عموی پیامبر، در سال سوم هجرت به شهادت رسید، حضرت فاطمه(س) از خاک مزار او تسبیحی برای خود ساخت. مردم نیز بعدها از تربت حمزه تسبیح ساختند و پس از شهادت امام حسین(ع)، شیعیان از تربت او تسبیح ساختند.[14] در برخی روایات آمده که امام صادق(ع) مقداری از تربت امام حسین(ع) را که در کیسهای ابریشمی و زرد رنگ نگه میداشته، هنگام نماز بر سجاده خود میریخته و بر آن سجده میکرده است.[15] چنین رفتارهایی هیچ كدام سفارش مستقیم پیامبر و یا ظاهر قرآن نیستند، اما بدعت در دین هم نیست. احترام به شهید، پاس داشتن ایثار و جهاد در راه خدا، از شعائر الهی است و پاس داشتن آن حكم دین است. معصومین(ع) با این رفتار خود، این امر را برای ما تطبیق كردهاند.
نتیجه
تردیدی نیست كه مطابق آیه «لَقَدْ كانَ لَكُمْ فی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»[16] اقتدا به رسولِ اسوه، لازم است؛ اما معنای اقتدا و تأسی به رفتار پیامبر این است كه اگر ما هم در آن شرایط و موقعیتهای دخیل در مسأله قرار گرفتیم، رفتاری شبیه رفتار پیامبر(ص) داشته باشیم. اگر در موردی عمل پیامبر(ص) چنان نقل گردد كه احتمال داشته باشد خصوصیات و شرایط خاصی در رفتار پیامبر(ص) مؤثر بوده كه به ما نرسیده، با توجه به اینكه رفتار صامت است، تأسی به آن شیوه برای ما مشكل میباشد. حقیقت این است كه بین تبیین قولی عبادات و سیره رفتاری تفاوت وجود دارد. در عبادات چون معصومین(ع) در مقام بیان شرایط و مقدمات عمل نیز بودهاند، اگر چیزی بیان نشده باشد، اصل عدم اشتراط آن است. اما در رفتار عملی، جهات بسیاری ممكن است در كار بوده باشد كه مقامی برای بیان آن نبوده است، مگر اینكه پرسشگری از علت آن رفتار خاص جویا شده باشد.
در پایان توجه به این نكته ضروری است كه پویایی سیره به معنای نسبیت رفتاری نیست. ما منكر اثرگذاری مقتضیات زمان و مكان در شیوه رفتاری مطلوب نیستیم، اما معتقدیم هرگاه شرایط مساوی باشد تنها یك رفتار، پسندیدهترین رفتار است. به بیان شهید مطهری: حقایق ثابتاند و احكام اخلاقی اسلامی برای همان حقایق وضع شدهاند. چیزی كه ممكن است اتفاق افتد تبدل موضوع است.[17]
نکته دیگر که تذکر به آن ضروری است اینکه نتیجه این پژوهش ربطی به بحثهای گوهر و صدف دین ندارد. بحث گوهر دین ناظر به متن مقدس و سنت دینی است. همانطور که گفته شد ما نیز معتقدیم تمام قرآن و روایاتی که اقوال معصومین(ع) را بیان کردهاند حجت است و شکی در لزوم تبعیت آن نیست.
سوتیتر
افعال همواره صامت هستند. چهبسا یك فعل با اعتباری خوب و با اعتبار دیگری از نظر اخلاقی بد باشد. در بررسی سیره باید وضعیت بستر وقوع فعل به دقت مورد مطالعه قرار گیرد و نقل صرف سیره کافی نیست. جالب اینكه در روایات سیره نیز گاه بیان شده است كه فعل معصوم وجوه دیگری داشته كه با اطلاع از آن، دیگر نمیتوان برخی از افعال را به عنوان سیره تبعیت کرد. برای مثال: نقل است که از آداب غذا خوردن پیامبر(ص) این بود كه انگشتان خود را بعد از غذا میلیسیدند. جالب اینكه در برخی روایات چرایی این كار آمده است که پیامبر(ص) میخواستند تا فخر وجودشان را دربرنگیرد.[18] معلوم میشود كه جهت فعل پیامبر تواضع بوده است؛ اما امروزه كه این عمل چنین دلالتی ندارد، جایی برای تمسك به چنین سیرهای باقی نمیماند.
عمل معصوم با قول او تفاوت دارد. عمل، صامت است و در مقام بیان نیست، اما قول معصوم حجتی است كه به راحتی میتوان اطلاق آن را از مقام بیان بودنش فهمید. معصوم وقتی به چیزی امر میكند و یا عبادتی را تبیین مینماید، اصل این است كه همه شرایط لازم را نیز بیان میكند. از این رو قول معصومین(ع) ابدی است. قول آنها در هرچه بیان كرده باشند به عینه حجت است. اما فعل معصوم چهبسا بسته به شرایط همان عصر باشد و یا خصوصیات شخصیای در كار باشد.
پینوشتها:
[1] . توضیح: اصل این مقاله در مجموعه مقالات همایش سبک زندگی اهلبیت(ع) ، به چاپ رسیده که نوشتار حاضر خلاصهای از آن مقاله است.
[2]. بحارالانوار، ج4، ص 80.
[3]. مكارم الاخلاق، ص36.
[4] . با نگاهی اجمالی به فصول تدوین یافته مجامع روایی چون وسائل الشیعه، این نکته به خوبی قابل درک است.
[5]. وحید بهبهانى، الفوائد الحائریة، صفحه 316.
[6]. طوسی، امالی، ص 537، مجموعةورام، ج1، ص211.
[7]. نهجالبلاغة، ص430 .
[8]. منلایحضرهالفقیه، ج1، ص 108، ح 222، باب التیمم و تهذیبالأحكام، ج1، ص 194، ح 35، باب التیمم و الحکامه.
[9]. مكارم الاخلاق، ص 130، در باب مسکن.
[10]. الكافی، ج3، ص409.
[11]. مكارم الاخلاق، ص 144 و 145.
[12]. مرتضی مطهری، اسلام و مقتضیات زمان، ج1، ص 366.
[13] . حج: 32.
[15]. مصباح المتهجّد، ص۷۳۳؛ ارشاد القلوب، ج۱، ص۱۱۵؛ بحارالانوار، ج۸۲، ص۱۵۳.
[16] . احزاب: 21.
[17]. مرتضی مطهری، اسلام و مقتضیات زمان، ج 2، ص48-51.
[18]. طوسی، امالی، ص 537، مجموعةورام، ج1، ص211.