
بيانات مقام معظم رهبري در جمع اساتيد و دانشجويان دانشگاههاي قزوين
دربارهي سياستهاي كلي عرض كنم كه مهمترين وظيفهي رهبري در قانون اساسي، تنظيم سياستهاي كلي است. فرايند تنظيم سياستهاي كلي يكي از منطقيترين و زيباترين فرايندهاست. حالا عدهيي دلشان ميخواهد كه دائم بر طبل دروغگويي و بهتانزني بكوبند. ما هم حرفي نميزنيم و آنها هم هرچه ميخواهند ميگويند؛ اشكالي هم ندارد؛ اما شما جوانها شايد بدانيد و اگر نميدانيد، بدانيد كه فرايند تنظيم سياستهاي كلي، فرايند بسيار قوي و مستحكمي است. اين سياستها اول در كميسيونهاي دولت تنظيم ميشود و بعد به دولت ميآيد. دولت آنها را بررسي و تصويب ميكند و پيشنهاد ميكند به رهبري. رهبري هم آن را به مجمع تشخيص مصلحت ميدهد. اين سياستها در كميسيونهاي مجمع تشخيص مصلحت با حضور كارشناسهاي متعدد از بخشهاي مختلف اقتصادي، فرهنگي، دانشگاهي، علمي، كه از خود مجمع و بيرون آن هستند، بررسي و تكميل ميشود، بعد مجدداً به رهبري ميدهند.
رهبري هم آن سياستها را با آن مباني و اصول ارزشي نظام جمهوري اسلامي تطبيق ميدهد، تصويب ميكند و آن سياستها به دولت برميگردد و به مجلس ابلاغ ميشود. نقش رهبري در تنظيم سياستها اين است كه مراقب باشد تا برنامهريزيهايي كه در چهارچوب اين سياستها ميخواهد انجام بگيرد، نظام را به بيراهه و گمراهه نكشاند؛ منافع طبقات محروم و حقوق مردم پامال نشود؛ خواستهها و منافع قدرتهاي افزونطلب و سلطهطلب و مداخلهگر تأمين نشود؛ اين مراقبت جزو وظايف رهبري است.
روي اين برنامهي چشمانداز بيستساله خيلي كار شد،... اين برنامهي چشمانداز برنامهيي واقعي است؛ يعني كاملاً حساب شده تعيين و ابلاغ شده است و در تنظيم آن هم همان دستگاههاي عظيم دولتي و مجمع تشخيص و ... به ما كمك كردند. بمجردي كه ما اين برنامه را اعلام كرديم، دستگاههاي رسانهيي موذي دنيا كه آن را نميپسنديدند، شروع كردند به دستاندازي كردن؛ چون اين برنامه به معناي اميد و نشاط و عزم و اراده براي پيشرفت است و معلوم است كه اين برنامه را نسبت به كشورهايي كه تحت اختيار آنها نيستند، نميپسندند و اين نپسنديدن هم بيش از همه از طرف راديوهاي وابسته به امريكا و صهيونيستها بود. البته اين كوچك ابدالها و بچهدرويشهاي آنها هم در داخل جنجالهايي كردند. نميدانم حالا اين معركههاي درويشي هست يا نه. سابقها درويش ميايستاد، يك بچهدرويش هم بغل دستش بود. او ميگفت، اين تصديق ميكرد؛ اين ميگفت، او تأييد ميكرد؛ حرف به دهان همديگر ميگذاشتند. واقعاً انسان رنج ميبرد كه عدهيي در داخل كشور و زير سايهي نظام جمهوري اسلامي و به بركت حركت عظيم مردمي و فداكاريهاي آنها توانستهاند از شر نظام طاغوت آزادي پيدا كنند و حرف بزنند؛ اما حرفي كه ميزنند، عبارت است از تكرار وقيحانهي همان چيزي كه دشمنهاي اين ملت ميگويند. انسان از اين قدر ناداني رنج ميبرد.
.... برنامه چشمانداز بيست ساله، به فضل پروردگار سند حركت برنامهريزي شدهي دولت و مجلس شوراي اسلامي و ملت ايران است. من ميخواهم به شما جوانها بگويم كه شماها در تحقق اين چشمانداز ميتوانيد نقشهاي بسيار كارآمدي را ايفا كنيد. همين حرفهايي كه اين جوانهاي عزيز گفتند؛ همين خواستههايي كه استادان و رؤساي دانشگاهها مطرح كردند، جزو مطالبي است كه تأمين كنندهي مقدمههاي برنامهي چشمانداز بيست ساله است. ما بايد به سمت اين برنامه پيش برويم. چشمانداز بالاي قله است، جادهي آسفالته نيست كه انسان پايش را روي گاز بگذارد و به آنجا برسد؛ نه، حركت كردن، عزم داشتن، فشار به خود آوردن و جريان سريع و سالمِ خون و تغذيه آن در رگهاي اين كالبد بزرگ، كه اسمش ملت ايران است، و حركت به سمت قله را لازم دارد. وقتي آنجا رسيديم، ديگر بالاي قلهايم. رسيدن به بالاي قله براي يك ملت هم شرف و آبروست، هم مصونيت و امنيت. آن وقت ديگر هيچ كس نميتواند به ملت ايران تعرض و گستاخي كند و جلوي منافعش را بگيرد. همچنين اين كار الگويي براي دنياي اسلام، بلكه وسيعتر از دنياي اسلام، خواهد شد؛ و اين تلاش لازم دارد.
جوانها و صاحبان دانش و انديشه و خرد بايد تلاش كنند. تصور هم نكنيد كه دشمن ميتواند جلوي اين تلاش را بگيرد؛ نه، حداكثر كاري كه اين دشمن كه امروز در مقابل ملتهاست يعني آمريكا ميتواند بكند، عبارت است از كار نظامي و جاسوسي، كه يكي مثل صدامِ مفلوك بدبخت را در بيغوله و حفره پيدا كند، يا اين كه به كار فساد و ابتذالپراكني به وسيلهي رسانههاي جمعي و كارهاي فرهنگي بپردازد؛ والّا حتي از راه فشارهاي اقتصادي هم آنچنان كه ميخواهد، برايش ميسر نيست؛ چون در زمينهي ارتباطات اقتصادي در دنيا گوشه كنارها و پيچيدگيهايي وجود دارد و اينطور نيست كه اگر بخواهند يك ملتي را از لحاظ اقتصادي بيچاره كنند، بتوانند.