
اشاره
اين مقاله، چون ديگر مقالات ارسالي، لزوماً بيانگر ديدگاههاي اين نشريه و يا نظر دستاندركاران مديريت اساتيد و دروس معارف اسلامي نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاهها نيست؛ اما از آنجا كه خوب است اين نوشته و موضوع آن مورد بررسي دقيق و محل ارزيابي اساتيد محترم معارف واقع شود و نظرات موافق و مخالف، انتقادي يا استكمالي و يا استعلايي ديگر فرهيختگان را در پي داشته باشد، در منظر و مرآي اهل نظر قرار ميگيرد.
چشم به راه نوشتههاي مدقّقانه اساتيد محترم در اين باره هستيم.
معارف
مسئله
امام صادق(ع) فرمود: «مردي نزد پيامبر(ص) آمد و عرض كرد: يا رسول اللَّه! به من سفارشي كن. پيامبر(ص) به او فرمود: اگر سفارشت كنم آن را خواهي پذيرفت؟ پيامبر(ص) اين سخن را سه بار تكرار كرد و هر بار آن مرد پاسخ آري داد. پيامبر(ص) به او فرمود: من به تو سفارش ميكنم كه هر گاه آهنگ كاري كردي در سرانجام آن بينديش، اگر درست بود انجام بده و اگر درست نبود از آن دست بكش.»[1]
بسيار روشن است که دروس معارف اسلامي با ديگر دروس عمومي و تخصصي دانشگاهها متفاوت است؛ زيرا اساتيد دروس معارف، بهنوعي مبلّغ دين و مبيّن انقلاب اسلامي هستند و اين دروس ميبايست بتوانند در دوران تحصيل و پس از آن از لحاظ فکري، عقيدتي و عملي دانشجويان را تأمين و تغذيه کنند. بنابراين ضرورت ايجاب ميکند نسبت به سر فصلها، انتخاب اساتيد و نمره دانشجويان توجه ويژه شود.
نسبت به سر فصلها و انتخاب اساتيد دروس معارف، سخن، بسيار گفته شده و اين مسئله تقريباً شکل منطقي خود را گرفته است؛ ولي نسبت به نمرهاي که ميبايست دانشجو بگيرد، هنوز جاي بحث فراوان دارد.
متأسفانه از ديد بسياري دانشجويان، اين درسها يا براي ارتقاي معدل است يا براي وقت گذراني! چون به هر دليل، چندان همدلي با اين نوع مباحث ندارند؛ و يا فکر ميکنند که اين مباحث را از دوران دبستان تا دبيرستان در کتابهاي ديني، قرآن و دين و دانش (ديني) خواندهاند و هر روز در راديو و تلويزيون اينگونه مباحث تکرار ميشوند و در مناسبتهاي مذهبي هم موضوع سخنراني واعظان هميشه همين موضوعات است!
با نمرهاي که دانشجو از درس من ميگيرد، به حق احساس ميکنم که در سرنوشت وي شريک شدهام؛ زيرا در بسياري از ادارات و کارخانهها وقتي که ميخواهند نيروي جديد استخدام کنند، يکي از اولويتهاي مهم، معدل است. ظاهراً هدف شوراي محترم انقلاب فرهنگي از گنجاندن اين دروس در ضمن دروس تخصصي، اين بوده که دانشجو در طول تحصيل از مباحث ديني و اسلامي فاصله نگيرد، تا شبهاتي را که در اين رابطه ميشنود، بتواند پاسخ دهد؛ يا حداقل بداند که در چه کتابهايي جواب آن وجود دارد يا به چه افرادي مراجعه کند تا به نتيجه برسد. اين هدف بسيار عالي و خوب که داراي آثار و برکات مثبتي در دانشگاهها و دانشجويان است، البته تبعات منفياي هم به دنبال داشته که خوب است به اينها نيز توجه شود و در رفع آنها همت گماشت.
تقسيمبندي اساتيد معارف
چنانكه روشن است، از ديدگاه دانشجويان، اساتيد دروس معارف اسلامي به دو دسته تقسيم ميشوند: گروهي كه نمره دادنشان خيلي مَلَس است؛ معمولاً دانشجويان از اين اساتيد كه بهراحتي نمره ميدهند بسيار راضي هستند؛ دسته دوم اساتيدي هستند که مقرراتياند و در نمره دادن دقيقاند و به سختي ميشود نمره بالا از درس اين نوع استادان گرفت.
اساتيد گروه اول معتقدند که نبايد در درس و نمرة دانشجويان سختگيري کرد، تا دانشجويان نسبت به دين و امور ديني بدبين نشوند و به اصطلاح حالت دينزدگي برايشان پيش نيايد. اساتيد گروه دوم معتقدند که بايد در درس و نمرة دانشجويان سخت گرفت يا لااقل دقيق بود و به اصطلاح نمرة کيلويي به دانشجو نداد؛ تا ارزش درس و استاد و دين ضايع نگردد و دانشجو فکر نکند که اين دروس چون عمومي هستند، اهميت ندارند.
تا حدودي استدلال هر دو دسته گروه اساتيد بهجا و درست است. در ادامه به برخي از تبعات منفي روش هر دو دسته اساتيد اشاره ميکنيم.
آسيب آسان نمرهدادن
1. همانطور که در استدلال اساتيد دسته دوم بيان شد، اين کار باعث ميشود که به دانشجو احساس کم ارزش و بياهميت بودن درس معارف و استاد، دست دهد. گاه اينكار باعث تمسخر استاد معارف در بين دانشجويان نيز شده است. براي مثال در سايت دانشجويي يکي از دانشگاهها از دانشجويان پرسيده بودند بهترين استاد دانشکده شما كيست؟ در بين بهترينها، هيچ دانشجويي نامي از اساتيد معارف نبرده بود؛ بلكه تنها يک دانشجو که نام يکي از اساتيد را نوشته بود، در بيان علت بهتر بودنش نوشت: «نمره ميدهد مثل هلو»!!
2. باعث بالا رفتن معدل کل دانشجو ميشود، و اگر اين معدل بالا سرپوشي بر ناتواناييهاي ديگر او شود، مثلاً موجب استخدام او در ادارهاي شود که لياقتش را نداشته (دست کم از لحاظ ديني)، استاد نيز در گناهان وي شريک خواهد بود.
3. چون درس معارف، درس دين است و اساتيد معارف هم مبلّغ و مبيّن و بهنوعي نماينده دين و انقلابند، پس برخي دانشجويان فکر ميکنند که خدا نيز در روز قيامت، همينگونه عمل ميکند و همه چيز را بيحساب و كتاب و راحت ميگيرد، در نتيجه اين رويه به صورت ناخودآگاه باعث ترويج اباحيگري، لااباليگري، عدم تقيد به دين و كار، ميشود.
4. همخوان نبودن نمره بالا با رفتار و وضع ظاهري برخي دانشجويان، نشان از عدم توجه استاد در رسالت عملي دروس معارف است. ديده شده برخي از دانشجوياني كه چندان تقيدي ندارند و يا از وضع پوششي و آرايشي مناسبي حتي در كلاسهاي معارف برخوردار نيستند، نمرات بسيار بالايي از دروس معارف گرفتهاند!
5. نمره بالا در اين درسها گاه براي افراد بيجنبه، باعث ايجاد غرور و حتي امنيت کاذب ايجاد ميشود؛ به گونهاي که آن دانشجو ديگر سخن و امر و نهي ديگران را قبول نميکند؛ چون با خود ميگويد من اينها را بهتر بلدم و در دانشگاه اين درسها را با نمره بالا پاس کردهام!
6. گاه نمره گرفتن بالاي دانشجو در درسهاي معارف، به صورت ناخودآگاه مجوّز اظهار نظر و حتي استنباط او در مباحث ديني ميشود! به تعبير ديگر، نمره بالا در واقع، براي کسانيکه ظرفيت ندارند، به منزله دريافت حکم اجتهادشان است.
آسيب سخت نمرهدادن
1. بدبيني عمومي دانشجو ـ بهصورت ناخودآگاه ـ نسبت به دروس معارف و اعتقادات ديني. وقتي که دانشجويي تمام يا بيشتر دروس تخصصي خود را با نمره بالا پاس کرده باشد و فقط چند درس عمومي در کارنامه وي پايين باشد، بسيار طبيعي است که نسبت به آن درسها و حتي گاه نسبت به استاد معارف و يا تمام کساني که دم از دين ميزنند، دلزده و يا حتي تنفر پيدا کند.
2. سرشكستگي دانشجويان متدين؛ گاه اتفاق افتاده که دانشجويي هم از لحاظ ظاهر و هم از لحاظ عملي بسيار معتقد و مقيد به دين داست، ولي به هر دليل، نتوانسته در شب امتحان مطالب کتاب را خوب بخواند و همين باعث شده که نمره وي کم شود، در نتيجه يک سرشکستگي در دوران تحصيل و حتي بعد از فارغالتحصيلي براي وي پيش ميآيد. بارها دانشجوياني بعد از اعلام نمرات به صورت تلفني يا حضوري و گاه چندين ترم بعد، شکايت کردهاند که: استاد! اگر همه نمرات تخصصي من پايين بود، هيچ اشکالي نداشت، اما درس تفسير موضوعي قرآن مني که نماز جماعت و جلسات تفسيرم ترک نمي شود، در کارنامه 14 يا 12ثبت شده و اين براي من يک نوع ننگ است.
3. استاد سختگير، در ديد دانشجويان مقداري منفي جلوه ميکند، بهخصوص اگر استادان ديگري در همان دانشگاه، همين درس را ارائه کنند و در نمره دادن خيلي سختگير نباشند.
نتيجه: هر دو راه فوقالذكر، داراي مشکلات و آسيبهايي است که گريزي از آنها نيست.
پيشنهاد
براي اين که اين تنگناها در دروس معارف پيش نيايد، چند راه حل پيشنهاد ميشود:
1. اين دروس به صورت اختياري ارائه شود و امتحان از آنها گرفته نشود؛ البته هر چند اين کار باعث ميشود که ديگر مشکلات پيشگفته، پيش نيايد، اما اين راهکار نيز داراي مشکلاتي است؛ مانند:
الف: از رونق افتادن و خلوت شدن کلاسهاي معارف و يا حتي برگزار نشدن بيشتر آنها؛ مگر کلاس استادان معدود و محدودي.
ب: منافات با اصل وضع دروس معارف از سوي شوراي عالي انقلاب فرهنگي. اين شورا با هدف آشنايي دانشجويان با مباني و اصول دين به صورت نيمه تخصصي و يا تخصصي اين دروس را در تمام رشتههاي دانشگاهي گنجانده است؛ حال اگر بهصورت اختياري باشد، دانشجويان براي اينکه زود فارغ التحصيل شوند يا شهريه کمتري بدهند، از خير اين دروس ميگذرند.
ج: وقتي که دانشجو مجبور باشد اين دروس را پاس کند، ناخودآگاه منافعي برايش حاصل ميشود؛ براي مثال چون عموماً استادان اين دروس روحاني ميباشند، دانشجويان از نزديک با خلق و خو و مرام روحانيت آشنا ميشوند و بعضي تا پايان عمر مريد استاد ميشوند.
د: درس و استاد نتيجه مطلوب را نخواهند داشت؛ چون اگر دروس معارف اسلامي اختياري باشد، درس و استاد در ديد دانشجويان کم اهميت جلوه داده ميشوند و جدي گرفته نميشوند.
بنابراين هر چند اختياري بودن اين درسها، راه حل مناسبي براي برون رفت از مشکلات قبلي است؛ اما خود نيز داراي اشکالات فراواني است که صلاح نيست عملي شود.
2. برگزاري امتحانات به صورت متمرکز؛ همانطور که سر فصلها و متون درسي دروس معارف، توسط نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاهها تعيين و ارائه ميشود، به همين شکل خود نهاد در يک زمان از دانشجويان سراسر کشور امتحان بگيرد و نمره را خود اعلام کند. دقيقاً همان کاري که نسبت به دانشجويان دانشگاههاي پيام نور انجام ميدهند.
اين کار نيز اگر چه برخي از مشکلات مورد نظر را حل ميکند، ولي باز خود داراي آسيبهايي است؛ مانند:
الف: در اين صورت نقش استاد بسيار کم رنگ ميشود. دانشجو ميگويد کتاب که فارسي روان است، نمره هم که دست استاد نيست، پس تا وقتي كه بشود با بهانههاي مختلف سرکلاس نميرود و يا در کلاس، خود را به کارهاي ديگري مانند خواندن رمان، حل کردن جدول، فرستادن بلوتوث و اس ام اس و ... مشغول ميکند.
ب: از طرف ديگر استاد مجبور است در چهارده، پانزده جلسه يک کتاب تحميلي را از ابتدا تا انتها بدون حاشيه رفتن و پرداختن به سؤالات دانشجويان، تدريس کند؛ چون محدوده امتحان را نهاد معين کرده و استاد اگر بخواهد حاشيه برود يا خيلي به سوالات دانشجويان بپردازد، نميتواند کتاب را کامل تدريس کند. که در اين صورت به کسل کنندگي کلاسها افزوده ميشود و خودش نيز لذتي از تدريس در اين کلاسها نميبرد.
ج: رکود و خمودگي استاد؛ چون در اين صورت استاد نميتواند هيچ تنوعي در کلاسها بدهد. استاد گاه کتابي را که ترم قبل تدريس نموده، به خاطر اشکالاتي که در آن ميبيند، در ترم جديد کتاب جديدي را جايگزين آن ميكند. با اين کار استادن فکر ميکنند که خود در انتخاب کتاب درسي، طبق ضوابط نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري، صاحب نظر هستند و در نقد و بررسي کتب درسي موجود کوشا ميشوند و خلاقيت از خود نشان ميدهند؛ اما اگر استاد حس کند که کتاب تحميلي است و در امتحان هم هيچ نقشي ندارد، به استادي راکد و خمود تبديل ميشود.
د: اگر نهاد مقداري از نمره را بهدست استاد دهد، مثلاً شش نمره، معمولاً دانشجويان اين نمره را به هر شکل از استاد ميگيرند و اگر گرفتند باز همان اشکالاتي که در مورد راحت گرفتن امتحان بيان شد، مطرح ميشود؛ و اگر به هر دليلي استاد سخت بگيرد و نمره ندهد، در اين صورت نيز اشکالات قبلي به قوت خود باقي است.
هـ : بسته شدن دست استاد در نمره؛ گاه استاد تشخيص ميدهد به عنوان تشويق، برگه امتحاني يک دانشجويي را که از لحاظ اخلاقي و ديني خوب است، با مسامحه تصحيح کند و گاه به عنوان تنبيه برگه دانشجويي را که در عمل و گفتار مقيد به هيچ چيز نيست، با دقت بيشتري تصحيح کند تا نمره اضافه به وي داده نشود که اين نوع رفتار در برگزاري امتحان سراسري، ديگر قابل عمل کردن نيست.
نتيجه: اين راه حل اگر مشکلاتي را نيفزايد، مشکلي را حل نخواهد کرد.
3. ارائه دروس به صورت اجباري و برگزاري امتحان توسط استاد و عدم لحاظ آن در معدل کل؛ اين روش تقريباً شبيه کاري است که دانشگاه آزاد اسلامي نسبت به درس يک واحدي «وصايا» انجام ميدهد. اين راهکار هم داراي اشکالاتي است از جمله:
الف: دانشجو رغبتي به مطالعه دقيق کتابها نخواهد داشت و فقط به گرفتن نمره قبولي اکتفا ميکند که معمولاً استادان با توجه به رحمت واسعهاي که دارند اين مرحمت را عنايت ميفرمايند!
ب: استاد احساس ميکند درس و کلاس و نمرة او يک کار تشريفاتي است و بود و نبودش خيلي مهم نيست. اين احساس در دانشجو هم بهوجود ميآيد و دروس و اساتيد معارف که هم اکنون در دانشگاهها مظلوم هستند، مظلومتر ميشوند و مورد بيمهري بيشتر قرار ميگيرند.
ج: با سيستم آموزشي ناسازگار است که دانشجو مجبور باشد درسي را پاس کند، ولي نمرهاش در جايي لحاظ نشود! شايد اين روش نسبت به درس تک واحدي «وصايا» عملي باشد، ولي نسبت به دروس معارف که هر ترم دانشجو با آن سر و کار دارد خيلي معقولانه نيست.
و اما نظر شما چيست؟
[1]. الكافي، ج8، ص: 150
دیدگاه ها
پیشنهاد
شنبه, 02/21/1392 - 17:06 — hadi171171 (بررسی نشده)با سلام
در تائید گفتار نویسنده باید عرض کنم که بهتر بود در پیشنهاد ها این گزینه را هم اضافه شود :
ارائه ی درس به صورت اختیاری و امکان ثبت یا عدم ثبت نمره با اختیار دانشجو و عدم دریافت هزینه برای ارائه ی این درس و بالا بردن واحد درسی آن .
فایده ای که این کار دارد این هست که دانشجو خود با اختیار درس را انتخاب کرده و اگر هم نمره کمی آورد باعث افت معدل نشود و نمره آن در صورت پایین بودن قابل حذف باشد . به طور کلی اگر این درس به صورت تشویقی ارائه شود و تعداد واحد آن بالا باشد بهتر است .
که البته این پیشنهاد هم خالی از اشکال نیست . اشکالات آن به شرح زیر است :
1- با هدف شوراي محترم انقلاب فرهنگي از گنجاندن اين درس ناهماهنگ است .
2- احتمال ایجاد مشکل در واحد های درسی دانشجو